Dictiornary-Farsi | چهار برگه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (8 milliseconds)

English	Persian
tetraphyllous	چهار برگه


Other Matches

cross-in-square	[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster	تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium	چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
quatrefoil	چهار وجهی [این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
tetrahedron	جسم چهار سطحی چهار ضلعی
quadrumvir	انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
quadrumana	چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
tetrapterous	دارای چهار بال چهار جناحی
tetragonal	دارای چهار زاویه چهار کنجی
quatrefoil	چهار ترک چهار گوشه
qyaternary	چهار واحدی چهار عضوی
quadrangle	چهار گوش چهار دیواری
quadrangles	چهار گوش چهار دیواری
trifolite	سه برگه
follicles	برگه
follicle	برگه
diphyllous	دو برگه
card	برگه
unifoliate	یک برگه
decaphyllous	ده برگه
bract	برگه
cards	برگه
lamellated	برگه برگه
trefoil	شبدر سه برگه
issue note	برگه صدور
handout	برگه اطلاعات
heptaphyllous	هفت برگه
information sheet	برگه اطلاعات
This page owner	دارنده این برگه
letter of credit	برگه اعتبار
promissory notes	برگه بدهی
septifolious	هفت برگه
forms	برگه ورقه
formed	برگه ورقه
promissory note	برگه بدهی
walking papers <idiom>	برگه اخراج
five leaved	پنج برگه
form	برگه ورقه
layout sheet	برگه طرح
trip ticket	برگه اجازه مسافرت
foliaceous	برگه دار برگی
pink slip <idiom>	برگه اخراج از شغل
materials returned note	برگه مواد برگشتی
materials transfer notes	برگه انتقال مواد
goods received note	برگه دریافت کالا
scorecards	برگه نام بازیگران
scratch sheet	برگه نامنویسی اسبها
scorecard	برگه نام بازیگران
personal data sheet	برگه اطلاعات فردی
card sorting test	ازمون دسته بندی برگه ها
no answer [n/a] [in forms]	بدون پاسخ [در برگه برای پر کردن]
consular invoice	برگه فروش با مهر کنسول گری
flaps	برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
flapped	برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
flap	برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
to get [be given] your card [British E] <idiom>	برگه اخراج از شغل را گرفتن [اصطلاح روزمره]
to get [be given] the pink slip [American E] <idiom>	برگه اخراج از شغل را گرفتن [اصطلاح روزمره]
quadrate	چهار یک
quatre	چهار
quadruples	چهار لا
tetrad	چهار
quadrupled	چهار لا
quartile	چهار یک
quadruple	چهار لا
quadrilaterals	چهار بر
quadruped	چهار پا
quadrupeds	چهار پا
quadrilateral	چهار بر
tetragon	چهار بر
four	چهار
quarter	چهار یک
quadrupling	چهار لا
twice is	دو دو تا چهار تا میشود
four way	چهار لولهای
tetradactylous	چهار پنجهای
quadrivalent	چهار ارزشی
double breasted	کت چهار دکمه
tetrad	چهار عنصری
tetrasporic	چهار هاگی
four	عدد چهار
all fours	چهار دست و پا
qyaternary	چهار تایی
quatrefoil	گل چهار گلبرگی
tertramerous	چهار جزئی
cross legged	چهار زانو
backfour	چهار مدافع
square dome	چهار طاقی
quadrivalent	چهار بنیانی
tetrastichous	چهار جزیی
quadrant	چهار یک دایره
tetrastich	چهار بیتی
quadrant	چهار گوش
quadrangular	چهار گوشه
tetrahedral	چهار ضلعی
tetrasporous	چهار هاگی
long legged	چهار پایه
tetrahedral	چهار وجهی
point four	اصل چهار
tetrahedron	چهار وجهی
tetrapod	پروانه چهار پا
tetrameter	چهار وزنی
tetratomic	چهار اتمی
tetragon	چهار گوشه
tetravalent	چهار فرفیتی
tetrasyllabic	چهار هجائی
four cycle	چهار چرخه
four dimensional	چهار بعدی
quadrisyllabic	چهار هجائی
tetragon	چهار ضلعی
quadrifid	چهار شکافی
quadric	چهار تایی
the four seasons	چهار فصل
four o'clock	ساعت چهار
four pole	چهار قطبی
four way	چهار راه
foursquare	چهار ضلعی
the cardinal humours	چهار ابگونه
quadraple	چهار برابر
tetravalent	چهار بنیانی
tetramerous	چهار جزیی
quadruple	چهار تایی
Wednesday	چهار شنبه
quadruplets	چهار گانه
quadruplet	چهار گانه
gallops	چهار نعل
quadrate	چهار گوش
quads	چهار گوش
quads	چهار قلو
creep	چهار دست و پا
quad	چهار گوش
Wednesdays	چهار شنبه
quad	چهار قلو
quadripartite	چهار جزئی
squared	چهار گوش
square	چهار گوش
quadrupled	چهار گانه
quadruples	چهار گانه
close	چهار گوشه
quadruples	چهار تایی
galloped	چهار نعل
gallop	چهار نعل
quadrupling	چهار گانه
quadrupling	چهار تایی
squaring	چهار گوش
squares	چهار گوش
quadruple	چهار گانه
footstool	چهار پایه
intersections	چهار راه
quadrilateral	چهار جانبه
intersection	چهار راه
quadrilateral	چهار ضلعی
all eyes	چهار چشمی
quadrilaterals	چهار ضلعی
quadrilaterals	چهار جانبه
quadrupled	چهار تایی
footstools	چهار پایه
teragram	واژه چهار حرفی
tetrapetalous	دارای چهار گلبرگ
tetrandrous	دارای چهار کاسبرگ
quatrefoil	ارایش چهار پردهای
cross-vault	طاق چهار بخش
tetrameter	شعر چهار وتدی
curb-roof	شیروانی چهار تکه
Wednesdays	هر چهار شنبه یکبار
impaled	چهار میل کردن
square wave	موج چهار گوش
quadrilles	شطرنجی چهار گوش
it is 0 minutes past four	ده دقیقه از چهار می گذرد
it is four months old	چهار ماهه است
diagonal	قطر چهار ضلعی
quadrille	شطرنجی چهار گوش
cloister-vault	طاق چهار ترک
course	چهار نعل رفتن
scow	قایق چهار گوش
magnetic quadrupole	چهار قطبی مغناطیسی
mansard	شیروانی چهار ترک
cross-quarter	[آرایش گل چهار برگی]
phantom circuit	مدار چهار سیمی
quaternion	بخش چهارگانه چهار
Italian roof	بام چهار طرفه
quadrennial	چهار سال یکبار
quad	در معنای چهار بار
space time	دستگاه چهار بعدی
quartan	چهار روز یکبار
stool	کرسی [سه یا چهار پایه]
four-wheel drive	محرک چهار چرخ
four wheel drive	محرک چهار چرخ
quadrumvirate	انجمنی مرکب از چهار تن
quadruple pact	میثاق چهار جانبه
quadruple address	با نشانی چهار کانه
quadruple fission	انشقاق چهار برابر
gridiron	شبکه چهار خانه
phantomed cable	کابل چهار سیمی
quadded cable	کابل چهار سیمی
tetralogy	چهار درام یاتراژدی
quadrisyllable	کلمه چهار هجائی
Wednesday	هر چهار شنبه یکبار
terrachord	یک رشته چهار پردهای
tetrachromatism	دید چهار رنگی
Egyptian triangle	[سه، چهار یا پنج گوش]

tetraphyllous

چهار برگه