Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
dog days
چله تابستان دوران رکود و عدم فعالیت
Other Matches
business cycle
دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
slumping
کاهش فعالیت رکود
slump
کاهش فعالیت رکود
slumps
کاهش فعالیت رکود
slumped
کاهش فعالیت رکود
inflationary recession
رکود همراه باتورم تورم رکود
stagflation
تورم + رکود تورم همراه با رکود
summer
تابستان
summertime
تابستان
summers
تابستان
summery
تابستان
summertime
هنگام تابستان
summer is in
تابستان رسید
full summer
عین تابستان
summer time
فصل تابستان
summer ide
فصل تابستان
midsummer
چله تابستان
high summer
وسط تابستان
full summer
چله تابستان
estivation
تابستان خوابی
midsummer
نیمه تابستان
canicule
چله تابستان
aestivation
تابستان گذرانی
aestivate
تابستان را گذراندن
estivation
تابستان گذرانی
Safavid period
دوران صفویه
[اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
summery
شبیه تابستان تابستانی
With the onset of summer.
.با آمدن (فرارسیدن )تابستان
sike
نهری که در تابستان خشک شود
summer
چراندن تابستان را بسر بردن
summers
چراندن تابستان را بسر بردن
We wI'll go to the seaside this coming ( next ) summer .
امسال تابستان می رویم کنار دریا
midnight sun
خورشید بالای افق در نیمه شب تابستان
Tourists have stayed away in droves this summer.
این تابستان دسته های زیادی از گردشگران نیامدند.
They must hunger in frost, that will not work in heat.
<proverb>
آنهایی که در تابستان کار نمى کنند بایستى در زمستان گرسنه بمانند.
recessions
رکود
dormancy
رکود
inertia
رکود
deflation
رکود
recession
رکود
depression
رکود
stagnation
رکود
stagnancy
رکود
inactivity
رکود
slump
رکود
slumped
رکود
depressions
رکود
slumping
رکود
slumps
رکود
inaction
رکود
latency time
مدت رکود
sluggish year
سال رکود
economic recession
رکود اقتصادی
downturns
رکود اقتصادی
stagflation
تورم رکود
latency
رکود نهفتگی
secular stagnation
رکود مزمن
shake out
لرزاندن رکود
inflationary recession
رکود تورمی
shake-out
لرزاندن رکود
shake-outs
لرزاندن رکود
great depression
رکود بزرگ
stagnation thesis
نظریه رکود
downturn
رکود اقتصادی
depression
رکود اقتصادی
slumping
رکود اقتصادی
recessions
رکود اقتصادی
recession
رکود اقتصادی
slump
رکود اقتصادی
slumped
رکود اقتصادی
academic inhibition
رکود تحصیلی
depressions
رکود اقتصادی
average latency
رکود متوسط
stagflation
رکود تورمی
slumps
رکود اقتصادی
sluggish economy
اقتصاد در حالت رکود
doldrums
افسردگی منطقه رکود
deflationary gap
فاصله حاصل از رکود
deflation
انقباض پولی رکود
declining
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
chain
رکود داده در یک فایل زنجیری
chains
رکود داده در یک فایل زنجیری
declines
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declined
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
decline
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
deflationary gap
لطمه ناشی از رکود اقتصادی
deflation
رکود کاهش اعتبارات و پول درگردش
stagnation thesis
ایجاد رکود اقتصادی اجتناب ناپذیر خواهد بود
aestivate
رخوت تابستانی داشتن تابستان را بحال رخوت گذراندن
activation
فعالیت
activeness
فعالیت
activities
فعالیت
activity
