Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 111 (6 milliseconds)
English
Persian
chipping hammer
چکش بادی اهنبر
Other Matches
heavy shears
قیچی اهنبر
air bedding
لایههای لاستیکی بادی بالشتکهای بادی
flatuous
بادی
pneumatic
بادی
blowy
بادی
body shirt
بادی
aeromotor
موتور بادی
blowtube
تفنگ بادی
blowgun
تفنگ بادی
blow pipe
تفنگ بادی
air hammer
چکش بادی
blow gun
تفنگ بادی
at first blush
در بادی امر
air bed
تشک بادی
air blast transformer
مبدل بادی
air gun
تفنگ بادی
air pump
تلمبهء بادی
air operated horn
شیپور بادی
pneumatic fender
دفرای بادی
dune sand
ماسه بادی
wind current
جریان بادی
wind erosion
فرسایش بادی
wind generator
مولد بادی
air rifle
تفنگ بادی
air rifles
تفنگ بادی
airgun
تفنگ بادی
airgun
سلاح بادی
airguns
تفنگ بادی
wind corrosion
ساییدگی بادی
running sand
ماسه بادی
fly ash
خاکستر بادی
marine sand
ماسه بادی
pneumatic hammer
چکش بادی
pneumatic press
پرس بادی
pneumatic riveting
پرچکاری بادی
pneumatic tire
لاستیک بادی
pneumatic tools
اسبابهای بادی
pop gun
تفنگ بادی
airguns
سلاح بادی
sailboat
قایق بادی
lantern
چراغ بادی
pneumatic
لاستیک بادی
windmill
اسیاب بادی
sailboats
قایق بادی
lanterns
چراغ بادی
windmills
اسیاب بادی
quicksand
ماسه بادی
hurricane lamp
چراغ بادی
air brakes
ترمز بادی
air brake
ترمز بادی
hurricane lamps
چراغ بادی
sail
شراع کشتی بادی
vane of windmill
پره اسیاب بادی
self moved
دارای حرکت بادی
riveting hammer
چکش بادی پرچ
sailing
قایقرانی با قایق بادی
wind instruments
الات موسیقی بادی
sailed
مسافرت با قایق بادی
sail
مسافرت با قایق بادی
sailed
شراع کشتی بادی
sail arm
پره اسیاب بادی
square rigger
نوعی کشتی بادی
popgun
تفنگ بادی بچگانه
sailings
مسافرت با قایق بادی
fresh breeze
بادی که ساعتی 23 کیلومتربوزد
schooner
نوعی قایق بادی
air operated pendulum type screen wiper
بادامک پاندولی بادی
air operated press
پرس بادی پنوماتیکی
reed
الت موسیقی بادی
sailings
شراع کشتی بادی
auxiliary sailing vessel
کشتی بادی موتوردار
chipping hammer
چکش بادی اهن بر
schooners
نوعی قایق بادی
wind instrument
الات موسیقی بادی
euphonium
یکجورالت موسیقی بادی
eolation
سنگ فرسایی بادی
yaghtman's anchor
لنگر قایقهای بادی کوچک
to go for a sail
با کشتی بادی سفریاگردش کردن
windmills
هر چیزی شبیه اسیاب بادی
windmill
هر چیزی شبیه اسیاب بادی
ophicleide
یکجور ساز بادی برنجین
saxophones
نوعی الت موسیقی بادی
peabody picture vocabulary test
ازمون واژگان مصور پی بادی
balloon tire
لاستیک بادی عاج دار
an off shore wind
بادی که از سوی دریا بوزد
fugue
نوعی الت بادی موسیقی
primafacie
در بادی امر قابل قبول
fugues
نوعی الت بادی موسیقی
quartering
بادی که با زاویه کج بطرفی می وزد
reed organ
یکنوع الت موسیقی بادی
saxophone
نوعی الت موسیقی بادی
aeolian harp
آلت موسیقی بادی شبیه به جعبه
woodwind
موسیقی برای سازهای بادی چوبی
to sail
[for]
با کشتی بادی آغاز به سفر کردن
[به]
meter rule
مقررات مربوط به ساختن قایقهای بادی
reed stop
کلید یا جا انگلشتی الات موسیقی بادی
yacht
کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
reed pipe
لوله یا نای الات موسیقی بادی
yachts
کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
fresh gale
بادی که با سرعت ساعتی 93تا 64 میل بوزد
chute
سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
chutes
سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
fishtail wind
بادی که مداوما به چپ وراست یا جلو و عقب تغییرجهت میدهد
english horn
نوعی ساز بادی چوبی انگلیسی که دارای دوزبانه است
open jet tunnel
تونل بادی که قسما کار ان باز بوده و فاقد دیواره میباشد
closed jet tunnel
تونل بادی نه الزاما با مداربسته بلکه قسمت اصلی ان کاملا بسته است
pneumaticity
خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
the wind drowned the strigs
سازهای بادی صدای سازهای سیمی را خفه میکند
sailboats
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat
کشتی بادبانی کشتی بادی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com