Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 158 (8 milliseconds)
English
Persian
meaningly
چنانکه مقصودرا برساند
Other Matches
inexpressively
چنانکه مقصودرا نرساند
it does not carry the point
مقصودرا نمیرساند
reflexively
چنانکه بخود فاعل برگرد د چنانکه مفعول ان
inoffensively
یا ازاری برساند
play into someone's hands
<idiom>
(به کسی یاری وکمک رساندن)انجام کاری که به شخص دیگری سود برساند
acrostic
جدول شعر کوتاهی که حرف اول و وسط و آخر بندهای آن با هم عبارتی را برساند جابجا شونده
anti-
برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
clean
فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
cleaned
فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
cleanest
فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
cleans
فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
how
چنانکه
as
چنانکه
so that
چنانکه
in the event that
چنانکه
prettily
چنانکه زیبانماید
expressively
چنانکه مقصودرابرساند
dilatorily
چنانکه پرشود
so to speak
چنانکه گویی
proper
چنانکه شایدوباید
as is well known
چنانکه مشهور
pinchingly
چنانکه فشاراورد
cresuendo
چنانکه صداخردخرد
permissively
چنانکه مخیرسازد
coordinately
چنانکه یکجورباشد
insolubly
چنانکه اب نشود
admissibleness
چنانکه روا
as it deserves
چنانکه باید
gratifyingly
چنانکه خوشنودسازد
opprobriously
چنانکه رسوایی اورد
meetly
چنانکه در خور باشد
comme il faut
چنانکه باید وشاید
culpably
چنانکه سزاوارسرزنش باشد
passably
چنانکه بتوان پذیرفت
decrescendo
چنانکه صداخردخردضعیف شود
heliocentrically
چنانکه ازمرکزخورشیدحساب شود
gruesomely
چنانکه وحشت اورد
gratifyingly
چنانکه خوشی دهد
inviolably
چنانکه سزاوارحرمت باشد
fitfully
چنانکه بگیردوول کند
irrecoverably
چنانکه بهبودی نپذیرد
invulnerably
چنانکه زخم برندارد
medially
چنانکه درمیان باشد
inadmissibly
چنانکه روایاجایز نباشد
convincingly
چنانکه متقاعد کند
according to his version
چنانکه او شرح میداد
invisibly
چنانکه دیده نشود
pitfully
چنانکه سزاوارنکوهش باشد
interminably
چنانکه تمام نشود
prettily
بخوبی چنانکه باید
pliably
چنانکه بتوان خم کرد
inexcusably
چنانکه نتوان معذوردانست
privatively
چنانکه نفی یا استثناکند
according as
چنانکه بدان سان که
funnily
چنانکه خنده اورد
permissively
چنانکه اجازه بدهد
meetly
چنانکه باید و شاید
brilliantly
چنانکه برجسته باشد
decreasingly
چنانکه روبکاهش گذارد
effusively
چنانکه گویی بریزد
perniciously
چنانکه زیان اورد
presentably
چنانکه بتوان پیشکش کرد
inexhaustibly
چنانکه تهی یاتمام نشود
retroactively
چنانکه شامل گذشته شود
inexpressively
چنانکه زبان دار نباشد
sanguinarily
چنانکه خونریزی دربرداشته باشد
inexpressibly
چنانکه نتوان بیان کرد
inseparably
چنانکه نتوان سوا کرد
prepossessingly
چنانکه جلب توجه نماید
perceptibly
چنانکه بتوان درک کرد
onerously
چنانکه مستلزم انجام تعهدی
objectiveness
چنانکه در خارج معقول باشد
piquantly
چنانکه دهن رامزه بیاورد
perplexingly
چنانکه گیج یا حیران سازد
pestilently
چنانکه برای اخلاق مضرباشد
irrefragably
چنانکه نتوان تکذیب کرد
pleasingly
چنانکه خوش ایند باشد
peerlessly
چنانکه بی مانندباشد بطوربی همتا
practicably
چنانکه بتوان اجرا نمود
intelligibly
واضحا چنانکه بتوان دریافت
intangibly
چنانکه نتوان درک کرد
intangibly
چنانکه نتوان احساس کرد
fadelessly
چنانکه پژمرده نشودیازوال نپذیرد
grandiosely
بطورغلنبه چنانکه بزرگ نماید
organically
چنانکه درساختمان یا سازمانی کارگرباشد
as is well known
چنانکه همه کس بخوبی میدانند
assumably
چنانکه بتوان فرض کرد
extraneously
چنانکه وابسته بموضوع نباشد
euphoniously
چنانکه بگوش خوش ایندباشد
causatively
چنانکه دلالت برسبب نماید
epidemically
چنانکه همه جاسرایت کند
