English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 197 (10 milliseconds)
English Persian
rollover چپ شدن خودرو یاوسیله
Other Matches
four by two خودرو چهارچرخی که فقط دوچرخ ان نیرو داشته باشد خودرو چهار در دو
ligation رشته یاوسیله بستن
contacts فراخوانی کاربر یاوسیله در شبکه
contacting فراخوانی کاربر یاوسیله در شبکه
contacted فراخوانی کاربر یاوسیله در شبکه
contact فراخوانی کاربر یاوسیله در شبکه
technical characteristics خصوصیات فنی یک دستگاه یاوسیله
reactivated دوباره به خدمت گرفتن ناو یاوسیله نظامی
reactivate دوباره به خدمت گرفتن ناو یاوسیله نظامی
reactivates دوباره به خدمت گرفتن ناو یاوسیله نظامی
reactivating دوباره به خدمت گرفتن ناو یاوسیله نظامی
manning the rail گماردن پرسنل به دور ناو یاوسیله برای انجام تشریفات
auto :خودرو
locomobile خودرو
autos :خودرو
automotive خودرو
vehicle خودرو
vehicles خودرو
automobiles خودرو
adventive خودرو
four by four خودرو 4 در 4
motor vehicle خودرو
self propelled خودرو
self grown خودرو
self propelling خودرو
automobile خودرو
self driven خودرو
deep jeep خودرو زیرابی
to turn [to turn off] [to make a turn] پیچیدن [با خودرو]
chasis شاسی خودرو
caterpillar truck خودرو هزارپا
ammunition carrier خودرو مهمات کش
propeller shaft گاردان خودرو
wildwood جنگل خودرو
truck vehicle خودرو نظامی
tank transporter خودرو مازتانک بر
tank vehicle خودرو تانکر
motor vehicle خودرو موتوری
motorcar خودرو سواری
locomobile گردونه خودرو
personnel carrier خودرو نفربر
scout car خودرو دیده ور
tank vehicle خودرو تانکرسوخت
liftruck خودرو بالابر
to ride in the car با خودرو رفتن
drive screw پیچ خودرو
escalator پلکان خودرو
escalators پلکان خودرو
vehicular مربوط به خودرو
automobile ماشین خودرو
automobiles ماشین خودرو
motor car گردونه خودرو
motor cars گردونه خودرو
propeller گاردان خودرو
bumper bar سپر خودرو
moving stairway پلکان خودرو
weedy هرز خودرو
moving staircase پلکان خودرو
escalator پلکان خودرو
to use the car با خودرو رفتن
escalators پلکان های خودرو
moving stairs {pl} پلکان های خودرو
moving stairways پلکان های خودرو
moving staircases پلکان های خودرو
full beam نور بالا [در خودرو]
technical inspection معاینه فنی [خودرو]
unladen weight وزن ناخالص خودرو
unladen weight وزن کامل خودرو
boot [British E] صندوق چمدان [خودرو]
trunk [American E] صندوق چمدان [خودرو]
dimmed headlights [lights] [American English] نور پایین [خودرو]
low beams [beam light] [American English] نور پایین [خودرو]
[spider-type] lug wrench [American E] آچار چرخ خودرو
dipped headlights [lights] [British English] نور پایین [خودرو]
dipped beams [beam light] [British English] نور پایین [خودرو]
high beam [American English] نور بالا [در خودرو]
wheel brace آچار چرخ خودرو
cross bar wrench آچار چرخ خودرو
combat tire تایر جنگی خودرو
wheel wrench آچار چرخ خودرو
upper beam headlights نور بالا [در خودرو]
windshields شیشه جلو خودرو
high gear دنده قوی خودرو
loading list لیست بارگیری خودرو
propeller joint چهارشاخه گاردان خودرو
short wheel خودرو شاسی کوتاه
windshield شیشه جلو خودرو
lift truck خودرو دارای جرثقیل
signal علامت راهنمای خودرو
signaled علامت راهنمای خودرو
oil pan جعبه کارتر خودرو
signalled علامت راهنمای خودرو
payload بازده خودرو یا دستگاه
loading plan طرح بارگیری خودرو
payloads بازده خودرو یا دستگاه
full tracked خودرو تمام شنی
suspension wheel چرخ تعلیق خودرو
Carpool هم سفری [گردشگری] [خودرو رانی]
lift سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
ride [American E] سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
to get a lift with somebody سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
to leave on روشن گذاشتن [موتور یا خودرو]
curb weight وزن کل خودرو با سوخت وتجهیزات
automotive مربوط به وسایل نقلیه خودرو
car passenger مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
car passenger سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
dome light چراغ بالای طاق خودرو
fast shuttle تغییرمکان سریع یکانها یا خودرو
motor vehicle passenger سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
motor vehicle passenger مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
to get a lift from somebody سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
to get a ride with somebody سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
motor transport حمل ونقل به وسیله خودرو
six by four خودرو شش در چهار خودروی شش چرخ
mileage مسافت طی شده به وسیله خودرو
six by six خودروی شش در شش نوعی خودرو شش چرخ
wilding گیاه یا میوه خودرو وحشی
to go into the ditch با خودرو به خندق جاده رفتن
travelling crane جرثقیل رونده بارانگیز خودرو
endgate درب عقب [خودرو شناسی]
gradeability قابلیت عبور خودرو از شیبها
laden weight وزن کلی خودرو با بار
to go for a spin با خودرو گردش کوتاهی کردن
loading بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
dome کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
chokes خفه کردن ساسات خودرو چوک
choked خفه کردن ساسات خودرو چوک
choke خفه کردن ساسات خودرو چوک
to swerve a car <idiom> با خودرو ویراژ دادن [اصطلاح روزمره]
She swerved sharply to avoid hitting a dog. او [زن] ویراژ تندی داد تا با خودرو به سگ نزند.
