Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
to the echo
چنان بلند که تولید انعکاس صدا می نماید
Other Matches
skin paint
نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
echoed
انعکاس صدا انعکاس موج
echoing
انعکاس صدا انعکاس موج
echo
انعکاس صدا انعکاس موج
echoes
انعکاس صدا انعکاس موج
so
همچو چنان
such and such
چنین و چنان
he has raving mad
چنان دیوانه
he strike him blind
چنان زد که کورش کرد
soit fait comme il est desire
بگذار ان چنان که می خواهدباشد
insofar as
در چنان درجه و یا فاصله
he made a show of goung
چنان وانمودکردکه گویی میرود
he walks as if he were drunk
چنان راه میرود که گویی مست است
it thaws
هوا چنان گرم شده که برف رااب میکند
corrupting
تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
variable sweep
ایرفویلی که چنان لوله شده که میتوان زاویه سویپ ان راتغییر داد
corrupted
تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
corrupts
تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
corrupt
تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
clackvalve
دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
touts
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
capacity cost
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
dirndl
نوعی دامن بلند با کمر بلند
pilot line operation
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
embryophyte
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pseudoscope
شیشهای که کاو را کوژکوژراکاو نماید
prepossessingly
چنانکه جلب توجه نماید
grandiosely
بطورغلنبه چنانکه بزرگ نماید
clearing houses
شرکتی که چکها را نقد می نماید
causatively
چنانکه دلالت برسبب نماید
incongruously
بی ی نکه با هم جور باشدیاتطبیق نماید
there is nothing like leather
هر کسیرا عقل خودبکمال نماید
clearing house
شرکتی که چکها را نقد می نماید
components
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
component
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
adequately
باندازه کافی چنانکه تکافو نماید
an inceptive verb
فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
an inceptive
فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
persuasively
چنانکه متقاعد سازدیا واداربکاری نماید
seconding
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
This company guarantees prompt delivery of goods.
این شرکت تحویل فوری کالاراتضمین می نماید
dut of court
ممنوع از اینکه دادگاه بافهارارتش رسیدگی می نماید
to eat humble pie
پوزش خواستن چنانکه انسانرا پست نماید
euler theorem
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
keyth rope system
شبکه زیرزمینی که زهکشهاخط بزرگترین شیب را قطع نماید
line of sight
خطی که قرنیه چشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
special verdict
رای هیات منصفه در حالتی که حقایق موضوع مطروحه را ان چنان که برایشان ثابت شده است اعلام و اخذ تصمیم را به دادگاه بسپارند
reflection
انعکاس
reflectiveness
انعکاس
reflexion
انعکاس
replication
انعکاس
reactions
انعکاس
reactional
انعکاس
reaction
انعکاس
reflectance
انعکاس
submarginal land
زمین مطلقا" بی حاصل زمینی که چنان بی حاصل باشد که مخارج سرمایه گذاری و کارگر را نتواندجبران کند
consulage
هزینهای که کنسول گری جهت تایید صورتحساب دریافت می نماید
nomothetes
کسیکه گماشته میشد تا درقانون تجدیدنظر نماید قانون گذار
increasing cost industry
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
repercussion
انعکاس برگشت
reflexivity
انعکاس پذیری
first order reflection
انعکاس مرتبه یک
reflexibility
انعکاس پذیری
reflexible
قابل انعکاس
reflexible
انعکاس پذیر
reflection plane
صفحه انعکاس
reflecting power
قدرت انعکاس
bottom bounce
انعکاس از کف دریا
anechoic
بدون انعکاس
reflectors
الت انعکاس
atmospheric refraction
انعکاس جوی
internal reflection
انعکاس درونی
reflectance
قابلیت انعکاس
echoing
انعکاس صدا
zigzag reflection
انعکاس متعدد
echoes
انعکاس صدا
reflectance ink
جوهر انعکاس
echo
انعکاس صدا
reflector
الت انعکاس
echoed
انعکاس صدا
bit
تیغه یا ابزار سوراخ کاری که در داخل گیره یا ماشین گردش می نماید
leadsman
کسی که گلوله سربی بدریا می اندازد تا عمق انرا تعیین نماید
bits
تیغه یا ابزار سوراخ کاری که در داخل گیره یا ماشین گردش می نماید
reflecterize
ایجاد انعکاس کردن
reflectorize
ایجاد انعکاس کردن
catacoustics
مبحث انعکاس صوت
echo sounder
انعکاس سنج صدا
rotational reflection axis
محور چرخش انعکاس
planar
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
declassified cost
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
brightness
تغییر شدت انعکاس نور
coastal refraction
انعکاس ساحلی امواج رادیویی
baffling
صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
baffles
صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
baffled
صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
echo sounding
عمق یابی انعکاس صوت
echo suppression
جلوگیری یا تضعیف انعکاس صوت
homing mine
مین حساس به انعکاس امواج
ice blink
سفیدی افق از انعکاس دریا
baffle
صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
antiphony
انعکاس یا جواب سرود وموسیقی
catadioptrics
مبحث انعکاس و انکسار نور
oem
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
free carrier
