English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
espalir چوب بندی جهت تربیت نهال میوه
Search result with all words
espalier چوب بندی برای تربیت نهال میوه
Other Matches
indusium پرده یا پوشش روی میوه غلاف میوه
well-bred با تربیت تربیت شده
sapling نهال
scions نهال
scion نهال
saplings نهال
slip نهال
slipped نهال
slips نهال
rundle نهال
oakling نهال بلوط
plants گیاه نهال
seedlings نهال تخمی
plant گیاه نهال
seedling نهال تخمی
ratoon نهال موز وغیره
provine نهال مرغ تخم کن
plant کشت و زرع کردن نهال زدن
plants کشت و زرع کردن نهال زدن
evaluation rating درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
word warp فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
rating طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification طبقه بندی [درجه بندی] فرش
caddish بی تربیت
chuff بی تربیت
grosses بی تربیت
low bred بی تربیت
lowbred بی تربیت
grossing بی تربیت
unmannerly بی تربیت
mannerliness تربیت
unpolished بی تربیت
cultivation تربیت
blowzed بی تربیت
nurtured تربیت
ill-bred بی تربیت
mannerless بی تربیت
upbringing تربیت
manner تربیت
bearish بی تربیت
churl بی تربیت
gross بی تربیت
nurturing تربیت
grossed بی تربیت
impolite بی تربیت
grosser بی تربیت
nurture تربیت
gentler با تربیت
uncivil بی تربیت
true bred با تربیت
uncivilly بی تربیت
half bred بی تربیت
gentrice تربیت
genteelness تربیت
randy بی تربیت
well bred با تربیت
barbarous بی تربیت
education تربیت
good breeding تربیت
grossest بی تربیت
nurtures تربیت
gentlest با تربیت
pedagogy تربیت
gentry تربیت
ill mannered بی تربیت
gentle با تربیت
ill bred بی تربیت
reeducation تربیت مجدد
give lessons تربیت کردن
boor ادم بی تربیت
instruct تربیت کردن
train [teach] تربیت کردن
carl ادم بی تربیت
schools تربیت اسب
education تعلیم و تربیت
teach تربیت کردن
educative تربیت امیز
steerage اداره تربیت
physical education تربیت بدنی
educate تربیت کردن
boors ادم بی تربیت
trained تربیت کردن
an a woman زن تربیت شده
undisiplined تربیت نشده
trains تربیت کردن
rudesby ادم بی تربیت
made تربیت شده
genteel تربیت شده
cultured تربیت شده
rearing تربیت کردن
to bring up تربیت کردن
rear تربیت کردن
teacher training تربیت معلم
reared تربیت کردن
rears تربیت کردن
trainable تربیت پذیر
train تربیت کردن
abet تربیت کردن
schooling تربیت اسب
fish culture تربیت ماهی
educate تربیت کردن
cad ادم بی تربیت
cads ادم بی تربیت
educates تربیت کردن
hoyden روستایی بی تربیت
school تربیت اسب
abetting تربیت کردن
abetted تربیت کردن
accomplished تربیت شده
abets تربیت کردن
educating تربیت کردن
genteely از روی تربیت
ineducable غیر قابل تربیت
disciplinary تادیبی وابسته به تربیت
aviculture تربیت مرغ مرغداری
school تادیب یا تربیت کردن
educationally از راه تعلیم و تربیت
culture of bees پرورش یا تربیت زنبور
schools تادیب یا تربیت کردن
manege محل تربیت اسب
underbred نااصل زاده بی تربیت
housebroken حیوان تربیت شده
zootechnical وابسته به فن تربیت حیوانات
computer based training تربیت مبتنی بر کامپیوتر
motor education تعلیم و تربیت حرکتی
correctional institution کانون اصلاح و تربیت
telescopic دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
carle شخص پست ادم بی تربیت
ill bred غیر متمدن بد تربیت شده
highbred دارای تربیت یانجابت خانوادگی
civility نجابت ورفتار خوب تربیت
gentry مردمان محترم و با تربیت اصالت
reclaim animal حیوانات وحشی تربیت شده
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
lineaments طرح بندی صورت بندی
wording جمله بندی کلمه بندی
classifications طبقه بندی رده بندی
laggin اب بندی کردن اب بندی ناوها
classification طبقه بندی رده بندی
lineament طرح بندی صورت بندی
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
manege مانژ میدان تربیت اسب یاسوارکاری
wcce کنفرانس جهانی کامپیوترها در تعلیم و تربیت
zootechnics روش تربیت ورام کردن جانوران
thorough paced بهمه جور قدم تربیت شده
zootechny روش تربیت و رام کردن جانوران
trainable mentally retarded عقب مانده ذهنی تربیت پذیر
falconry تربیت و شکار با قوش وشاهین و باز و عقاب
water dog سگ تربیت شده برای اوردن مرغ ابی
the churach built him up کلیسا اورا تربیت یا تهذیب اخلاق کرد
dressage حرکات زیبا و شیرین کاری اسبهای تربیت شده
coach dog یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
zootechnician کارشناس تربیت حیوانات ویژه گر اهلی کردن جانوران
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
halterbreak کره اسب را برای پرش ازروی کمند تربیت کردن
security classification طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
declassification از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
fruit juice آب میوه
fruit میوه
juices اب میوه
fruits میوه ها
juice اب میوه
fruit میوه
fruits میوه
blossoms میوه
blossoming میوه
blossomed میوه
blossom میوه
fruitage میوه
fructuous پر میوه
oligocarpous کم میوه
fruit of the womb میوه دل
fruitless بی میوه
probation کاراموزی به سر بردن محکومین جوان در مراکز اموزش مخصوص کانون اصلاح و تربیت
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
greengrocer میوه فروش
flesh مغز میوه
berry میوه توتی
berries میوه توتی
widowed of fruits برهنه از میوه
greengrocers میوه فروش
haws میوه ولیک
fruitful میوه دار
fools کرم میوه ها
To pick flowers(fruit). گل ؟(میوه ) چیدن
fruit salad سالاد میوه
salt نمک میوه
salted نمک میوه
pinecone کاج میوه
flans کیک میوه
pinecones کاج میوه
salts نمک میوه
haw میوه ولیک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com