English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (11 milliseconds)
English Persian
warp beam چوب افقی بالای دار [قالی]
Search result with all words
menu لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند
menus لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند
title میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
titles میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
bar چوب افقی بالای مانع
bars چوب افقی بالای مانع
crossbar چوب افقی بالای مانع
crossbars چوب افقی بالای مانع
high tailed aircraft هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
Other Matches
planed افقی سطح افق افقی کردن
planing افقی سطح افق افقی کردن
leveled تراز سطح افقی افقی کردن
levels تراز سطح افقی افقی کردن
levelled تراز سطح افقی افقی کردن
level تراز سطح افقی افقی کردن
planes افقی سطح افق افقی کردن
plane افقی سطح افق افقی کردن
overhead clearance حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
sliding wedge گاوه افقی یاکولاس افقی
overhead cover پوشش بالای سر روپوش بالای سر
pops برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pop برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
popped برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
crest clearing محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
transom پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
lateral افقی
laterad افقی
horizontal افقی
atop of بالای
up بالای
upped بالای
atop of در بالای
into the bargain بالای ان
upping بالای
at the top of در بالای
oer بالای
over- بالای
over- بالای سر
overhead بالای سر
overhead در بالای سر
over بالای سر
over بالای
outreach بالای سر
above بالای
above بالای سر
transom وادار افقی
transom الت افقی
tiers ردیف افقی
rhumb دایره افقی
straightest افقی بطورسرراست
straighter افقی بطورسرراست
tier ردیف افقی
straight افقی بطورسرراست
horizontally بطور افقی
cross level افقی کردن
ordinate حور افقی
yardarm بازوی افقی
putlog or lock تیر افقی
plain coordinates مختصات افقی
trunnion مفصل افقی
trunnion پاشنه افقی
horizontal boring سوراخکاری افقی
horizontal candlepower شمع افقی
horizontal mobility تحرک افقی
horizontal integration انضمام افقی
crosscut saw اره افقی بر
cross hatch هاشور افقی
cross head تیر افقی
brise-soleil کرکره افقی
brise-soleil پرده افقی
horizontal plane صفحه افقی
horizontal loading کولاس افقی
horizontal combination ترکیب افقی
horizontal cornice رخ بام افقی
horizontal disparity ناهمخوانی افقی
horizontal growth رشد افقی
horizontal hook قلاب افقی
horizontal integration ادغام افقی
horizontal integration تمرکز افقی
cross-beam تیر افقی
cross beam تیر افقی
transverse plane صفحه افقی
horizontal polarization قطبش افقی
horizontal wedge گاوه افقی
horizontal سطح افقی
jack arch طاق افقی
horizontal crossbar میله افقی
landscape orientation تمایل افقی
abscissa محور افقی
abscissa بعد افقی
horizontal wedge کولاس افقی
horizontal pump پمپ افقی
horizontal taping مساحی افقی
horizontal scrolling حرکت افقی
horizontal section برش افقی
overhead forehand فورهند از بالای سر
over the horizon بالای افق
mantel board در بالای بخاری
ridge tree کش بالای شیروانی
ridge pole کش بالای شیروانی
roof tree کش بالای شیروانی
on بالای در باره
above the earth بالای زمین
crown بالای هرچیزی
mean high water اب بالای میانگین
ridge piece کش بالای شیروانی
oer بالای سر روی سر
overhead stroke ضربه از بالای سر
crow's nest بالای بلندی
plunging fire اتش بالای سر
pressure above the atmosphere فشار بالای جو
overhead cover حفاظ بالای سر
crowns بالای هرچیزی
overhead backhand بک هند از بالای سر
knap بالای تپه
over the horizon از بالای افق
upstream بالای رودخانه
aloft در بالای زمین
fan light پنجره بالای در
rooftops بالای بام
in بالای روی
fanlight پنجره بالای در
fanlights پنجره بالای در
rooftop بالای بام
uptown بالای شهر
in- بالای روی
up the street بالای خیابان
run over <idiom> حرکت از بالای
It passed over my head. از بالای سرم رد شد
roof tree کش دیرک افقی چادر
cross grinder شاه تیر افقی
surges حرکات افقی اب دریا
surged حرکات افقی اب دریا
surge حرکات افقی اب دریا
transverse abduction دور کردن افقی
X coordinate مختصات بردار افقی
transom الت افقی کمرکش
x plates صفحات انحراف افقی
crossbar تیرک افقی دروازه
horizontal synchronizing همزمان ساز افقی
horizontal shearing stress تنش برش افقی
x axis بردار افقی گراف
transverse adduction نزدیک کردن افقی
horizontal social mobility تحرک افقی اجتماعی
horizontal loom دار افقی [قالی]
horizontal stabilizer مکان افقی ثابت
vertical loom دار افقی [قالی]
breastsummer تیر افقی سردر
lateral واقع درخط افقی
advection جابجایی افقی هوا
spar ستون افقی [کشتی]
ridge pole کش دیرک افقی چادر
dragon-tie تیر افقی گوشه ها
mean horizontal candlepower شمع افقی متوسط
grand piano پیانوی بزرگ و افقی
grand pianos پیانوی بزرگ و افقی
boom ستون افقی [کشتی]
crossbars تیرک افقی دروازه
horizon system of coordinates دستگاه مختصات افقی
elevator مکان افقی متحرک
elevators مکان افقی متحرک
horizontal phase control تنظیم فاز افقی
cross level حباب تراز افقی
bar میله افقی در پرش
horizontal loading بارگیری افقی کشتیها
laterad واقع درخط افقی
horizontal labor mobility تحرک افقی کارگر
horizontal arch element حلقه افقی قوس
bars میله افقی در پرش
lateralrelationship نسبت در خط افقی از پهلو
common roof تیرچه افقی خرپا
aerospace projection operations بالای منطقه عملیات
on station پروازهواپیما بالای هدف
penthouse اطاقک بالای بام
exoatmosphere ترکش اتمی بالای جو
intercepting ditch ابرو بالای خاکبرداری
pulpit بالای منبر رفتن
pulpits بالای منبر رفتن
aboveground در بالای سطح زمین
trucks کلاهک بالای دکل
rain water head طشتک بالای ناودان
overhead pass پاس با دو دست از بالای سر
penthouses اطاقک بالای بام
headlines در بالای صفحه ریسمان
headline در بالای صفحه ریسمان
flews قسمت اویخته لب بالای سگ
spike over the block ابشار از بالای دفاع
head water بالای رودخانه بالارود
aloft سطوح بالا در بالای
high rate of interest نرخ بالای بهره
superlunary واقع بر بالای ماه
the sky is above us آسمان بالای سر ماست
referees داور بالای والیبال
refereeing داور بالای والیبال
refereed داور بالای والیبال
truck کلاهک بالای دکل
tree house خانه بالای درخت
chimney-head [بالای دودکش کوره ای]
bed moulding گچبری بالای کتیبه
trucking کلاهک بالای دکل
bartizan کنگره بالای برج
overwrite بالای محلی نوشتن
referee داور بالای والیبال
trucked کلاهک بالای دکل
adjustment for horizontal-circle image تنظیم افقی مرکز تصویر
axis برای مختصات افقی در گراف
chitary jireugi ضربه مشت موازی یا افقی
horizontal event numbering شماره گذاری افقی وقایع
wale تیر افقی انتخاب کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com