Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
English
Persian
tetrahedral
چهار وجهی
tetrahedron
چهار وجهی
quatrefoil
چهار وجهی
[این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
Search result with all words
distorted tetrahedron
چهار وجهی واپیچیده
karachoph design
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
Lesghi star
ستاره لسگی
[این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
Other Matches
lattice design
طرح شبکه ای
[این طرح بصورت قرینه و تکرار کل متن فرش را در بر می گیرد و از اشکال شش وجهی، نه وجهی، مربع شکل و طاق رومی برای بدنه گل ها استفاده می کند.]
cross-in-square
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster
تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium
چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
tetrahedron
جسم چهار سطحی چهار ضلعی
quadrumana
چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
quadrumvir
انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
tetragonal
دارای چهار زاویه چهار کنجی
tetrapterous
دارای چهار بال چهار جناحی
qyaternary
چهار واحدی چهار عضوی
quatrefoil
چهار ترک چهار گوشه
quadrangle
چهار گوش چهار دیواری
quadrangles
چهار گوش چهار دیواری
hexahedron
شش وجهی
biform
دو وجهی
trimorphous
سه وجهی
trihedral
سه وجهی
hesahedral
شش وجهی
planar
دو وجهی
octagon
هشت وجهی
pentagonal
پنج وجهی
octahedron
هشت وجهی
octagons
هشت وجهی
icosahedron
بلوربیست وجهی
icosahedron
بیست وجهی
hexagram
ستاره شش وجهی
trisoctahedron
بلور42 وجهی
octahedral
هشت وجهی
dehedral angle
زاویه دو وجهی
polyhedral
چند وجهی
facial isomer
ایزومر وجهی
holohedron
تمام وجهی
trimorph
سه شکلی سه وجهی
dodecahedron
دوازده وجهی
triangular conflict
تعارض سه وجهی
facial isomer
همپار وجهی
monocapped octahedron
هشت وجهی تک کلاهکی
unitas multiplex
واحد چند وجهی
trisoctahedron
کثیر الاضلاع 42 وجهی
hemihedral
بشکل نصفه وجهی
polyhedron
جسم چند وجهی
octahedral holes
حفرههای هشت وجهی
pentahedron
شکل پنج وجهی
closo packed hexagonal space lattice
شبکه فضایی شش وجهی
pentagonal
جسم پنج وجهی
end centered unit cell
سلول واحد دو وجهی متقابل پر
polyhedron
جسم چند وجهی کثیرالوجوه
pentahedron
جسم جامد پنج وجهی
plastomer
اجسام چند وجهی سخت وجامد
rhomb
منشور شش وجهی دارای وجوه متوازی الاضلاع
mmpi
شخصیت سنج چند وجهی مینه سوتا
conjunctive mood
وجهی ازفعل که درجزای شرط یا قید بکار می رود
toll thorough
وجهی که بابت گذشتن ازمعابر عمومی یا شاهراههاپرداخت میشود
toll traverse
وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
wharfage
وجهی که برای استفاده ازبارانداز پرداخت میشود حق باراندازی
ransoms
وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
ransom
وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
burse
بورس وجهی که برای کمک هزینه تحصیلی داده میشود
reserving
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserve
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserves
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
bulb angle
جزء ساختمانی که معمولابعنوان ستون یا پایه بکارمیرود و به شکل دایرهای یاچند وجهی میباشد
tendered
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tender
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendering
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tenderest
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
legal reserves
مقدار وجهی که بانکهای تجارتی طبق قانون باید نزد بانک مرکزی داشته باشند
retaining fee
وجهی که بطور مستمرپرداخت به وکیل پرداخت شودتا از خدمات حقوقی اومستمرا" استفاده شود یا اورا از قبول وکالت طرف مقابل بازدارند
Jaldar
[نوعی طرح پاکستانی که در آن ردیف های لوزی شکل و هشت وجهی بصورت یک ردیف در میان بافته می شوند.]
hex-column
طرح ستونی شش وجهی
[طرح سه ترنجی که بیشتر در قراچه آذربایجان و شیروان قفقاز بافته شده و متن اصلی آن را سه ترنج شش گوش در بر می گیرد.]