فعالیت
acting
فعالیت
function
فعالیت
stirred
فعالیت
stir
فعالیت
exercise
فعالیت
exercised
فعالیت
exercises
فعالیت
actuality
فعالیت
functioned
فعالیت
stirs
فعالیت
functions
فعالیت
stirrings
فعالیت
activity wheel
گردونه فعالیت
cerebration
فعالیت مغزی
activation
به فعالیت دراوردن
critical activity
فعالیت بحرانی
advertising campaign
فعالیت تبلیغاتی
activity time
زمان هر فعالیت
publicity drive
فعالیت تبلیغاتی
activity light
چراغ فعالیت
activity analysis
تحلیل فعالیت
activity ratio
نسبت فعالیت
activate
به فعالیت پرداختن
activity chart
نمودار فعالیت
business activity
فعالیت بازرگانی
activated
به فعالیت پرداختن
activates
به فعالیت پرداختن
activating
به فعالیت پرداختن
activity coefficient
ضریب فعالیت
activity cycle
چرخه فعالیت
activity drive
سائق فعالیت
auxiliary activity
فعالیت فرعی
activity of soil
فعالیت خاک
activity quotient
بهر فعالیت
activity rate
نرخ فعالیت
events
عمل یا فعالیت
event
عمل یا فعالیت
politicking
فعالیت سیاسی
reactivation
فعالیت مجدد
turn over
عایدی فعالیت
inaction
بدون فعالیت
low activity
فعالیت پایین
somatotonia
فعالیت گرایی
somatotonic
فعالیت گرا
venture
فعالیت اقتصادی
hey day
روز پر فعالیت
ventured
فعالیت اقتصادی
ventures
فعالیت اقتصادی
venturing
فعالیت اقتصادی
operating level
سطح فعالیت
operational environment
محیط فعالیت
optical activity
فعالیت نوری
inactivity
عدم فعالیت
random activity
فعالیت تصادفی
operant
فعالیت کننده
on stream
درحال فعالیت
off year
سال کم فعالیت
vertigo
دوران
swimming
دوران
circulations
دوران
rotation
دوران
eras
دوران
cycle
دوران
period
دوران
gyration
دوران
gyrations
دوران
circulation
دوران
periods
دوران
cycled
دوران
era
دوران
cycles
دوران
stagnation thesis
فرضیه رکود .فرضیهای که بر اساس ان بعلت بلوغ کامل اقتصادی یک کشور و امکان عدم جذب پس اندازها
business cycle
دور فعالیت بازرگانی
trade cycle
دوره فعالیت تجاری
pickup
تجدید فعالیت چیدن
deactivating group
گروه کم کننده فعالیت
in the swim
<idiom>
درکاری فعالیت داشتن
byways
کار یا فعالیت جنبی
file activity ratio
نسبت فعالیت پرونده
self activity
فعالیت خود بخود
byway
کار یا فعالیت جنبی
class i activity
فعالیت امادی طبقه 1
gross motor activity
فعالیت حرکت عمده
electioneer
فعالیت انتخاباتی کردن
seismism
فعالیت لزرشی وارتعاشی
class ii activity
فعالیت امادی طبقه 2
keep the ball rolling
<idiom>
اجازه فعالیت دادن
background
فعالیت ارتباط دادهای
efficiency
فعالیت مفید بازده
muzzle
مانع فعالیت شدن
spheres
مرتبه حدود فعالیت
sphere
مرتبه حدود فعالیت
muzzled
مانع فعالیت شدن
backgrounds
فعالیت ارتباط دادهای
muzzles
مانع فعالیت شدن
muzzling
مانع فعالیت شدن
orbited
دور حدود فعالیت
orbits
دور حدود فعالیت
orbit
دور حدود فعالیت
activity sampling
نمونه گیری از فعالیت
form
سابقه فعالیت اسب
forms
سابقه فعالیت اسب
activity group therapy
درمان با فعالیت گروهی
formed
سابقه فعالیت اسب
Now that it's summer the thing to do would be to use the bicycle to commute to work.
حالا که تابستان است کاری که می توان کرد این است که از دوچرخه برای رفت و آمد به سر کاراستفاده کرد.
rotate
دوران کردن
rotated
دوران کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com