Total search result: 149 (7 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
fitfully |
چنانکه بگیردوول کند |
|
|
Other Matches |
|
reflexively |
چنانکه بخود فاعل برگرد د چنانکه مفعول ان |
as |
چنانکه |
so that |
چنانکه |
in the event that |
چنانکه |
how |
چنانکه |
pinchingly |
چنانکه فشاراورد |
prettily |
چنانکه زیبانماید |
cresuendo |
چنانکه صداخردخرد |
proper |
چنانکه شایدوباید |
coordinately |
چنانکه یکجورباشد |
permissively |
چنانکه مخیرسازد |
admissibleness |
چنانکه روا |
as is well known |
چنانکه مشهور |
as it deserves |
چنانکه باید |
dilatorily |
چنانکه پرشود |
so to speak |
چنانکه گویی |
insolubly |
چنانکه اب نشود |
expressively |
چنانکه مقصودرابرساند |
gratifyingly |
چنانکه خوشنودسازد |
inviolably |
چنانکه سزاوارحرمت باشد |
meetly |
چنانکه در خور باشد |
inadmissibly |
چنانکه روایاجایز نباشد |
meetly |
چنانکه باید و شاید |
comme il faut |
چنانکه باید وشاید |
pliably |
چنانکه بتوان خم کرد |
inexcusably |
چنانکه نتوان معذوردانست |
inexpressively |
چنانکه مقصودرا نرساند |
medially |
چنانکه درمیان باشد |
according to his version |
چنانکه او شرح میداد |
irrecoverably |
چنانکه بهبودی نپذیرد |
invulnerably |
چنانکه زخم برندارد |
gratifyingly |
چنانکه خوشی دهد |
decrescendo |
چنانکه صداخردخردضعیف شود |
culpably |
چنانکه سزاوارسرزنش باشد |
meaningly |
چنانکه مقصودرا برساند |
gruesomely |
چنانکه وحشت اورد |
heliocentrically |
چنانکه ازمرکزخورشیدحساب شود |
opprobriously |
چنانکه رسوایی اورد |
passably |
چنانکه بتوان پذیرفت |
brilliantly |
چنانکه برجسته باشد |
privatively |
چنانکه نفی یا استثناکند |
pitfully |
چنانکه سزاوارنکوهش باشد |
funnily |
چنانکه خنده اورد |
convincingly |
چنانکه متقاعد کند |
decreasingly |
چنانکه روبکاهش گذارد |
prettily |
بخوبی چنانکه باید |
interminably |
چنانکه تمام نشود |
invisibly |
چنانکه دیده نشود |
effusively |
چنانکه گویی بریزد |
perniciously |
چنانکه زیان اورد |
according as |
چنانکه بدان سان که |
permissively |
چنانکه اجازه بدهد |
prepossessingly |
چنانکه جلب توجه نماید |
sanguinarily |
چنانکه خونریزی دربرداشته باشد |
presentably |
چنانکه بتوان پیشکش کرد |
retroactively |
چنانکه شامل گذشته شود |
inexhaustibly |
چنانکه تهی یاتمام نشود |
inexpressively |
چنانکه زبان دار نباشد |
inseparably |
چنانکه نتوان سوا کرد |
inexpressibly |
چنانکه نتوان بیان کرد |
practicably |
چنانکه بتوان اجرا نمود |
intangibly |
چنانکه نتوان احساس کرد |
peerlessly |
چنانکه بی مانندباشد بطوربی همتا |
onerously |
چنانکه مستلزم انجام تعهدی |
objectiveness |
چنانکه در خارج معقول باشد |
perceptibly |
چنانکه بتوان درک کرد |
perplexingly |
چنانکه گیج یا حیران سازد |
pestilently |
چنانکه برای اخلاق مضرباشد |
piquantly |
چنانکه دهن رامزه بیاورد |
irrefragably |
چنانکه نتوان تکذیب کرد |
inviolately |
چنانکه بی حرمت نشده باشد |
pleasingly |
چنانکه خوش ایند باشد |
intelligibly |
واضحا چنانکه بتوان دریافت |
intangibly |
چنانکه نتوان درک کرد |
indefensibly |
چنانکه دفاع بردار نباشد |
extraneously |
چنانکه وابسته بموضوع نباشد |
fadelessly |
چنانکه پژمرده نشودیازوال نپذیرد |
epidemically |
چنانکه همه جاسرایت کند |
assumably |
چنانکه بتوان فرض کرد |
as is well known |
چنانکه همه کس بخوبی میدانند |
causatively |
چنانکه دلالت برسبب نماید |
grandiosely |
بطورغلنبه چنانکه بزرگ نماید |
hereditably |
چنانکه بتوان ارث برد |
euphoniously |
چنانکه بگوش خوش ایندباشد |
interchangeably |
چنانکه بتوان بحای یکدیگربکاربرد |
immovably |
چنانکه نتوان جنبش داد |
engagingly |
چنانکه سرگرم یامشغول کند |
organically |
چنانکه درساختمان یا سازمانی کارگرباشد |
