English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 61 (1 milliseconds)
English Persian
in an a to escape he چون خواست بگریزد
Other Matches
he was put to flight ناگزیر شد که بگریزد
wish خواست
wished خواست
wishes خواست
wanted خواست
desideratum خواست
will خواست
wills خواست
volition خواست
willed خواست
disposition خواست
demand خواست
demands خواست
demanded خواست
want خواست
bill of indicment کیفر خواست
bill of indictment کیفر خواست
subpoena خواست برگ
interpellation باز خواست
impetration در خواست التماس
to makes suit در خواست کردن
tantalizingly خواست انگیز
subpoenaing خواست برگ
traverse of an indictment رد کفیر خواست
tantalizing خواست انگیز
subpoenas خواست برگ
voluntary داوطلبانه به خواست
subpoenaed خواست برگ
he wished to be private می خواست در خلوت باشد
He asked permission to come in. اجازه خواست بیاید تو
of one's own volition از روی خواست خود
on demand به در خواست به مجرد تقاضا
the precatory form صیغه تمنی یا در خواست
to pray permission در خواست اجازه کردن
to serve with a summons با خواست برگ خواندن
summonsing خواست برگ احضارنامه
summons خواست برگ احضارنامه
summonsed خواست برگ احضارنامه
summonses خواست برگ احضارنامه
demand [of] درخواست [خواست] [طلب] [تقاضا] [از]
suit خواست دادن تعقیب کردن
suits خواست دادن تعقیب کردن
suited خواست دادن تعقیب کردن
Sara always wanted a puppy. سارا همیشه یک سگ پاپی می خواست.
his appeal met no response پاسخی پدر خواست که اوترسید
background اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
backgrounds اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
to serve a subpoena on با خواست برگ فراخواندن احضاریه برای
arraign با تنظیم کیفر خواست متهمی را بمحاکمه خواندن
This is the very thing I wanted. این همان چیزی است که دلم می خواست
She had the never to ask for cash . اینها همه هیچ تازه پول نقد هم می خواست
peine for et dure مجازات عدم پاسخ در مقابل کیفر خواست جنایی
address for service of a summons [address where a summons may be served] آدرس کسی که با خواست برگ قابل خواندن باشد [حقوق]
signal پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
signalled پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
signaled پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
constructive trust منظور مسئولیتی است که از حکم قانون ناشی میشود و ارتباطی به خواست شخص ندارد
best fit 1-آنچه که تط ابق بیشتری با یک نیاز دارد 2-تابعی که کوچکترین تصادفی موجود در حافظه اصلی را انتخاب میکند برای یک صفحه مجازی در خواست شده
plebiscite مردم خواست رای قاطبه مردم
plebiscites مردم خواست رای قاطبه مردم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com