engagingly
چنانکه سرگرم یامشغول کند
hereditably
چنانکه بتوان ارث برد
commendably
چنانکه شایان ستایش باشد
inviolately
چنانکه بی حرمت نشده باشد
indefensibly
چنانکه دفاع بردار نباشد
inappreciably
بسیار کم چنانکه محسوس نگرد د
interchangeably
چنانکه بتوان بحای یکدیگربکاربرد
immovably
چنانکه نتوان جنبش داد
adequately
باندازه کافی چنانکه تکافو نماید
colourably
چنانکه بتوان برای ان بهانهای اورد
changeably
چنانکه بتوان تغییرداد بطورقابل تغییر
paradoxically
چنانکه مهمل نمایدولی درست باشد
pardonably
چنانکه بتوان بخشید بطورامرزش پذیر
penitentially
چنانکه شخص را پشیمان و توبه کارنماید
to kick over the traces
لگدپراندن لگدزدن چنانکه یا ان ورپاسرنگه بیفتد
cogently
چنانکه بتواند متقاعد کند باقوت
admissibly
بطور قابل قبول چنانکه روا
persuasively
چنانکه متقاعد سازدیا واداربکاری نماید
exhaustively
چنانکه درهمه جزئیات واردشودیابحث کند
laboriously
ساعیانه چنانکه نماینده زحمت باشد
sententiously
چنانکه اندرزیانصیحتی رادر برداشته بتاشد
contemptibly
چنانکه سزاوارخواری باشد بطورقابل تحقیر
irrecocilably
چنانکه نتوان انرا وفق داد
incommunicably
چنانکه نتوان بادیگران در میان گذاشت
invidiously
چنانکه رشک یاحسادت کسیرا برانگیزد
functionally
چنانکه وابسته به وفیفه اندا میباشد
inscrutably
چنانکه نتوان جستجو کردیا دریافت
illustratively
چنانکه روشن سازدیا توضیح دهد
inerrably
چنانکه هیچگاه خطا یا اشتباه نکند
inimitably
چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
accountably
بطور مسئول چنانکه بتوان توضیح داد
picturesquely
چنانکه شایسته عکس برداری یانقاشی باشد
accordantly
بطور موافق یا مطابق چنانکه جور باشد
flowerily
چنانکه دارای عبارات پرصنعت یاتعارف امیزباشد
indefeasibly
بطور باطل نشدنی چنانکه نتوان الغاکرد
retrospectively
چنانکه شامل گذشته شودیاعطف بماسبق کند
to eat humble pie
پوزش خواستن چنانکه انسانرا پست نماید
implacably
از روی سختی یا سنگدلی چنانکه ارامش نپذیرد
relevantly
بطور مناسب یامربوط چنانکه بیربط نباشد
indescribably
چنانکه نتوان شرح دادیا توصیف کرد
inextricably
چنانکه نتوان از ان بیرون امد یا رهایی یافت
commensurably
چنانکه بتوان بایک پیمانه اندازه گرفت
maritally
چنانکه وابسته بشوهر باشد از راه عروسی
discreditably
چنانکه اعتبار رالطمه زند بطوربدنام کننده
corrigibly
چنانکه بتوان اصلاح کرد بطوراصلاح پذیر
nutritively
چنانکه قوت دهدیا غذائیت داشته باشد
movably
چنانکه بتوان تکان داد بطورچنبش پذیر
adorably
چنانکه شایسته ستایش باشد بطور ستوده
nutritiously
چنانکه قوت دهد یا غذائیت داشته باشد
impalpably
چنانکه لتوان با لامسه احساس کرد بطور بسیارنرم
officinal names of drugs
نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
pontifically
چنانکه شایسته اسقفان باشد با جامه یا ایین اسقفی
irreversibly
چنانکه نتوان دگرگون یا واژگون ساخت یا لغو نمود
attributively
بطور مستقیم چنانکه صورت فرع پیدا کند
modernly
بسبک تازه چنانکه باب این عصر باشد
irremissibly
چنانکه نتوان بخشیدیا اغماض کرد بطورالزام اور
portentously
چنانکه نشانه بدی باشد بطور شگفت اور
pestiferously
چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد
opaquely
چنانکه روشنایی پشت را بپوشاند بطور مبهم یا غیر مفهوم
accessibly
چنانکه بتوان بدان راه یافت بطور قابل دسترس
irreclaimably
بطور غیر قابل برگشت چنانکه نتوان بازیافت یابرگرداند
inaccessibily
بطور غیر قابل دسترسی چنانکه نتوان به او نزدیک شدیا اورادید
ineradicably
بطور ریشه کن نشدنی چنانکه نتوان بیخ کن یا قلع وقمع نمود
rough handling of a thing
گذاشت وبرداشت چیزی به تندی چنانکه خراب شودیا اززیبائی ولطافت بیفتد
propor tionably
بطور متناسب یا با قرینه چنانکه بتوان متناسب نمود
inexplicably
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com