English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 193 (10 milliseconds)
English Persian
prospect of success چشم داشت یا امید کامیابی
Other Matches
polyamide پلی امید ترکیبی شامل چند گروه امید
to dash one's hopes امید کسی را نا امید کردن
minute book دفتر یاد داشت یاد داشت نامه
good speed کامیابی
palms کامیابی
good کامیابی
successes کامیابی
success کامیابی
palm کامیابی
prosperity کامیابی
he wished success to all کامیابی همه را
glee زیبایی کامیابی
making مایه کامیابی
speed شتاب کامیابی
speeding شتاب کامیابی
speeds شتاب کامیابی
elated by success بادکننده یامغروردرنتیجه کامیابی
poetic justice کامیابی خوبان و شکست بدان
He sought, if without much success, a social policy. او به دنبال، اگر بدون کامیابی، سیاستی اجتماعی بود.
trust امید
expectation امید
expectations امید
expectant of به امید
esperance امید
amide امید
bereft of hope نا امید
trusted امید
hoping امید
hoped امید
hopes امید
hope امید
desperate بی امید
In the hope of. Hopingg that . . . . به امید …
trusts امید
expectance امید توقع
See you again . So long. به امید دیدار
silver lining روزنهی امید
gray نا امید بد بخت
mathematical expectation امید ریاضی
let someone down نا امید کردن
to indulge a hope امید پروردن
lay one's hopes on امید بستن به
to cherish the hope that ... امید بپرورند که ...
unpromising بدون امید
ray of hope روزنه امید
life expectancies امید به زندگی
disappoints نا امید کردن
disappoint نا امید کردن
expectancy امید توقع
life expectancies امید زندگی
wet blankets نا امید کردن
life expectancy امید به زندگی
life expectancy امید زندگی
wet blanket نا امید کردن
promising امید بخش
expectation مقدار امید ریاضی
to r. one's hops in a person امید به کسی بستن
hope [for something] امید [برای چیزیی]
a rosy future آینده امید بخشی
turn over <idiom> نا امید وافسرده شدن
expectations مقدار امید ریاضی
To give up in despaer . To lose hope . قطع امید کردن
towardly امید بخش مطلوب
to build one's hope upon امید خودراروی 0000قراردادن
expected value مقدار امید ریاضی
To give up hope [abandon hope] قطع امید کردن
prospect [of something] امید موفقیت [در چیزی]
conservation داشت
article had two notes داشت
respiring امید تازه پیدا کردن
respires امید تازه پیدا کردن
respire امید تازه پیدا کردن
rosy <adj.> امید بخش [نوید دهنده]
to inspire a personwith hopes روح امید در کسی دمیدن
hope against hope <idiom> در نومیدی بسی امید است
if things shape well مایه امید واری بودن
it promisews to be easy امید میرود اسان باشد
respired امید تازه پیدا کردن
To set ones hopes on something. امید خودرا به چیزی بستن
when will women have the vote? خواهند داشت
without letted باز داشت
talented درون داشت
he adored that woman ان زن رابسیاردوست می داشت
factum یاد داشت
talent درون داشت
durst زهره داشت
talents درون داشت
he loved her dear اوبسیاردوست داشت
expectation چشم داشت
expectations چشم داشت
apanage اختصاص داشت
dwelt منزل داشت
note book دفتریاد داشت
expectantly با چشم داشت
There is little hope امید چندانی نمی رود (نیست )
I hope it serves ( answerew ) your purpose ( meets your view ) . امید وارم نظرتان را تأمین کند
to lay down ones hopes از چیزی امید بریدن یا دست کشیدن
to take down یاد داشت کردن
to take notes of یاد داشت برداشتن از
to set down یاد داشت کردن
He was looking for you. داشت دنبالت می گشت
writing pad دسته یاد داشت
to make a note of یاد داشت کردن
to minute down یاد داشت کردن
He looked well groomed . He had a tidy appearance . سرووضع مرتبی داشت
to make a minute of یاد داشت کردن
the dog wasled سگ بند در گردن داشت
he complained with reason داشت که گله میکرد
he kept me waiting مرامنتظریامعطل نگاه داشت
outlook منظره چشم داشت
disposure نمایش عرضه داشت
i will note it down یاد داشت میکنم
it had a europeanlook نمود اروپایی داشت
annotator یاد داشت کننده
marrige of convenience پیوند با چشم داشت
ephebe شهری که از 81 تا 02 سال داشت
prospectiveness چشم داشت به اینده
block note paper دسته کاغذیاد داشت
She was talking to (with ) a friend . داشت با دوستش صحبت می کرد
durst جرات داشت جسارت کرد
Did you get much ( any ) benefit from your holiday ? تعطیلات برایت فایده ای داشت ؟
He was running like a madman. عین دیوانه ها داشت می دوید
All his belongings were stolen . هرچه داشت بردند (دزدیدند)
The girl was penciling her eyebrows . دخترک داشت ابروهایش را می کشید
fusileer سربازی که تفنگ چخماقی داشت
fusilier سربازی که تفنگ چخماقی داشت
no song no supper تانخوانی شام نخواهیم داشت
There will be a delay of 8 minutes. 8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
it weighed kilogrammes بود سه کیلوگرم وزن داشت
he would be sure to like it یقینا انرادوست خواهد داشت