skate mount پایه دوار مسلسل روی خودرو
tracklaying زنجیرگذاری کردن خودرو شنی دار
tank recovery vehicle خودرو اخراجات تانک جرثقیل زرهی
less than carload وزن باراضافه از فرفیت تناژ خودرو
domes کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
compass course مسیر مغناطیسی خودرو یاهواپیما یا تانک
trailer brake system دستگاه ترمز تریلر [فناری خودرو]
half track خودرو نیمه شنی یا نیم زنجیر
crashing سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
truck خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
crashed سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crashes سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
trucking خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
trucked خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
crashingly سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
trucks خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
straddle truck نوعی خودرو چهارچرخ حمل بار و جراثقال
fifth wheel جفت ساز که خودرو را به تریلر وصل میکند
parking پارک کردن هواپیما یا وسیله توقفگاه خودرو
center disc [disk wheel] دیسک با سوراخ بزرگ در کانونش [ فناوری خودرو]
trailer خودرو تریلی کش هواپیمای تعقیب کننده هدف
crash سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
trailers خودرو تریلی کش هواپیمای تعقیب کننده هدف
to start روشن کردن [به کار انداختن] [موتور یا خودرو]
tachograph سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
unprompted ناشی از طیب خاطر خودبخود بی اختیار خودرو
panel truck یک نوع خودرو برای حمل بیسیم و غیره
maximum gradeability حداکثر شیب قابل عبور به وسیله خودرو
black box سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
four by four خودرو چهارچرخی که هرچهارچرخ ان نیرو داشته باشد
speedograph سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
stages سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
On comparison, the Mercedes was the more reliable of the two cars. هنگام مقایسه دو خودرو، بنز قابل اطمینان تر بود.
mileage on departure [arrival] اندازه مسافت طی شده در زمان حرکت [ورود] خودرو
The motor vehicle is covered by theft insurance. این خودرو برابر سرقت بیمه شده است.
stage سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
vehicle used for migrant-smuggling operations خودرو استفاده شده برای عملیاتهای مهاجر قاچاق
He lost control of the car and swerved towards a tree. او [مرد] کنترل خودرو را از دست داد و از پهلو به درخت خورد.
turnaround cycle مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
bulk petroleum conversion kit جعبه وسایل تبدیل خودروی عمومی به خودرو حمل موادسوختی
back-seat drivers مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
back-seat driver مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
tailgate party [American E] پیکنیک روی درب عقب ماشینها در توقفگاه خودرو قبل از شروع مسابقه ورزشی [در آمریکا]
droned خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drones خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droning خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drone خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
shuttling حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
embarkation بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
embark سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarks سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarking سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarked سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
flotation قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
suspensions تعلیق دستگاه تعلیق محور تعلیق خودرو جلوگیری کردن
suspension تعلیق دستگاه تعلیق محور تعلیق خودرو جلوگیری کردن
wildling گیاه وحشی گیاه خودرو
motor march راهپیمایی موتوری راهپیمایی با خودرو
cargo sling طناب بستن محمولات به زیرهلی کوپتر طناب باربندی هلی کوپتر یا خودرو
pace-setter نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setters نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
manspace جای خالی در خودرو یا کشتی یا هواپیما جای نفری خالی
pace setter نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
carload shipment حمل بار مطابق با فرفیت بارگیری خودرو یا کشتی ارسال باربه اندازه فرفیت حمل بار
vehicle stopping distance مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
full track تمام شنی خودرو تمام شنی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com