Medici Mamluk rug
قالی مدیسه مملوک
[این فرش متعلق به قرن شانزدم میلادی می باشد که به تازگی کشف و در موزه پالازو ایتالیا نگهداری می شود و دارای سه ترنج هشت وجهی است.]
pin money
وجهی که شوهر به همسر خود برای حوایج خصوصی و شخصیش می پردازد و زن با صرف ان باید وضع فاهری خود رامتناسب با موقعیت اجتماعی شوهرش بیاراید
quadrilateral
چهار بر
tetragon
چهار بر
quarter
چهار یک
four
چهار
quartile
چهار یک
quadruped
چهار پا
quatre
چهار
tetrad
چهار
quadrilaterals
چهار بر
quadrupling
چهار لا
quadruples
چهار لا
quadrate
چهار یک
quadrupeds
چهار پا
quadrupled
چهار لا
quadruple
چهار لا
medallion
ترنج
[نقش اصلی که در مرکز فرش قرار گرفته و در طرح لچک ترنج به ابعاد و اشکال مختلف مانند الماسی، خورشیدی، شش وجهی، و بیضی بافته می شود.]
polyhedric
چند وجهی چند سطحی
all fours
چهار دست و پا
backfour
چهار مدافع
tertramerous
چهار جزئی
quadrate
چهار گوش
quads
چهار گوش
square dome
چهار طاقی
quadrangular
چهار گوشه
quadrilaterals
چهار جانبه
four pole
چهار قطبی
four
عدد چهار
quadrant
چهار یک دایره
tetrad
چهار عنصری
four o'clock
ساعت چهار
tetradactylous
چهار پنجهای
tetragon
چهار ضلعی
quadrant
چهار گوش
quadraple
چهار برابر
quadric
چهار تایی
quadrifid
چهار شکافی
quadrivalent
چهار بنیانی
foursquare
چهار ضلعی
quadrivalent
چهار ارزشی
creep
چهار دست و پا
point four
اصل چهار
close
چهار گوشه
double breasted
کت چهار دکمه
four way
چهار راه
tetrasyllabic
چهار هجائی
cross legged
چهار زانو
four dimensional
چهار بعدی
quads
چهار قلو
four cycle
چهار چرخه
quadrisyllabic
چهار هجائی
qyaternary
چهار تایی
quad
چهار گوش
quad
چهار قلو
quatrefoil
گل چهار گلبرگی
four way
چهار لولهای
squared
چهار گوش
quadruples
چهار تایی
quadrupling
چهار گانه
quadrupling
چهار تایی
quadruplets
چهار گانه
quadruplet
چهار گانه
the four seasons
چهار فصل
the cardinal humours
چهار ابگونه
quadripartite
چهار جزئی
tetravalent
چهار بنیانی
tetravalent
چهار فرفیتی
tetratomic
چهار اتمی
quadruples
چهار گانه
quadrupled
چهار تایی
squares
چهار گوش
squaring
چهار گوش
twice is
دو دو تا چهار تا میشود
gallop
چهار نعل
galloped
چهار نعل
gallops
چهار نعل
long legged
چهار پایه
Wednesdays
چهار شنبه
Wednesday
چهار شنبه
quadruple
چهار گانه
quadruple
چهار تایی
square
چهار گوش
quadrupled
چهار گانه
tetrastichous
چهار جزیی
tetrastich
چهار بیتی
intersection
چهار راه
intersections
چهار راه
footstool
چهار پایه
footstools
چهار پایه
all eyes
چهار چشمی
tetrahedral
چهار ضلعی
quadrilateral
چهار ضلعی
quadrilateral
چهار جانبه
tetragon
چهار گوشه
tetramerous
چهار جزیی
tetrameter
چهار وزنی
tetraphyllous
چهار برگه
tetrasporous
چهار هاگی
tetrasporic
چهار هاگی
quadrilaterals
چهار ضلعی
tetrapod
پروانه چهار پا
estipite
ستون چهار گوش
quadded cable
کابل چهار سیمی
gridiron
شبکه چهار خانه
quadruple address
با نشانی چهار کانه
stool
کرسی
[سه یا چهار پایه]
phantom circuit
مدار چهار سیمی
four core cable
کابل چهار سیمه
mooring swivel
مدور چهار راه
phantomed cable
کابل چهار سیمی
magnetic quadrupole
چهار قطبی مغناطیسی
Egyptian triangle
[سه، چهار یا پنج گوش]
mansard
شیروانی چهار ترک
Italian roof
بام چهار طرفه
curb-roof
شیروانی چهار تکه
quadrennial
چهار سال یکبار
tetragonal system
دستگاه چهار گوشهای
diagonal
قطر چهار ضلعی
eyes in the back of one's head
<idiom>
چهار چشمی پاییدن
tetralogy
چهار درام یاتراژدی
tetrameter
شعر چهار وتدی
tetrandrous
دارای چهار کاسبرگ
tetrapetalous
دارای چهار گلبرگ
four blade beater
همزن چهار تیغه
round-the-clock
بیست و چهار ساعته
tetrode
لامپ چهار قطبی
the big four
بزرگان چهار گانه
jct
مخفف چهار راه
four-square
چهار گوشهی کامل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com