he was in purpose to do it در نظر داشت که ان کار رابکند
he sold the good ones هرچه خوب داشت فروخت
that point was of p interest ان نکته جالبیست ویژهای داشت
Something wI'll turn up . خدا بزرگ است ( نباید ما یوس ونا امید شد )
The bus stopped for fuel [ to get gas] . اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
His request was in the nature of a command. خواهش اوحالت حکم ودستور را داشت
life is not worth an hour's p ساعتی هم نمیتوان به زندگی اطمینان داشت
to preach from notes از روی یاد داشت وضع کردن
marshalsea دادگاهی که marshal knightبر ان ریاست داشت
notate یادداشت برداشتن یاد داشت کردن
og الفبای پیشین و ایرلندی که 02 حرف داشت
on old woman past sixty پیرزنی بیش از شصت سال داشت
quinquereme یکجورکرجی که پنج ردیف پاروزن داشت
pistole سکه زرکه بیشتردراسپانی رواج داشت
u.sings[ and+] با انهایی که من دیده بودم فرق داشت
He wanted to incite the people. قصد داشت مردم راتحریک کند
He tried to conceal the facts. سعی داشت حقیقت را پنهان کند
he made me wait مرا منتظر یا معطل نگاه داشت
count palatine قلمرو خود امتیازات شاهانه داشت
She was crying over her misfortunes. ازدست بدبختی هایش ناله وفریاد داشت
on shall from a quo rum جلسهای که باحضورنصف اعضابعلاوه یک تن رسمیت خواهد داشت
She married a man old eonugh to be her father. با مردی که جای پدرش را داشت ازدواج کرد
groschen سکه سیم المانی که پیشتر رواج داشت
lostlabour کارذوقی که کننده انراچشم داشت پاداش نیست
to serve a notice on some one اخطار یا یاد داشت برای کسی فرستادن
of livery ایانوکر جامه ویژه داشت یاجامه ساده
no paternosterŠno p تادعای ربانی نخوانی پول نخواهی داشت
kreutzer نام سکه مس وسیم که پیشتردرالمان واطریش رواج داشت
complete transaction معامله قطعی و تمام شده که دنباله نخواهد داشت
The judge will have the final say on the matter. قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت.
He had the air of a frightened(scared)child. حالت بچه ای را داشت که وحشت زده شده بود
drastic times call for drastic measures <idiom> [زمانی که شما فوق العاده بی امید هستید و میخواهید یک تصمیم موثر بگیرید]
parnassian نام کوهی در یونان مرکزی که اختصاص داشت به الهه شعر
nestorianism عقیده نسطوریان اعتقاد باینکه عیسی دو ذات جداگانه داشت
that book will immortalize him ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
record prices بهترین نرخ هائی که تاکنون یاد داشت یا ثبت شده
critical engine موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
He was killed when his parachute malfunctioned. بخاطر اینکه چترش کار نکرد [عیب فنی داشت] او [مرد] کشته شد.
paphian وابسته PAPHOS شهرباستانی جزیره قبرس که اختصاص برب النوع عشق داشت
groupies دختری که به امید آشنایی با هنر پیشگان یا ورزشکاران و غیره آنها را از مکانی به مکان دیگر تعقیب میکند
groupie دختری که به امید آشنایی با هنر پیشگان یا ورزشکاران و غیره آنها را از مکانی به مکان دیگر تعقیب میکند
He's a wet blanket. او [مرد] آدم روح گیری [نا امید کننده ای یا ذوق گیری] است.
gain ground ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
dead دوره زمانی بین دو رویداد که هیج اتفاقی نمیافتد برای اطمینان از اینکه باهم برخورد نخواهند داشت
mum's the word این سخن فاش کردنی نیست این حرف را باید پنهان داشت
she smiled sweetly لبخند یا تبسم شیرینی داشت شیرین لبخند میزد
it will make against us برای مازیان خواهد داشت بزیان ما تمام خواهد شد
fasces [نمادی در روم قدیم یک دسته میله که تبری در میان آن قرار داشت و و پیشاپیش فرمانداران رومی می بردند که نشان قدرت آنها بود.]
it pleased him to go خوش داشت که برود خوشش می امدکه برود
sans recours عبارتی که فهرنویس وقتی به نمایندگی ازجانب دیگری فهر نویسی میکند قبل ار امضا می نویسد وبنابراین شخصا" مسئوولیتی در قبال نکول نخواهد داشت
league of nations تاسیس جهانی مشهور که بین دو جنگ جهانی فعالیت داشت و درواقع مقدمهای بود برای تشکیل سازمان ملل متحد
hoped امیدواری چشم داشت چشم انتظاری
hopes امیدواری چشم داشت چشم انتظاری
hope امیدواری چشم داشت چشم انتظاری
hoping امیدواری چشم داشت چشم انتظاری
scratch one's back <idiom> کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
While there is life there is hope . <proverb> تا زندگى هست امید هست.
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness. نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
trojan horse برنامه وارد شده در سیستم توسط سک شخص کلاهبردار. یک تابع نامناسب انجام میدهد درحین کپی کردن اطلاعات در فایل با اولویت کمتر که از آن پس آن شخص بدون اجازه کاربر به آن دسترسی خواهد داشت
saddle cover رو زینی [اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
von neuman morgensterm utility index شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
Safavid period دوران صفویه [اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com