English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
bloods hot eyes چشمان قرمز و خون گرفته
Other Matches
blear eyes چشمان قی گرفته
bleary دارای چشمان قی گرفته وخواب الود
storm warning پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
carminic acid اسید کارمینیک [عامل اصلی رنگ قرمز حاصل از شیره کشی حشره دانه قرمز]
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
infrared line scan ردیابی خطی با اشعه مادون قرمز ردیابی مستقیم بامادون قرمز
d. eyes چشمان بادکرده
streaming eyes چشمان اشکبار
hazel eyes چشمان میشی
languideyes چشمان بیمار
languideyes چشمان بی حال
languishing eyes چشمان خمار
expressive eyes چشمان با حالت
die away چشمان خماریابیحال
dilated eges چشمان بادکرده
patinated جرم گرفته کبره گرفته
infrared imagery عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
coma vigil اغماء با چشمان باز
haggard دارای چشمان فرورفته
f.eyes چشمان فتان یاگیرنده
stalk eyed دارای چشمان جلوامده
popeyed دارای چشمان برامده
dry-eyed دارای چشمان بیسرشک
sunken eyes چشمان فرو رفته
asquint با چشمان لوچ یاچپ
beady eyes چشمان ریز براق
beady دارای چشمان ریز وگرد
wild eyed دارای چشمان وحشی وخیره
fire eyed دارای چشمان افروخته یادرخشان
sloe eyed دارای چشمان ابی پرنگ
natural dyes رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
move to tears اشک از چشمان کسی جاری شدن
Turkaman rugs فرش های ترکمن [اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.]
infrared ray اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
effluvium پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
bushbaby گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbabies گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
coralline قرمز
redhead مو قرمز
bloodshot قرمز
sanguineous قرمز
redheads مو قرمز
red <adj.> قرمز
vermeil قرمز
rubrics خط قرمز
rubric خط قرمز
red line خط قرمز
vermillion قرمز
ponceau قرمز
vermilion قرمز
cramoisy قرمز
aka قرمز
vinaceous قرمز
raddle گل قرمز
erythroid قرمز
gules قرمز
reddest قرمز
redder قرمز
laky a قرمز
reds قرمز
erythrean قرمز
chilli pepper فلفل قرمز
infera red مادون قرمز
redlining خط قرمز کشیدن
Red chilli فلفل قرمز
staring red قرمز زننده
rel pole قطب قرمز
cochineal قرمز شراب کش
crimson قرمز سیر
flush قرمز کردن
flushes قرمز کردن
flushing قرمز کردن
neutral red قرمز خنثی
infrared مادون قرمز
red brick اجر قرمز
red card کارت قرمز
red lead سرب قرمز
red letter با حروف قرمز
hot pepper فلفل قرمز
red lips لبهای قرمز
red nucleus هسته قرمز
ruddy قرمز رنگ
cochineal قرمز دانه
ripe lips لبهای قرمز
rubefacient قرمز کننده
elm نارون قرمز
elms نارون قرمز
rubefaction قرمز سازی
ruby of arsenic زرنیخ قرمز
rubefy قرمز کردن
angry قرمز شده
rubescent قرمز شونده
rubious قرمز یاقوتی
angrier قرمز شده
roucou قرمز بویا
ruffous قرمز کم رنگ
rufous قرمز کم رنگ
redden قرمز کردن
reddens قرمز کردن
redden قرمز شدن
reddened قرمز کردن
reddened قرمز شدن
reddening قرمز کردن
reddening قرمز شدن
reddens قرمز شدن
rosily برنگ قرمز
safflower carmine قرمز کافیشه
angriest قرمز شده
murrey قرمز ارغوانی
minium اکسید قرمز
first class brick اجر قرمز
minium شنجرف قرمز
bright red قرمز روشن
crimson قرمز روناسی
oxide of copper توتیای قرمز
Cayenne فلفل قرمز
methyl red قرمز متیل
cresol red قرمز کرزول
caramels مایل به قرمز
caramel مایل به قرمز
chlorophennol red قرمز کلروفنول
infra red زیر قرمز
infra-red زیر قرمز
congo red قرمز کنگو
kidney bean لوبیا قرمز
ladyfinger فلفل قرمز
kidney beans لوبیا قرمز
gorcock با قرقره قرمز
encrimson قرمز کردن
gold fish ماهی قرمز
goldfish ماهی قرمز
scarlet قرمز لاکی
hot lines تلفن قرمز
red pepper فلفل قرمز
scarlet قرمز جگری
martagon سوسن قرمز
red peppers فلفل قرمز
phenol red قرمز فنول
infrared زیر قرمز
red light چراغ قرمز
dressed inred قرمز پوش
hot line تلفن قرمز
nacarat قرمز روشن
red lights چراغ قرمز
body brick اجر قرمز
light red رنگ قرمز روشن
red oxide of zinc اکسید قرمز روی
fireback قرقاول پشت قرمز
farouche یونجه گل قرمز کمرو
far infrared زیر قرمز دور
plover page ابیای پشت قرمز
sanguine قرمز برنگ خون
dunlin ابیای پشت قرمز
roset رنگ نفاشی قرمز
rubiginous برنگ قرمز اجری
hot pepper بوته فلفل قرمز
kermes قرمزدانه :کرم قرمز
clarets نوعی شراب قرمز
sepia رنگ قرمز قهوه ای
bay سرخ مایل به قرمز
bayed سرخ مایل به قرمز
baying سرخ مایل به قرمز
bays سرخ مایل به قرمز
red clause credit اعتبار با ماده قرمز
infrared spectrum طیف زیر قرمز
hemolysis تحلیل گویچههای قرمز
pyrope لعل قرمز سیر
purple red قرمز مایل به ارغوانی
pharaoh ant مورچه قرمز کوچک
claret نوعی شراب قرمز
red shift جابجایی به سوی قرمز
red zinc ore اکسید قرمز روی
chianti نوعی شراب قرمز
near infrared زیر قرمز نزدیک
redstart بلبل دم قرمز اروپایی
redshank مرغ پا قرمز کرانه زی
incarnadine رنگ قرمز گوشتی
infrared viewer دوربین مادون قرمز
carbuncled مزین به یاقوت قرمز
spatalite اکسید قرمز روی
ochreish قرمز چون گل اخری
hubble effect جابجایی به سوی قرمز
ruby zinc اکسید قرمز روی
crimson لاکی قرمز کردن
infrared absorption جذب زیر قرمز
rudd ماهی گول قرمز
thermal imagery عکاسی مادون قرمز
scarlet قرمز مایل به زرد
magenta یکجور رنگ قرمز
vermeil لعل قرمز رنگ
rubicund رنگ مایل به قرمز
rubella قرمز کننده پوست
ultrared انطرف اشعه قرمز
auburn قهوهای مایل به قرمز
rubricize قرمز نشان دادن
bloodier خون الود قرمز
zincite اکسید قرمز روی
strawberry roan اسب قرمز رنگ
bloody خون الود قرمز
red tape نوار باریک قرمز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com