inappreciably |
بسیار کم چنانکه محسوس نگرد د |
commendably |
چنانکه شایان ستایش باشد |
changeably |
چنانکه بتوان تغییرداد بطورقابل تغییر |
illustratively |
چنانکه روشن سازدیا توضیح دهد |
colourably |
چنانکه بتوان برای ان بهانهای اورد |
pardonably |
چنانکه بتوان بخشید بطورامرزش پذیر |
penitentially |
چنانکه شخص را پشیمان و توبه کارنماید |
admissibly |
بطور قابل قبول چنانکه روا |
persuasively |
چنانکه متقاعد سازدیا واداربکاری نماید |
laboriously |
ساعیانه چنانکه نماینده زحمت باشد |
exhaustively |
چنانکه درهمه جزئیات واردشودیابحث کند |
sententiously |
چنانکه اندرزیانصیحتی رادر برداشته بتاشد |
contemptibly |
چنانکه سزاوارخواری باشد بطورقابل تحقیر |
functionally |
چنانکه وابسته به وفیفه اندا میباشد |
inscrutably |
چنانکه نتوان جستجو کردیا دریافت |
incommunicably |
چنانکه نتوان بادیگران در میان گذاشت |
invidiously |
چنانکه رشک یاحسادت کسیرا برانگیزد |
paradoxically |
چنانکه مهمل نمایدولی درست باشد |
irrecocilably |
چنانکه نتوان انرا وفق داد |
inimitably |
چنانکه نتوان انرا تقلید کرد |
adequately |
باندازه کافی چنانکه تکافو نماید |
to kick over the traces |
لگدپراندن لگدزدن چنانکه یا ان ورپاسرنگه بیفتد |
inerrably |
چنانکه هیچگاه خطا یا اشتباه نکند |
cogently |
چنانکه بتواند متقاعد کند باقوت |
picturesquely |
چنانکه شایسته عکس برداری یانقاشی باشد |
accountably |
بطور مسئول چنانکه بتوان توضیح داد |
accordantly |
بطور موافق یا مطابق چنانکه جور باشد |
retrospectively |
چنانکه شامل گذشته شودیاعطف بماسبق کند |
implacably |
از روی سختی یا سنگدلی چنانکه ارامش نپذیرد |
to eat humble pie |
پوزش خواستن چنانکه انسانرا پست نماید |
maritally |
چنانکه وابسته بشوهر باشد از راه عروسی |
adorably |
چنانکه شایسته ستایش باشد بطور ستوده |
flowerily |
چنانکه دارای عبارات پرصنعت یاتعارف امیزباشد |
discreditably |
چنانکه اعتبار رالطمه زند بطوربدنام کننده |
relevantly |
بطور مناسب یامربوط چنانکه بیربط نباشد |
movably |
چنانکه بتوان تکان داد بطورچنبش پذیر |
corrigibly |
چنانکه بتوان اصلاح کرد بطوراصلاح پذیر |
nutritiously |
چنانکه قوت دهد یا غذائیت داشته باشد |
nutritively |
چنانکه قوت دهدیا غذائیت داشته باشد |
commensurably |
چنانکه بتوان بایک پیمانه اندازه گرفت |
indefeasibly |
بطور باطل نشدنی چنانکه نتوان الغاکرد |
indescribably |
چنانکه نتوان شرح دادیا توصیف کرد |
inextricably |
چنانکه نتوان از ان بیرون امد یا رهایی یافت |
portentously |
چنانکه نشانه بدی باشد بطور شگفت اور |
pontifically |
چنانکه شایسته اسقفان باشد با جامه یا ایین اسقفی |
impalpably |
چنانکه لتوان با لامسه احساس کرد بطور بسیارنرم |
pestiferously |
چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد |
attributively |
بطور مستقیم چنانکه صورت فرع پیدا کند |
officinal names of drugs |
نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است |
irremissibly |
چنانکه نتوان بخشیدیا اغماض کرد بطورالزام اور |
modernly |
بسبک تازه چنانکه باب این عصر باشد |
irreversibly |
چنانکه نتوان دگرگون یا واژگون ساخت یا لغو نمود |
opaquely |
چنانکه روشنایی پشت را بپوشاند بطور مبهم یا غیر مفهوم |
irreclaimably |
بطور غیر قابل برگشت چنانکه نتوان بازیافت یابرگرداند |
accessibly |
چنانکه بتوان بدان راه یافت بطور قابل دسترس |
inaccessibily |
بطور غیر قابل دسترسی چنانکه نتوان به او نزدیک شدیا اورادید |
ineradicably |
بطور ریشه کن نشدنی چنانکه نتوان بیخ کن یا قلع وقمع نمود |
rough handling of a thing |
گذاشت وبرداشت چیزی به تندی چنانکه خراب شودیا اززیبائی ولطافت بیفتد |
propor tionably |
بطور متناسب یا با قرینه چنانکه بتوان متناسب نمود |
inexplicably |
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر |