Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
eyespot	چشم ابتدایی چشم رشدنکرده و ناقص
Other Matches
in the gristle	رشدنکرده
whiffet	حیوان رشدنکرده
initialing	ابتدایی
initialled	ابتدایی
initialling	ابتدایی
primitive	ابتدایی
initialed	ابتدایی
initials	ابتدایی
primary	ابتدایی
elementarily	ابتدایی
preliminaries	ابتدایی
rudimentary	ابتدایی
infantile	ابتدایی
preliminary	ابتدایی
initial	ابتدایی
primo	ابتدایی
fundamental	ابتدایی
original	ابتدایی
basics	ابتدایی
originals	ابتدایی
basic	ابتدایی
radical	ابتدایی
radicals	ابتدایی
elementary	ابتدایی
inadequate	ناقص
stickit	ناقص
incomplete	ناقص
half-baked	ناقص
meagre	ناقص
mutilate	ناقص
inconsummate	ناقص
mutilates	ناقص
rudimental	ناقص
manque	ناقص
skimpy	ناقص
defective	ناقص
mutilated	ناقص
roughcast	ناقص
deficient	ناقص
incorrect	ناقص
imperfect	ناقص
mutilating	ناقص
imperfective	ناقص
faulty	ناقص
incomplete flower	گل ناقص
violators	ناقص
malformed	ناقص
violator	ناقص
imcomplete	ناقص
in defect	ناقص
short	ناقص
shorter	ناقص
shortest	ناقص
rudimentary	ناقص
unperfect	ناقص
prime impression	دعوی ابتدایی
grammar school	مدرسه ابتدایی
primitivization	ابتدایی شدن
grammar schools	مدرسه ابتدایی
protopathic sensitivity	حساسیت ابتدایی
primitive society	جامعه ابتدایی
rudiment	اولیه ابتدایی
primary	ابتدایی مقدماتی
elementary function	تابع ابتدایی
graphics	شکل ابتدایی
elementary diagram	نمودار ابتدایی
elementary education	اموزش ابتدایی
primary education	اموزش ابتدایی
elementary gate	دریچه ابتدایی
initial pressure	فشار ابتدایی
prime color	رنگ ابتدایی
primer	باستانی ابتدایی
lower courts	محاکم ابتدایی
primers	باستانی ابتدایی
grade school	مدرسه ابتدایی
basic training	تعلیمات ابتدایی
basic requisition number	درخواست ابتدایی
abecedarian	مبتدی ابتدایی
primary position	موضع ابتدایی
half truth	حقیقت ناقص
imperfect market	بازار ناقص
hemiplegia	فلج ناقص
imperfect competition	رقابت ناقص
imcomplete ditch	گود ناقص
in my poor opinion	بعقیده ناقص من
in my poor opinion	بعقل ناقص من
incapacious	بی گنجایش ناقص
paresis	فلج ناقص
incomplete breakdown	شکست ناقص
incomplete induction	استقراء ناقص
paralysis	سکته ناقص
miscreation	خلقت ناقص
blastie	ناقص الخلقه
misshapen	ناقص الخلقه
annular eclipse	خسوف ناقص
paraparesis	فلج ناقص پا
demonish	ناقص کردن
erectio deficiens	نعوظ ناقص
nubbin	میوه ناقص
faulty design	طرح ناقص
faulty switching	سوئیچینگ ناقص
mutilator	ناقص کننده
framentary	شکسته ناقص
mooncalf	ناقص الخلقه
moon calf	خلقت ناقص
frustum	هرم ناقص
frustum	مخروط ناقص
missed approach	فرود ناقص
deformed	ناقص شده
flawed	معیوب ناقص
defectively	بطور ناقص
ills	بطور ناقص
ill-	بطور ناقص
tracheid	اوند ناقص
imperfectly	بطور ناقص
deficiently	بطور ناقص
truncated distribution	توزیع ناقص
to put in rime	قافیه ناقص
truncation	ناقص سازی
wanting in reason	ازعقل ناقص
