English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 175 (9 milliseconds)
English Persian
heavyset چهارشانه کلفت وکوتاه
Other Matches
snubs کلفت وکوتاه سرزنش
snub کلفت وکوتاه سرزنش
snubbing کلفت وکوتاه سرزنش
snubbed کلفت وکوتاه سرزنش
chunks تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
chunk تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
square shouldered چهارشانه
heavy-set چهارشانه و نسبتا چاق
snubbing پهن وکوتاه
snubbed پهن وکوتاه
snubs پهن وکوتاه
snub پهن وکوتاه
catnap خواب سبک وکوتاه
catnapped خواب سبک وکوتاه
catnaps خواب سبک وکوتاه
catnapping خواب سبک وکوتاه
hoariness پوشیدگی ازموهای سفید وکوتاه
hacks سرفه خشک وکوتاه چاک
hacked سرفه خشک وکوتاه چاک
stunted tree درخت رشد نکرده وکوتاه
mess jacket ژاکت تنگ وکوتاه مردانه
hack سرفه خشک وکوتاه چاک
cable weft پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
spurt کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
spurted کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
spurting کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
spurts کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
fluffs موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
fluffing موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
fluffed موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
fluff موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
chamber maid کلفت
chamberer کلفت
hand maid کلفت
handmaid کلفت
woman کلفت
labrose لب کلفت
ladys maid کلفت
heavy-set کت و کلفت
bonne کلفت
moll کلفت
femme de chambre کلفت
biddy کلفت
blobber کلفت
stocky کلفت
stockiest کلفت
stockier کلفت
molls کلفت
tirewoman کلفت
maidservant کلفت
charwomen کلفت
swabber کلفت
squatty کلفت
chambermaids کلفت
housemaids کلفت
housemaid کلفت
burly کلفت
chambermaid کلفت
handmaidens کلفت
charwoman کلفت
handmaiden کلفت
servant maid کلفت
thickest کلفت
trull کلفت
thicker کلفت
thick کلفت
rigatoni رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
poutingly لب کلفت کنان
muslinet مشمش کلفت
roughneck گردن کلفت
bondwoman کلفت زرخرید
baryphonia کلفت صدایی
ancilla پیشخدمت زن کلفت
parlour maid کلفت سرمیز
incrassate کلفت شدن
pachydrmatous پوست کلفت
doubling کلفت ریسی
moppy کلفت بلند
junk board مقوای کلفت
inspissate کلفت کردن
incrassate کلفت کردن
hoodman blind گردن کلفت
thick warp نخ تار کلفت
heavyset کلفت زمخت
thick weft نخ پود کلفت
stiff necked گردن کلفت
gold foil زرورق کلفت
pachydermatous پوست کلفت
box coat پالتوی کلفت
thick skinned پوست کلفت
hawsers طناب کلفت
thicken کلفت ترشدن
impassive پوست کلفت
plank تخته کلفت
blunt کلفت کردن
thickens کلفت ترشدن
thickens کلفت کردن
thickened کلفت ترشدن
thickened کلفت کردن
blunted کلفت کردن
thicken کلفت کردن
blunter کلفت کردن
bluntest کلفت کردن
blunts کلفت کردن
blunting کلفت کردن
dumpy گردن کلفت
thick-skinned پوست کلفت
thickening کلفت سازی
hawser طناب کلفت
ruffians گردن کلفت
ruffian گردن کلفت
waitress ندیمه کلفت
waitresses ندیمه کلفت
girls دوشیزه کلفت
girl دوشیزه کلفت
thickset تنگ کلفت
yaks گاومیش دم کلفت
yak گاومیش دم کلفت
stodgy گردن کلفت
odalisque کلفت یا صیغه
pachyder mata جانوران پوست کلفت
thugs قاتل گردن کلفت
ruffianly گردن کلفت وحشی
thug قاتل گردن کلفت
bully گردن کلفت گوشت
pachyderm جانور پوست کلفت
pachyderms جانور پوست کلفت
marchionesses نوعی گلابی کلفت
bullied گردن کلفت گوشت
bullying گردن کلفت گوشت
marchioness نوعی گلابی کلفت
bullies گردن کلفت گوشت
moreen پارچه کلفت پردهای
fly line ریسمان کلفت ماهیگیری
indurate پوست کلفت کردن
lumpier کلفت ناهنجار تودهای
hyperostosis کلفت شدگی استخوان
lumpy کلفت ناهنجار تودهای
lumpiest کلفت ناهنجار تودهای
ancillary مستخدم بومی مربوط به کلفت
stick glove دستکش کلفت دروازه بان
nappy کلفت و پرزدار خواب دار
deep mouthed دارای صدای درشت و کلفت
boat rod چوب کلفت ماهیگیری با قایق
nappies کلفت و پرزدار خواب دار
pachydrmatous ادم پوست کلفت و بیرگ
parlormaid کلفت یاپیشخدمت سالن پذیرایی
butch مرد یا پسر گردن کلفت
beefcake آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
muscleman آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
meathead آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
grego جامه کوتاه باشلق دارازپارچههای کلفت
bellies کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
belly کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
senile keratosis کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
pea jacket or coat جامه کلفت پشمی که ملوانان در سرما می پوشند
barrel قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
barrels قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
barreled shaft میله تیر که وسط ان کلفت تراز انتهایش باشد
barong یکنوع چاقو یا شمشیر دسته کلفت لبه تیز
grossing کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossed کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grosser کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossest کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grosses کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
gross کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
fearnought یکجورپارچه کلفت پشمی که برای جامه ملوانان بکارمیرود
cable طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
chest protector لایی کلفت محافظ سینه توپگیریا داور بیس بال
cabled طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
petersham یکجور پارچه پشمی پالتوی نوار کلفت وراه راه که برای ......می برند
club propeller ملخی دارای تیغههای کلفت باگام زیاد برای تست قدرت یاترک موتور
millboard مقوای جلد کتاب وامثال ان مقوای کلفت
hyprostosis رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com