Dictiornary-Farsi | چهار بنیانی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
quadrivalent	چهار بنیانی
tetravalent	چهار بنیانی


Other Matches

cross-in-square	[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster	تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium	چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
quatrefoil	چهار وجهی [این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
quadrumvir	انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
tetrapterous	دارای چهار بال چهار جناحی
quadrumana	چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
tetragonal	دارای چهار زاویه چهار کنجی
tetrahedron	جسم چهار سطحی چهار ضلعی
trivalent	سه بنیانی
vital <adj.>	بنیانی
substantive [essential] <adj.>	بنیانی
quintessential <adj.>	بنیانی
triatomic	سه بنیانی
major <adj.>	بنیانی
fundametal	بنیانی
univalent	یک بنیانی
essential <adj.>	بنیانی
basic	بنیانی
basics	بنیانی
quadrangles	چهار گوش چهار دیواری
quatrefoil	چهار ترک چهار گوشه
qyaternary	چهار واحدی چهار عضوی
quadrangle	چهار گوش چهار دیواری
polyvalency	چند بنیانی
organic	بنیانی حیوانی
polyvalence	چند بنیانی
multivalence	چند بنیانی
quinquevalent	پنج بنیانی
trivalency	ترکیب سه بنیانی
trivalence	ترکیب سه بنیانی
base metal	فلزات بنیانی
basic	تهی بنیانی
structural equilibrium	تعادل بنیانی
polyvalent	چند بنیانی
heptad	هفت بنیانی
base metals	فلزات بنیانی
basics	تهی بنیانی
quinquivalent	پنج بنیانی
structural form	شکل بنیانی
silicon	سیلیسیوم عنصر شش بنیانی
benzidine	بنیانی بفرمول 2N21H21C
constructive total loss	صدمه کلی خسارت بنیانی
binary alloy	الیاژ محتوی دوفلز بنیانی
basicity	خاصیت بازی وقلیایی حالت بنیانی
multivalent	دارای چندین قدر چندین بنیانی
tetragon	چهار بر
quarter	چهار یک
quadrupling	چهار لا
quatre	چهار
quadrilaterals	چهار بر
quadrilateral	چهار بر
quartile	چهار یک
quadrupeds	چهار پا
quadruped	چهار پا
quadrate	چهار یک
quadrupled	چهار لا
quadruple	چهار لا
tetrad	چهار
four	چهار
quadruples	چهار لا
tetravalent	چهار فرفیتی
four cycle	چهار چرخه
quadrilateral	چهار ضلعی
tetratomic	چهار اتمی
double breasted	کت چهار دکمه
the cardinal humours	چهار ابگونه
twice is	دو دو تا چهار تا میشود
quadrant	چهار گوش
backfour	چهار مدافع
all fours	چهار دست و پا
four	عدد چهار
quadrilateral	چهار جانبه
cross legged	چهار زانو
quadrilaterals	چهار جانبه
quadrilaterals	چهار ضلعی
the four seasons	چهار فصل
four dimensional	چهار بعدی
tetrastichous	چهار جزیی
point four	اصل چهار
tetradactylous	چهار پنجهای
tetrad	چهار عنصری
tertramerous	چهار جزئی
quadrangular	چهار گوشه
quadrant	چهار یک دایره
quadraple	چهار برابر
quadrate	چهار گوش
quadric	چهار تایی
tetramerous	چهار جزیی
quadrifid	چهار شکافی
quadrisyllabic	چهار هجائی
tetrasyllabic	چهار هجائی
quadrivalent	چهار ارزشی
square dome	چهار طاقی
qyaternary	چهار تایی
tetragon	چهار ضلعی
tetragon	چهار گوشه
tetrastich	چهار بیتی
four o'clock	ساعت چهار
four pole	چهار قطبی
four way	چهار لولهای
four way	چهار راه
foursquare	چهار ضلعی
tetrasporous	چهار هاگی
tetrasporic	چهار هاگی
tetrapod	پروانه چهار پا
tetraphyllous	چهار برگه
tetrameter	چهار وزنی
tetrahedron	چهار وجهی
long legged	چهار پایه
tetrahedral	چهار وجهی
tetrahedral	چهار ضلعی
quatrefoil	گل چهار گلبرگی
gallops	چهار نعل
Wednesday	چهار شنبه
quadrupling	چهار تایی
quadruplet	چهار گانه
galloped	چهار نعل
quadripartite	چهار جزئی
quads	چهار گوش
quads	چهار قلو
quadruplets	چهار گانه
quad	چهار گوش
quad	چهار قلو
creep	چهار دست و پا
quadrupling	چهار گانه
quadruples	چهار تایی
gallop	چهار نعل
squaring	چهار گوش
squares	چهار گوش
squared	چهار گوش
quadruple	چهار گانه
quadruple	چهار تایی
quadrupled	چهار گانه
close	چهار گوشه
quadrupled	چهار تایی
Wednesdays	چهار شنبه
quadruples	چهار گانه
footstool	چهار پایه
intersections	چهار راه
all eyes	چهار چشمی
footstools	چهار پایه
intersection	چهار راه
square	چهار گوش
quaternion	بخش چهارگانه چهار
mansard	شیروانی چهار ترک
mooring swivel	مدور چهار راه
Wednesdays	هر چهار شنبه یکبار
scow	قایق چهار گوش
Wednesday	هر چهار شنبه یکبار
quartan	چهار روز یکبار
square wave	موج چهار گوش
quadruple pact	میثاق چهار جانبه
it is 0 minutes past four	ده دقیقه از چهار می گذرد
magnetic quadrupole	چهار قطبی مغناطیسی
graticule	چهار خانه کردن
tetrapetalous	دارای چهار گلبرگ
tetrandrous	دارای چهار کاسبرگ
diagonal	قطر چهار ضلعی
tetrameter	شعر چهار وتدی
inclosure	چهار دیواری حصار
quatrefoil	ارایش چهار پردهای
curb-roof	شیروانی چهار تکه
it is four months old	چهار ماهه است
tetralogy	چهار درام یاتراژدی
skate	ماهی چهار گوش
cloister-vault	طاق چهار ترک
tetragonal system	دستگاه چهار گوشهای
quadruple pact	پیمان چهار جانبه
terrachord	یک رشته چهار پردهای
quad	در معنای چهار بار
teragram	واژه چهار حرفی
estipite	ستون چهار گوش
round-the-clock	بیست و چهار ساعته
space time	دستگاه چهار بعدی
Italian roof	بام چهار طرفه
quadrennial	چهار سال یکبار
quadrisyllable	کلمه چهار هجائی
four-wheel drive	محرک چهار چرخ
four wheel drive	محرک چهار چرخ
tetrachromatism	دید چهار رنگی
quadrangles	چهار ضلعی چهارگوشه
Egyptian triangle	[سه، چهار یا پنج گوش]
tetragonal distortion	واپیچش چهار گوشهای
gridiron	شبکه چهار خانه
quadruple fission	انشقاق چهار برابر
phantom circuit	مدار چهار سیمی
phantomed cable	کابل چهار سیمی
quadded cable	کابل چهار سیمی
cross-quarter	[آرایش گل چهار برگی]
courses	چهار نعل رفتن
coursed	چهار نعل رفتن
course	چهار نعل رفتن
quads	در معنای چهار بار
cross-vault	طاق چهار بخش
quadruple address	با نشانی چهار کانه
quadrumvirate	انجمنی مرکب از چهار تن
stool	کرسی [سه یا چهار پایه]
four blade beater	همزن چهار تیغه
four-square	چهار گوشهی کامل