Total search result: 207 (17 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
writing |
چیزی که نوشته شده است |
writings |
چیزی که نوشته شده است |
|
|
Search result with all words |
|
applies |
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته |
apply |
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته |
applying |
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته |
subscript |
چیزی که در پایین نامه نوشته شود |
superscription |
عنوان نوشته روی چیزی |
Other Matches |
|
orphans |
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود |
orphaned |
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود |
orphan |
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود |
to concern something |
مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن] |
to watch something |
مراقب [چیزی] بودن [توجه کردن به چیزی] [چیزی را ملاحظه کردن] |
scrip |
نوشته |
inscriptions |
نوشته |
letters |
نوشته |
paper work |
نوشته |
letter |
نوشته |
papeteries |
نوشته |
depositions |
نوشته |
opus |
نوشته |
opuses |
نوشته |
deposition |
نوشته |
record |
نوشته |
epigraph |
نوشته |
inscription |
نوشته |
texts |
نوشته |
writs |
نوشته |
manuscript |
نوشته |
manuscripts |
نوشته |
text |
نوشته |
writ |
نوشته |
ancient manuscript |
نوشته قدیمی |
chirograph |
دست نوشته |
hand writing |
دست نوشته |
manuscript |
دست نوشته |
hierogram |
نوشته قدس |
petrograph |
سنگ نوشته |
petroglyph |
سنگ نوشته |
pseudograph |
نوشته جعلی |
callout |
نوشته راهنما |
cryptogram |
نوشته رمزی |
cryptograph |
نوشته رمزی |
written |
نوشته شده |
writings |
نوشته نوشتجات |
it is written that |
نوشته اندکه |
writing |
نوشته نوشتجات |
handwriting |
دست نوشته |
numeral |
عدد نوشته شده و.. |
cryptanalysis |
کشف نوشته رمزی |
scroll |
نوشته یافهرست طولانی |
scrolls |
نوشته یافهرست طولانی |
number |
عدد نوشته شده |
numbers |
عدد نوشته شده |
application |
معمولا به صورت نوشته |
cartouche |
لوح نوشته مزین |
psychogram |
پیام نوشته روح |
numerals |
عدد نوشته شده و.. |
poison pen |
نوشته غرض الود |
triglot |
به سه زبان نوشته شده |
packaged software |
بسته پیش نوشته |
repetitive letter |
نوشته شده است |
overwrite |
نوشته داده در محلی |
opusculum |
اثریا نوشته بی اهمیت |
it is written that |
نوشته شده است که |
inscriptions |
نقش نوشته خطی |
pornography |
نوشته شهوت انگیز |
applications |
معمولا به صورت نوشته |
pornograph |
نوشته ها و عکسهای رکیک |
imperscriptible |
فاقد اجازه نوشته |
erotica |
نوشته ها واصطلاحات عاشقانه |
graphically |
بطور نوشته یا منقوش |
inscription |
نقش نوشته خطی |
letter press |
نوشته وابسته به عکسها |
jotting |
چیزیکه با عجله نوشته شده |
bilingual |
بدو زبان نوشته شده |
numeral |
اعداد نوشته شده IV, III, II , I و... |
purple patch |
نوشته اراسته به صنایع بدیعی |
purple passage |
نوشته اراسته به صنایع بدیعی |
graffiti |
نوشته تصویر ویا پوستریکهبردیوارمیچسبانند |
fill out <idiom> |
نوشتن حقایقی که نوشته شدهاند |
ad-libs |
بدون نوشته صحبت کردن |
legends |
نوشته روی سکه ومدال |
blasphemous |
نوشته وگفته کفر امیز |
slashed zero |
علامت نوشته یا چاپ شده |
numerals |
اعداد نوشته شده IV, III, II , I و... |
epitaph |
نوشته روی سنگ قبر |
autographic |
نوشته شده با دست خودمصنف |
hyphenated |
نوشته شده با فضای خالی |
ad-libbing |
بدون نوشته صحبت کردن |
epitaphs |
نوشته روی سنگ قبر |
ad-lib |
بدون نوشته صحبت کردن |
ad-libbed |
بدون نوشته صحبت کردن |
legend |
نوشته روی سکه ومدال |
cryptanalyze |
نوشته رمزی را کشف کردن |
hic jacet |
نوشته روی سنگ قبر |
accounting package |
بسته پیش نوشته حسابداری |
to stop somebody or something |
کسی را یا چیزی را نگاه داشتن [متوقف کردن] [مانع کسی یا چیزی شدن] [جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی] |
postfix |
کلمه یا حرف نوشته شده پس از دیگری |
It is written for our benefit |
نوشته کردن برای ما فایده دارد |
absolute address |
برنامه کامپیوتری نوشته شده به کد مطلق |
to read between the lines |
معنی پوشیده نوشته یا سخنی را دریافتن |
compilation |
جمع اوری اطلاعات به صورت نوشته |
compilations |
جمع اوری اطلاعات به صورت نوشته |
equation |
