English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6 milliseconds)
English Persian
geyser چشمه معدنی که اب گرم از ان فوران میکند
geysers چشمه معدنی که اب گرم از ان فوران میکند
Other Matches
eruption of a geyser فوران چشمه اب گرم
spa چشمه معدنی
spas چشمه معدنی
mineral spring چشمه معدنی
watering place محل چشمه اب معدنی
geyser چشمه جوشان اب گرم و معدنی اتشفشان
geysers چشمه جوشان اب گرم و معدنی اتشفشان
waterspouts لوله یا وسیلهای که از ان اب فوران میکند
waterspout لوله یا وسیلهای که از ان اب فوران میکند
pseudomorph جسم معدنی که نمودجسم معدنی دیگر ر را بخود گرفته باشد
geysers فوران تندوناگهانی داشتن یا کردن فوران کردن
geyser فوران تندوناگهانی داشتن یا کردن فوران کردن
mail server کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
jet فوران
jetted فوران
solid jet فوران پر
spout فوران
spurt فوران
spurting فوران
spurted فوران
jetting فوران
outbursts فوران
outburst فوران
jets فوران
spurts فوران
irruption فوران
effusion فوران
effusions فوران
spouting فوران
eruption فوران
spouts فوران
spouted فوران
jet مرمری فوران
spout فوران کردن
spouts فوران کردن
spouted فوران کردن
solar prominences فوران خورشیدی
annular jet فوران حلقوی
spouting فوران کردن
jets مرمری فوران
gushed فوران جوش
effusive فوران کننده
gush فوران جوش
spews فوران کردن
spewing فوران کردن
spewed فوران کردن
molecular effusion فوران مولکولی
spew فوران کردن
gushes فوران جوش
eruptive فوران کننده
erumpent فوران کننده
jetting مرمری فوران
irrupt فوران کردن
jetted مرمری فوران
eruct بشدت فوران کردن
ink ject printer چاپگر با فوران جوهر
partially drowned jet فوران نیمه مستغرق
the paroxysm of a volcano فوران اتش فشان
magnetic leakage پراکندگی فوران مغناطیسی
opening چشمه
well head سر چشمه
springhead چشمه
mesh چشمه
openings چشمه
meshing چشمه
triforium سه چشمه
wellspring سر چشمه
source چشمه
meshes چشمه
spanning چشمه
spring چشمه اب
spans چشمه
spring چشمه
springs چشمه
spanned چشمه
springs چشمه اب
span چشمه
spurts فوران کردن جهش کرد ن
erupts فوران کردن جوش دراوردن
magnetic leakage flux فوران پراکنده نشتی مغناطیسی
erupted فوران کردن جوش دراوردن
erupt فوران کردن جوش دراوردن
spurted فوران کردن جهش کرد ن
spurt فوران کردن جهش کرد ن
erupting فوران کردن جوش دراوردن
spurting فوران کردن جهش کرد ن
three panes window پنجره سه چشمه
springlet چشمه کوچک
blindingly پر کردن چشمه ها
laguna چشمه اب گرم
blinding پر کردن چشمه ها
wellhead منبع چشمه
hot spring چشمه اب گرم
well چشمه جوهردان
wells چشمه جوهردان
thermal spring چشمه اب گرم
geyser چشمه اب گرم
geysers چشمه اب گرم
hot spring چشمه آبگرم
lock سدبالابر چشمه پل
hawse pipe چشمه لنگر
the span of a bridge چشمه یا دهانه پل
thermae چشمه اب گرم
deer lick چشمه شور
pegomancy تفال با چشمه ها
fountains مخزن چشمه
geyser چشمه ابگرم
fountain مخزن چشمه
locks سدبالابر چشمه پل
lymph چشمه یا جوی اب
radio source چشمه اخترواره
quasistellar source چشمه اخترواره
geysers چشمه ابگرم
dump نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
provenance چشمه [باستان شناسی]
site of the find چشمه [باستان شناسی]
radio source چشمه شبه اختری
The water is turbid from its source . <proverb> آب از سر چشمه گل آلود است .
archeological site چشمه [باستان شناسی]
the fountain of life چشمه حیوان یازندگی
quasistellar source چشمه شبه اختری
that bridge has openings ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
mineral water اب معدنی
inorganic معدنی
mineral معدنی
mineral اب معدنی
mineral water آب معدنی
spa اب معدنی
min معدنی
spas اب معدنی
muscovy glass شیشه معدنی
inorganic acid اسید معدنی
inorganic base باز معدنی
mineral pitch قیر معدنی
inorganic polymer بسپار معدنی
deposits ذخیره معدنی
deposit ذخیره معدنی
mineral wax موم معدنی
ozokerit موم معدنی
mineralize معدنی کردن
galenite سرب معدنی
paraffin موم معدنی
mineral trass تراس معدنی
ores سنگ معدنی
mineral ماده معدنی
asphalt زفت معدنی
scoria تفاله معدنی
ore سنگ معدنی
asphaltum قیر معدنی
pumice stone اسفنج معدنی
asphaltum زفت معدنی
asphaltite قیر معدنی
mineral dye رنگینه معدنی
mineral مواد معدنی
mineral coal ذغال معدنی
mineral material ماده معدنی
pit sand ماسه معدنی
mineral oil روغن معدنی
obsidian شیشه معدنی
bitumen قیر معدنی
mineral pigment رنگ معدنی
repeater وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
montan wax موم سخت معدنی
maltha نوعی موم معدنی
ore معدنیات کلوخه معدنی
ores معدنیات کلوخه معدنی
wollastonite سنگ معدنی "وولستونایت "
pockety دارای چالههای معدنی
kaolinite سنگ معدنی بفرمول 4
mineral oil روغن معدنی یانفت
table waters ابهای معدنی سر سفره
malthite نوعی موم معدنی
inorganic pigment رنگدانه های معدنی
bioinorganic chemistry شیمی معدنی زیستی
antimony توتیای معدنی انتیمون
to abandon a mine ترک کردن معدنی
eyeleteer الت برای چشمه دراوردن ازبرودری ومانندان
sinter مواد متحجر شده دردهانه چشمه اب گرم
mica سنگ طلق شیشه معدنی
mica تلق نسوز شیشه معدنی
mineralize مواد معدنی جمع کردن
to abandon a mine دست کشیدن از کار در معدنی
picrate نمک الی یا معدنی اسیدپیکریک
terra alba مواد معدنی سفید رنگ
pyroxene ماده معدنی بلوری وسفید
willemite سنگ معدنی رنگارنگ متبلور
magma خمیر مواد معدنی یا الی
pierian spring الهام بخش شعر وسخنوری چشمه مقدس شاعری
The town is famous for its hot springs . این شهر بدلیل چشمه های آبگرمش شهرت دارد
mineralization تبدیل به حالت معدنی یا سنگ معدن
earth pigment رنگینه های معدنی مثل خاک رس
workings همه بخشهای حفاری شده معدنی
asbestos سنگ معدنی دارای رشتههای بلند
knockstone کندهای که روی ان سنگهای معدنی راخردمیکنند
goethite اکسید اهن معدنی ئیدرژن دار
abiston سنگ معدنی دارای رشتههای بلند
maltha چسب قیر وموم زفت معدنی
malthite چسب قیر وموم زفت معدنی
to enter [into a mine] وارد معدنی شدن [مثال با آسانسور]
to descend [into a mine] وارد معدنی شدن [مثال با آسانسور]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com