half	بطور ناقص
ill	بطور ناقص
half baked	ناپخته ناقص
apoplexy	سکتهء ناقص
lack	ناقص بودن
lacked	ناقص بودن
lacks	ناقص بودن
half	شریک ناقص
misfiring	احتراق ناقص
natives	قالب اولی یا ابتدایی
prep	مدرسه ابتدایی دبستان
primitive cell	سلول واحد ابتدایی
incipience	وضع مقدماتی ابتدایی
low-tech	دارای فنآوری ابتدایی
early German history	تاریخ ابتدایی آلمان
native	قالب اولی یا ابتدایی
muzzle velocity	سرعت ابتدایی توپ
incipient	اولیه مرحله ابتدایی
high velocity	با سرعت ابتدایی زیاد
initial velocity	سرعت ابتدایی توپ
incipincy	وضع مقدماتی ابتدایی
prototaxic mode	شیوه ادراکی ابتدایی
initial fire request	درخواست ابتدایی اتش
infrastructure	ساختار یا سرویس ابتدایی
overshoot	فرود ناقص هواپیما
overshooting	فرود ناقص هواپیما
overshoots	فرود ناقص هواپیما
oaf	بچه ناقص الخلقه
fragmentarily	بطور شکسته یا ناقص
fragmental	ریز شده ناقص
incomplete pictures test	ازمون تصویرهای ناقص
parachromatopsia	رنگ کوری ناقص
low order	انفجار کند یا ناقص
meagrely	بطور لاغر یا ناقص
miscreate	ناقص الخلقه ساختن
sketchier	از روی عجله ناقص
heterometabolic	دارای دگردیسی ناقص
heterometabolous	دارای دگردیسی ناقص
sketchiest	از روی عجله ناقص
sketchily	از روی عجله ناقص
garble	تحریف یا ناقص کردن
sketchy	از روی عجله ناقص
oafs	بچه ناقص الخلقه
evils of imperfect competition	مضار رقابت ناقص
fragmentary	ریز شده ناقص
to do by halves	ناقص انجام دادن
stepped thread	پیچ ناقص کولاس
stepped thread	کولاس پیچی ناقص
mutilates	ناقص یا فلج کردن
rough cast	اجمالادرست شده ناقص
mutilate	ناقص یا فلج کردن
mutilating	ناقص یا فلج کردن
partial color blindness	رنگ کوری ناقص
unemployment equilibrium	تعادل در اشتغال ناقص
market imperfection	ناقص بودن بازار
parachromopsia	رنگ کوری ناقص
developed muzzle velocity	سرعت ابتدایی و حقیقی توپ
twopenny	کتاب اول ابتدایی بچه ها
primary	اولین یا ابتدایی یا بسیار مهم
microprocessors	طرح قط عات ابتدایی در CPU
comparative ve	اشتباه نسبی سرعت ابتدایی
initiator	چاشنی اولیه خرج ابتدایی
triploblastic	دارای سه غشاء سلولی ابتدایی
microprocessor	طرح قط عات ابتدایی در CPU
We don't do half-ass job [American E] [derogatory]	کاری را ناقص انجام ندادن
We don't do things halfway.	کاری را ناقص انجام ندادن
catalexis	وتد ناقص دراخر شعر
truncating	شاخه زدن ناقص کردن
rough coating	اجمالا درست شده ناقص
truncate	شاخه زدن ناقص کردن
truncates	شاخه زدن ناقص کردن
truncated	شاخه زدن ناقص کردن
We don't do things by half-measures.	کاری را ناقص انجام ندادن
verticillium	قارچ ناقص افت گیاهی
We don't do things by halves.	کاری را ناقص انجام ندادن
to break aset	خراب یا ناقص کردن یک دستگاه
paretic	دچار فلج ناقص یا عضلانی
orthopaedy	فن درست کردن انامهای ناقص
imperfect oligopoly	انحصار چند جانبه ناقص
basic	حالت ابتدایی یا ساده شروع هر چیزی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com