Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
What time should I check in?
چه وقت کارت سوار شدن به من میدهید؟
Other Matches
card
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
cards
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
staging
سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
to ride and tie
اسپیرا بشراکت سوار شدن بدین سان که یکی سوار ان شده جلورود
To what do you attributeThe failure of the army?
شکست ارتش را به چه چیز نسبت میدهید ؟
the public are hereby notified
بدین وسیله عموم را اگهی میدهید
embark
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarked
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarks
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarking
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
calibration card
کارت خصلت یابی توپخانه کارت تنظیم بی سیم یا وسایل دیگر
post card
کارت غیررسمی که تمبر روی ان چسبانده بجای کارت پستال است
leading edge
اولین لبه کارت پانچ که وارد کارت خوان میشود
cards
وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
card
وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
May I use your name as a reference?
اجازه میدهید شما را بعنوان توصیه کننده بگویم؟
May I use your name as a reference?
اجازه میدهید شما را بعنوان معرف ذکر بکنم؟
May I use your name as a reference?
اجازه میدهید شما را بعنوان سفارش کننده نام ببرم؟
cavalry
سوار نظامی سوار اسبی
name tag
کارت معرفی کارت اسم
cards
کارت تبریک کارت عضویت
card
کارت تبریک کارت عضویت
horse guards
گارد مخصوص سواره نظام گارد سوار نگهبان سوار
adapter
کارت جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. این کارت داده کامپیوتری را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند تا قابل ارسال در کابل شبکه باشد
qualification card
کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
cavalry man
سوار در سوار نظام
emergency medical tag
کارت معالجه اورژانس کارت مراجعه به اورژانس
horsewoman
سوار
boarded
سوار
trooper
سوار
horsewomen
سوار
horseback
سوار
troopers
سوار
pieces
سوار
piece
سوار
in the saddle
سوار
outside ofa horse
سوار
board
سوار
card
کارت
cards
کارت
stub card
ته کارت
paste board
کارت
card code
کد کارت
chevalier
سوار دلاور
jockey
چابک سوار
board surfer
موج سوار
reinsman
اسب سوار
take up
سوار کردن
cyclist
دوچرخه سوار
jockeys
چابک سوار
biker
دوچرخه سوار
horsemen
اسب سوار
equestrian
اسب سوار
vedette
قراول سوار
equestrian
چابک سوار
motorist
ماشین سوار
motorists
ماشین سوار
skim boarder
موج سوار
surfer
موج سوار
upped
سوار براسب سر پا
upping
سوار براسب سر پا
washine
موج سوار زن
assemble
سوار کردن
assembled
سوار کردن
tobogganer
سورتمه سوار
boot and saddle
سوار شوید
assembles
سوار کردن
tobogganist
سورتمه سوار
up
سوار براسب سر پا
equestrienne
زن اسب سوار
fabricate
سوار کردن
fabricated
سوار کردن
fabricates
سوار کردن
fabricating
سوار کردن
equitant
سوار بر اسب
rig
سوار کردن
rigged
سوار کردن
rigs
سوار کردن
Mt
سوار شدن
Mts
سوار شدن
get in
سوار شدن
horse man
اسب سوار
get on
سوار شدن
horse breaker
چابک سوار
modulation
سوار سازی
cavalier
اسب سوار
rider
سوار کار
riders
سوار کار
cavalry
سوار زرهی
cyclists
دوچرخه سوار
bicyclist
دوچرخه سوار
ride
سوار شدن
rides
سوار شدن
mounted
سوار شده
armored cavalry
سوار زرهی
on stilts
سوار چوب پا
on shipboard
سوار کشتی
on board a ship
سوار کشتی
acheval
سوار بر اسب
enchase
سوار کردن
biker
موتورسیکلت سوار
horseman
اسب سوار
horseman
سوار کار
cavalier
سرباز سوار
modulating
سوار کردن
horseback
سوار براسب
boaters
زورق سوار
mount
سوار کردن
modulates
سوار کردن
horsewoman
سوار اسب
horsewomen
سوار اسب
modulate
سوار کردن
mounts
سوار کردن
mounts
سوار شدن بر
canter
سوار اسب
canters
سوار اسب
cantering
سوار اسب
mount
سوار شدن بر
cantered
سوار اسب
binary card
کارت دودویی
punched card
کارت منگنه
cartle blanche
کارت بلانش
account card
کارت حساب
circuit card
کارت مدار
coulmn card
کارت 69 ستونه
card
یک کارت پانچ
punch card
کارت منگنه
post card
کارت پستال
comment card
کارت توضیحی
badge
کارت شناسایی
continuation card
کارت ادامه
identification document
کارت شناسایی
control card
کارت کنترل
ID card
کارت شناسایی
debit card
کارت بدهی
paper card
کارت کاغذی
ledger card
کارت معین
card face
رویه کارت
input card
کارت ورودی
job card
کارت کار
interface card
کارت رابط
postcards
کارت پستال
postcard
کارت پستال
picture postcard
کارت پستال
logic card
کارت منطقی
magnacard
کارت مغناطیسی
magnetic card
کارت مغناطیسی
get a long with you
بروپی کارت
cards
یک کارت پانچ
credit cards
کارت اعتباری
credit card
کارت اعتباری
hollerith card
کارت هالریت
ibm card
کارت 08 ستونی
identification card
کارت شناسایی
job card
کارت برنامه
card reader
کارت خوان
card guide
راهنمای کارت
visiting card
کارت ویزیت
card stacker
کارت پشته کن
card format
قالب کارت
card field
فیلد کارت
card stacker
مخزن کارت
visting card
کارت ویزیت
card image
تصویر کارت
card hopper
ناودان کارت
card row
سطر کارت
card rack
جای کارت
card rack
طاقچه کارت
card punch
کارت منگنه کن
card verification
بازبینی کارت
card loader
کارت بارکن
green cards
کارت سبز
green card
کارت سبز
carte blanche
کارت سفید
card field
میدان کارت
card column
ستون کارت
I want to have a word with you . I want you .
کارت دارم
card code
رمز کارت
card cage
محفظه کارت
calling card
کارت ویزیت
red card
کارت قرمز
range card
کارت برد
carte
کارت ویزیت
card deck
دستینه کارت
smart card
کارت هوشمند
yello card
کارت زرد
tape to card
از نوار به کارت
card feed
خورد کارت
card verifier
بازبین کارت
summary card
کارت خلاصه
card deck
دسته کارت
install
سوار کردن جادادن
jockey club
باشگاه سوار کاران
to ride shanks's mare
سوار پای خودشدن
installing
سوار کردن جادادن
installs
سوار کردن جادادن
to give somebody a lift
کسی را سوار کردن
to give somebody a ride
کسی را سوار کردن
cavalry unit
یکان سوار نظام
cuirassier
سوار زره پوش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com