Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 52 (2 milliseconds)
English
Persian
multicellular
چند سلولی
Search result with all words
stratum
رتبه طبقه نسج سلولی
amebae
جانور تک سلولی
amebas
جانور تک سلولی
amoeba
جانور تک سلولی
amoebae
جانور تک سلولی
amoebas
جانور تک سلولی
protoplasm
ماده اصلی جسم سلولی
receptacle
حفره درون سلولی گیاه
receptacles
حفره درون سلولی گیاه
cellular
بافت سلولی
acellular
غیر سلولی
agamete
تکثیر سلولی غیر جنسی
amitosis
یک نوع تقسیم سلولی
amoebic
وابسته به جانور تک سلولی
cell animation
تحرک سلولی
cell receptor
گیرنده سلولی
cellular structure
ساختارسلولی سازه سلولی
cellulous
سلولی
diploblastic
دارای دو غشاء سلولی
embryonic layer
غشاء جنینی غشاء سلولی
endoenzyme
انزیم داخل سلولی
exoenzyme
انزیم خارج سلولی
extracellular
خارج سلولی
fissiparous
تولیدکننده سلولهای جدیدبوسیله تقسیم سلولی یاشکاف تقسیم شونده
gametocyte
سلولی که تقسیم شده و از ان سلول جنسی بوجود میاید
gemmulation
جوانه کوچک ایجادموجود تازه توسط جوانه سلولی
intercellular
داخل سلولی
islets of langerhans
دستههای سلولی اثنی عشر بنام >جزایرلانگرهانس < که تولید انسولین میکنند
karyokinesis
مرحله تقسیم سلولی
karyology
هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
karyolymph
ماده اساسی زمینه هسته سلولی
karyosystematice
بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
lumen
حفره سلولی درون جدار گیاه
lymphoblast
سلولی که تبدیل بذره سفید یابیرنگ بلغم یاخلط میگردد سلول نرسیده لنفی
lysate
حاصل تجزیه سلولی
lyse
بوسیله " لیزین " تجزیه سلولی بعمل اوردن
macromere
سلولهای بزرگتری که در اثر تقسیم سلولی نامساوی تخم ایجادمیشود
macronucleus
هسته سلولی بزرگتر
mastigophoran
اغازیان تک سلولی تاژکدار که گاهی جزء جلبک محسوبند
meiosis
تقسیم سلولی
prolotherapy
اصلاح وتر یا عضوی بوسیله کاهش رویش وتکثیر سلولی
prophase
مرحله اولیه تقسیم سلولی پیشگاه
schizogony
تولید مثل بوسیله شکاف یاتقسیم سلولی
sclerenchyma
بافت سخت سلولی
telophase
اخرین مرحله تقسیم غیر مستقیم سلولی
triploblastic
دارای سه غشاء سلولی ابتدایی
two cell accumulator
اکومولاتور دو سلولی اکومولاتور دوبل
unicellular
یک سلولی
unicellularity
یک سلولی
hair
[الیاف نازکتر از پشم مو یا کرک بز و شتر، تفاوت آن با پشم در داشتن ساختار سلولی است که کیسه های هوای موجود باعث ایجاد درخشندگی بیشتر آن می گردد.]
colony
گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند
[زیست شناسی]
Partial phrase not found.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com