English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 183 (9 milliseconds)
English Persian
top boot چکمه سواری
Other Matches
gamashes چکمه
jack جک چکمه کش
jacks جک چکمه کش
boot چکمه
wellingtons چکمه
bootjack چکمه کش
ski boot چکمه اسکی
cothurnus یکجورنیم چکمه
half boot نیم چکمه
hessian boot چکمه بلند
hip boot چکمه بلند ضد اب
bootjack پاشنه کش چکمه
brogan چکمه کفش
gambadoes چکمه رکابی
jack boot چکمه ساق بلند
jackboots چکمه ساقه بلند
jackboot چکمه ساقه بلند
bootlick چکمه کسی را لیسیدن
boot tree قالب چکمه یا پوتین
Wellington چکمه دهان گشاد
gambado چکمه رکابی و ساقه بلندسواری
buskin یکجور چکمه که تا زیر زانومیرسد
balmoral یکنوع چکمه یا پوتین بندی
napoleon چکمه پاشنه بلند ناپلئونی
to stamp the snow off your boots با کوبیدن پا برف را از چکمه ها پاک کردن
mukluk نوعی چکمه پشم دار اسکیمویی
brogan چکمه سنگین پاشنه دار لهجه محلی
rides سواری
riding سواری
driving سواری
ride سواری
Woman sitting on the man کیر سواری
hackney اسب سواری
saddle horse اسب سواری
saddler اسب سواری
amaxophobia سواری هراسی
manege اسب سواری
cycling دوچرخه سواری
to take a drive سواری کردن
passenger car اتومبیل سواری
hacking jackets کت اسب سواری
equitation هنراسب سواری
passenger car trailer تریلرخودروی سواری
jockeying اسب سواری
motorcar خودرو سواری
surf riding موج سواری
hacking jacket کت اسب سواری
to take a ride سواری کردن
surf موج سواری
horsemanship اسب سواری
surfing موج سواری
skim boarding موج سواری
saddles سواری کردن
auto ماشین سواری
saddled سواری کردن
saddle سواری کردن
autos ماشین سواری
roadsters اسب سواری
troopers اسب سواری
jumbles سواری کردن
surfriding موج سواری
jumbled سواری کردن
jumbling سواری کردن
jumble سواری کردن
trooper اسب سواری
roadster اسب سواری
sailable قابل سواری دردریا
outride در سواری پیش افتادن از
motor road جاده موتور سواری
manege اموزشگاه اسب سواری
joo choo seogi ایستادن اسب سواری
harness horse اسب سواری یا بارکش
jodhpur شلوار چسبان سواری
troopers اسب سواری نظامی
surfmanship مهارت در موج سواری
to give somebody a lift به کسی سواری دادن
habit لباس سواری زنانه
habits لباس سواری زنانه
to ride a bicycle دوچرخه سواری کردن
to go by bicycle دوچرخه سواری کردن
drive سواری کردن کوبیدن
drive رانش سواری دوندگی
drives سواری کردن کوبیدن
drives رانش سواری دوندگی
velodrome پیست دوچرخه سواری
equestrian مربوط به اسب سواری
trooper اسب سواری نظامی
to learn to ride سواری یاد گرفتن
to give somebody a ride به کسی سواری دادن
nagged اسب کوچک سواری
nags اسب کوچک سواری
nag اسب کوچک سواری
bicycles دوچرخه سواری کردن
bicycle دوچرخه سواری کردن
bicycle path مسیر دوچرخه سواری
hacking اسب سواری تفریحی
surfboards تخته موج سواری
cavalcade سواری گردش سواره
riding habits جامه سواری زنانه
cavalcades سواری گردش سواره
riding habit جامه سواری زنانه
surfboard تخته موج سواری
ride [American E] سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
stick تخته موج سواری شلاق
body surf موج سواری بدون تخته
rodeo مسابقه سواری اسب یا گاووحشی
rodeos مسابقه سواری اسب یا گاووحشی
freestyle موج سواری بامانور ازاد
barged تخته بزرگ موج سواری
ap joo choom ایستادن اسب سواری بجلو
barge تخته بزرگ موج سواری
to stand treat هزینه مهمانی یا سواری رادادن
barges تخته بزرگ موج سواری
wake surfing موج سواری بدنبال قایق
stage race مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
windsurfers تخته موج سواری با بادبان
windsurfing موج سواری با تخته و بادبان
to get a lift with somebody سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
hotdogging board تخته کوتاه موج سواری
to get a lift from somebody سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
to get a ride with somebody سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
windsurfer تخته موج سواری با بادبان
to hitch a lift [ride] from somebody سواری شدن [در خودروی کسی]
charreada سواری مکزیکی اسب وحشی
eventing انواع مسابقه اسب سواری
equitation هنر سواری و مهار اسب
malibu تخته فایبرگلاس موج سواری
lift سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
[Could I] give you a lift? [colloquial] به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
nose دماغه جلویی تخته موج سواری
haute ecole تمرین اسب سواری از روی مانع
australian pursuit مسابقه تعقیبی 8 نفره دوچرخه سواری
bodysurfing موج سواری روی سینه وشکم
junk surf امواج نامناسب برای موج سواری
saddle bronc riding سواری بر اسب وحشی برای 01 ثانیه
surf off دور نهایی مسابقه موج سواری
to bike دوچرخه سواری کردن [اصطلاح روزمره]
to offer somebody a lift به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
noses دماغه جلویی تخته موج سواری
tubing ورزش یا تفریح قایق سواری درمسیر رود
hang ten سواری تخته موج درحال جلوبودن 01 انگشت پا
caroche نوعی کالسکه یادرشکه درشکه سواری کردن
italian pursuit مسابقه تعقیبی تیمی دوچرخه سواری از 2 تا 5 نفر
catch a rail برخورد تخته موج سواری باموج و سرنگونی
point race مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
this ground rides soft این زمین برای سواری نرم است
to ride one's horse to death اسب خود رابا سواری زیادازپا در اوردن
slide سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
tourist trophy مسابقههای سالانه موتورسیکلت سواری درجزیره من انگلستان
banking track انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
to tilt at the ring سر سواری حلقه اویزانی رابانوک نیزه برداشتن
slides سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
pursuit مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
madison مسابقه دوچرخه سواری استقامت 6 روزه بین 2 تیم
stalling برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
stall برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
cheat سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
cheated سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
cheats سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
floater پاس ارام هوایی تخته بزرگ موج سواری
blown out رانده شدن تخته موج سواری با باد شدید
bareback riding سواری بدون زین برای 8ثانیه بر اسب وحشی
pursuits مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
kermesse مسابقه دوچرخه سواری 3 تا5 مایل در شهر و خارج
big gun سرسخت در کسب امتیاز تخته سنگین و بزرگ موج سواری
serpentine سواری در طول مانژ با یک رشته پیچ و خمهادر سمت مخالف
gun تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
guns تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
skim board تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
tilt شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilts شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilted شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
scooters روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
scooter روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
miss and out مسابقه دوچرخه سواری بین 3 نفر یا بیشتر که نفر اخرحذف میشود
banked track پیست اتومبیلرانی با انحنای برجسته پیست انحناداربرجسته دوچرخه سواری
goofy foot موج سواری که بجای پای چپ پای راست را روی تخته بجلو می گذارد
dude ranch گله داری واسب سواری وحشم داری
horsy معتاد به اسب سواری یا اسب دوانی
shoot the tube موج سواری در حفره موج
shoot the curl موج سواری در حفره موج
bell lap زنگ اخرین دور مسابقه دوچرخه سواری صدای زنگ در اخرین دور دو
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com