Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 151 (7 milliseconds)
English
Persian
inexpressively
چنانکه مقصودرا نرساند
Other Matches
meaningly
چنانکه مقصودرا برساند
it did not profit me
فایدهای بمن نرساند
it does not carry the point
مقصودرا نمیرساند
reflexively
چنانکه بخود فاعل برگرد د چنانکه مفعول ان
as
چنانکه
in the event that
چنانکه
so that
چنانکه
how
چنانکه
pinchingly
چنانکه فشاراورد
prettily
چنانکه زیبانماید
dilatorily
چنانکه پرشود
proper
چنانکه شایدوباید
cresuendo
چنانکه صداخردخرد
as it deserves
چنانکه باید
coordinately
چنانکه یکجورباشد
permissively
چنانکه مخیرسازد
admissibleness
چنانکه روا
as is well known
چنانکه مشهور
insolubly
چنانکه اب نشود
so to speak
چنانکه گویی
gratifyingly
چنانکه خوشنودسازد
expressively
چنانکه مقصودرابرساند
irrecoverably
چنانکه بهبودی نپذیرد
medially
چنانکه درمیان باشد
meetly
چنانکه در خور باشد
meetly
چنانکه باید و شاید
inadmissibly
چنانکه روایاجایز نباشد
comme il faut
چنانکه باید وشاید
according to his version
چنانکه او شرح میداد
heliocentrically
چنانکه ازمرکزخورشیدحساب شود
invulnerably
چنانکه زخم برندارد
inexcusably
چنانکه نتوان معذوردانست
fitfully
چنانکه بگیردوول کند
decrescendo
چنانکه صداخردخردضعیف شود
culpably
چنانکه سزاوارسرزنش باشد
inviolably
چنانکه سزاوارحرمت باشد
gratifyingly
چنانکه خوشی دهد
gruesomely
چنانکه وحشت اورد
pliably
چنانکه بتوان خم کرد
opprobriously
چنانکه رسوایی اورد
interminably
چنانکه تمام نشود
prettily
بخوبی چنانکه باید
decreasingly
چنانکه روبکاهش گذارد
convincingly
چنانکه متقاعد کند
pitfully
چنانکه سزاوارنکوهش باشد
brilliantly
چنانکه برجسته باشد
funnily
چنانکه خنده اورد
privatively
چنانکه نفی یا استثناکند
effusively
چنانکه گویی بریزد
invisibly
چنانکه دیده نشود
perniciously
چنانکه زیان اورد
according as
چنانکه بدان سان که
permissively
چنانکه اجازه بدهد
passably
چنانکه بتوان پذیرفت
retroactively
چنانکه شامل گذشته شود
inexhaustibly
چنانکه تهی یاتمام نشود
inexpressibly
چنانکه نتوان بیان کرد
intangibly
چنانکه نتوان احساس کرد
sanguinarily
چنانکه خونریزی دربرداشته باشد
inexpressively
چنانکه زبان دار نباشد
inseparably
چنانکه نتوان سوا کرد
presentably
چنانکه بتوان پیشکش کرد
prepossessingly
چنانکه جلب توجه نماید
intangibly
چنانکه نتوان درک کرد
onerously
چنانکه مستلزم انجام تعهدی
objectiveness
چنانکه در خارج معقول باشد
peerlessly
چنانکه بی مانندباشد بطوربی همتا
perceptibly
چنانکه بتوان درک کرد
perplexingly
چنانکه گیج یا حیران سازد
pestilently
چنانکه برای اخلاق مضرباشد
piquantly
چنانکه دهن رامزه بیاورد
irrefragably
چنانکه نتوان تکذیب کرد
pleasingly
چنانکه خوش ایند باشد
practicably
چنانکه بتوان اجرا نمود
intelligibly
واضحا چنانکه بتوان دریافت
inviolately
چنانکه بی حرمت نشده باشد
indefensibly
چنانکه دفاع بردار نباشد
immovably
چنانکه نتوان جنبش داد
grandiosely
بطورغلنبه چنانکه بزرگ نماید
organically
چنانکه درساختمان یا سازمانی کارگرباشد
commendably
چنانکه شایان ستایش باشد
extraneously
چنانکه وابسته بموضوع نباشد
causatively
چنانکه دلالت برسبب نماید
euphoniously
چنانکه بگوش خوش ایندباشد
epidemically
چنانکه همه جاسرایت کند
assumably
چنانکه بتوان فرض کرد
hereditably
چنانکه بتوان ارث برد
engagingly
چنانکه سرگرم یامشغول کند
fadelessly
چنانکه پژمرده نشودیازوال نپذیرد
as is well known
چنانکه همه کس بخوبی میدانند
interchangeably
چنانکه بتوان بحای یکدیگربکاربرد