یکی از قرارداد-های اینکوترمزکه در ان فروشنده کالا را به اولین حمل کننده تحویل می نماید
appropriation
در CLتقاضانامه ایست که بستانکاربرای بدهکار می فرستد ودرخواست پرداخت قسمتی ازطلب خود را می نماید
photogene
انعکاس یا تصویر بعدی چیزی در شبکیه
sunlight
تابش افتاب انعکاس نور خورشید
snowblink
انعکاس نور خورشید بر روی برف یا یخ
fixed echo
انعکاس ثابت روی صفحه رادار
Big Brother
دولت یا هر سازمانی که در امور خصوصی و داخلی مردم دخالت و جاسوسی کند و آنها را سختمهار نماید
projective
طرحی ایجاد شده بوسیله انعکاس یاتصویر
keying interval
فاصله زمانی بین دو انعکاس موج رادار
active mine
مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
gurantee period
مدت زمانیکه قبل از تحویل نهائی پیمانکار ساختمانی موفف است خسارات ساختمان رارفع نماید
matrixes
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
kelly
قطعهای از لوله حفاری که باعث میشود علاوه برحرکت دورانی مته در جهت عمود نیز حرکت نماید
center of gyration
نقطهای در یک جسم صلب که اگر همه جرم در ان متمرکزشود ممان اینرسی حول همان محور تغییر نماید
microphonics
انعکاس صدای کار کردن ماشین الات در میکروفن
sky man
انعکاس عکس برف یا زمین یاشکل ابها در ابرها
luminaire
دستگاه نورافکن مرکب ازحباب ودستگاه انعکاس نوروغیره
feedback
پس دهی فیدبک انعکاس انرژی ازمداری به مدار دیگر
terrain return
انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
illumination by reflection
روشن کردن منطقه از طریق انعکاس یا شکست نور
acceleration principle
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
sky glow
انعکاس نور یک جنگ افزار یاشعله دهانه ان در صفحه اسمان
side tone
انعکاس صوت دریک مداربعلت مجاورت با مدار صوتی دیگر
glares
انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
glare
انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
glared
انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
spermary
غده تولید کننده منی محل تولید منی
fiscal drag
اثر کند کنندگی مالی هنگامیکه سیاست مالی نتواندرشد اقتصادی را حفظ نماید .
endorser
پشت نویس فردی که پشت سندی راامضاء می نماید
line of vision
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
dying declarations
در CLافهاراتی را گویند که شخص مشرف به موت پس ازاطمینان از قریب الوقوع بودن مرگ خود که مالا" به راستگویی وادارش میکند بیان نماید
damage feasant
درCL حالتی را گویند که رمه یاگله کسی وارد ملک دیگری شده از طریق چریدن یاشکستن اشجار ایجاد خسارت نماید
monofilament
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
balance
خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
balances
خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
bar automatic
میله فولادی که به موازات ریل راه اهن کشیده میشودو وقتی که چرخ قطاری روی ان قرار می گیرد نقاط توقف و موقعیت را مشخص می نماید
mixed capitalism
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
fullest
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
exerciser
وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
aerating agent
مادهای که به بتن اضافه میشود تا توزیع حبابهای هوا را در بتن یکنواخت نماید و اثر ان ازدیادمقاومت در مقابل یخبندانهای سخت میباشد
methought
چنین بنظرم میرسد چنین می نماید
gnp gap
شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
endless repeat
[به هر نوع طرح بندی که کل متن فرش را تا ناحیه حاشیه پر نماید، اطلاق می شود. مثل طرح بته جقه، ماهی درهم، هراتی و غیره.]
capstan
میله نوار گردان یا واحد پشتیبانی نوار که باعث میشود نوار به نوک خواندن / نوشتن یا گرداننده منتقل نماید
accelerators
ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن رادر مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصدیکی از معمولترین این مواداست
shaggy ugs
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
accelerator
ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن را در مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصد یکی از معمولترین این مواد است
half
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
compensation trading
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
confusion reflector
وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
illumination by diffusion
روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن
water sky
لکههای دریاچهای شکل درداخل ابرها شکل انعکاس تصویر دریاچه ها روی ابر
white out
انحراف افق به علت انعکاس نور خورشید روی برف خطای تشخیص محل افق
producers burden of tax
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
hook
کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
hooks
کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
reflectance
قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
radar return
انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
vociferous
بلند
uplands
بلند
upland
بلند
highfalutin
بلند
willowy
بلند
talll
بلند
eton collan
بلند
talll
قد بلند
longs
بلند
longest
بلند
longer
بلند
longed
بلند
high (1 9 to 36)
بلند
tall
قد بلند
taller
بلند
taller
قد بلند
tallest
بلند
tallest
قد بلند
aloud
بلند
loudly
بلند
towering
بلند
amplifiers
بلند گو
tall
بلند
skyscrapers
بلند
forte
بلند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com