inappreciably
بسیار کم چنانکه محسوس نگرد د
penitentially
چنانکه شخص را پشیمان و توبه کارنماید
exhaustively
چنانکه درهمه جزئیات واردشودیابحث کند
pardonably
چنانکه بتوان بخشید بطورامرزش پذیر
contemptibly
چنانکه سزاوارخواری باشد بطورقابل تحقیر
adequately
باندازه کافی چنانکه تکافو نماید
changeably
چنانکه بتوان تغییرداد بطورقابل تغییر
cogently
چنانکه بتواند متقاعد کند باقوت
persuasively
چنانکه متقاعد سازدیا واداربکاری نماید
paradoxically
چنانکه مهمل نمایدولی درست باشد
colourably
چنانکه بتوان برای ان بهانهای اورد
sententiously
چنانکه اندرزیانصیحتی رادر برداشته بتاشد
inerrably
چنانکه هیچگاه خطا یا اشتباه نکند
incommunicably
چنانکه نتوان بادیگران در میان گذاشت
to kick over the traces
لگدپراندن لگدزدن چنانکه یا ان ورپاسرنگه بیفتد
inimitably
چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
illustratively
چنانکه روشن سازدیا توضیح دهد
functionally
چنانکه وابسته به وفیفه اندا میباشد
invidiously
چنانکه رشک یاحسادت کسیرا برانگیزد
admissibly
بطور قابل قبول چنانکه روا
inscrutably
چنانکه نتوان جستجو کردیا دریافت
laboriously
ساعیانه چنانکه نماینده زحمت باشد
irrecocilably
چنانکه نتوان انرا وفق داد
picturesquely
چنانکه شایسته عکس برداری یانقاشی باشد
inextricably
چنانکه نتوان از ان بیرون امد یا رهایی یافت
accountably
بطور مسئول چنانکه بتوان توضیح داد
retrospectively
چنانکه شامل گذشته شودیاعطف بماسبق کند
relevantly
بطور مناسب یامربوط چنانکه بیربط نباشد
indescribably
چنانکه نتوان شرح دادیا توصیف کرد
implacably
از روی سختی یا سنگدلی چنانکه ارامش نپذیرد
accordantly
بطور موافق یا مطابق چنانکه جور باشد
adorably
چنانکه شایسته ستایش باشد بطور ستوده
indefeasibly
بطور باطل نشدنی چنانکه نتوان الغاکرد
commensurably
چنانکه بتوان بایک پیمانه اندازه گرفت
flowerily
چنانکه دارای عبارات پرصنعت یاتعارف امیزباشد
to eat humble pie
پوزش خواستن چنانکه انسانرا پست نماید
maritally
چنانکه وابسته بشوهر باشد از راه عروسی
corrigibly
چنانکه بتوان اصلاح کرد بطوراصلاح پذیر
movably
چنانکه بتوان تکان داد بطورچنبش پذیر
nutritiously
چنانکه قوت دهد یا غذائیت داشته باشد
discreditably
چنانکه اعتبار رالطمه زند بطوربدنام کننده
nutritively
چنانکه قوت دهدیا غذائیت داشته باشد
modernly
بسبک تازه چنانکه باب این عصر باشد
impalpably
چنانکه لتوان با لامسه احساس کرد بطور بسیارنرم
attributively
بطور مستقیم چنانکه صورت فرع پیدا کند
officinal names of drugs
نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
portentously
چنانکه نشانه بدی باشد بطور شگفت اور
pontifically
چنانکه شایسته اسقفان باشد با جامه یا ایین اسقفی
irremissibly
چنانکه نتوان بخشیدیا اغماض کرد بطورالزام اور
irreversibly
چنانکه نتوان دگرگون یا واژگون ساخت یا لغو نمود
pestiferously
چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد
opaquely
چنانکه روشنایی پشت را بپوشاند بطور مبهم یا غیر مفهوم
accessibly
چنانکه بتوان بدان راه یافت بطور قابل دسترس
irreclaimably
بطور غیر قابل برگشت چنانکه نتوان بازیافت یابرگرداند
ineradicably
بطور ریشه کن نشدنی چنانکه نتوان بیخ کن یا قلع وقمع نمود
inaccessibily
بطور غیر قابل دسترسی چنانکه نتوان به او نزدیک شدیا اورادید
rough handling of a thing
گذاشت وبرداشت چیزی به تندی چنانکه خراب شودیا اززیبائی ولطافت بیفتد
propor tionably
بطور متناسب یا با قرینه چنانکه بتوان متناسب نمود
inexplicably
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com