فرمولی که یک کامپیوتر آنالوگ نوشته برای حل |
software package |
بسته پیش نوشته نرم افزاری |
equations |
فرمولی که یک کامپیوتر آنالوگ نوشته برای حل |
ballot |
رای مخفی مجموع اراء نوشته |
balloted |
رای مخفی مجموع اراء نوشته |
ballots |
رای مخفی مجموع اراء نوشته |
termination notice |
فسخ نوشته شده [قرارداد کاری] |
integrated accounting package |
بسته پیش نوشته حسابداری مجتمع |
NCR paper |
نوشته هم روی کاغذ نمایان میشود |
italic |
حرف به صورت itoloc نوشته شده |
modular accounting package |
برنامه پیش نوشته حسابداری واحدی |
machine address |
برنامه کامپیوتری نوشته شده به کد مطلق |
enclosing |
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر |
enclose |
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر |
encloses |
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر |
relevance |
1-روش ارتباط چیزی با دیگری .2-اهمیت چیزی دریک موقعیت یا فرآیند |
to appreciate something |
قدر چیزی را دانستن [سپاسگذار بودن] [قدردانی کردن برای چیزی] |
pushes |
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن |
push |
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن |
pushed |
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن |
modifies |
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی |
querying |
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است |
query |
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است |
queries |
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است |
modify |
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی |
replace |
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر |
replaced |
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر |
replacing |
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر |
replaces |
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر |
modifying |
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی |
queried |
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است |
via |
حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد |
to esteem somebody or something [for something] |
قدر دانستن از [اعتبار دادن به] [ارجمند شمردن] کسی یا چیزی [بخاطر چیزی ] |
establishes |
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی |
correction |
صحیح کردن چیزی تغییری که چیزی را درست میکند |
coveting |
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن |
covet |
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن |
to pass by any thing |
از پهلوی چیزی رد شدن چیزی رادرنظرانداختن یاچشم پوشیدن |
establishing |
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی |
to hang over anything |
سوی چیزی پیشامدگی داشتن بالای چیزی سوارشدن |
controls |
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود |
controlling |
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود |
covets |
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن |
control |
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود |
establish |
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی |
The letter is addressed to you . |
نامه بعنوان شما نوشته شده است |
Take a fresh sheet of paper. |
یک ورق کاغذ تازه ( نوشته نشده ) بردار |
pitches |
وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند. |
bibliotics |
بررسی دست نوشته برای تعیین اصالت ان |
pitch |
وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند. |
nominal value |
قیمت واقعی سهم که روی ان نوشته شده |
backhanded |
با پشت دست نوشته شده چپ طعنه امیز |
the paper is written all over |
همه جای کاغذ نوشته شده است که |
machines |
فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند |
unless otherwise prescibed [by the doctor] |
مگر اینکه [پزشک] نسخه دیگری نوشته |
parody |
نوشته یاشعری که تقلید از سبک دیگری باشد |
grapho |
پیشوند بمعنی نوشته و ثبت شده و نوشتن |
machine |
فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند |
please reply |
لطفا پاسخ بدهید [به دعوت نوشته شده ای] |
repondez s'il vous plait [RSVP] |
لطفا پاسخ بدهید [به دعوت نوشته شده ای] |
parodies |
نوشته یاشعری که تقلید از سبک دیگری باشد |
machined |
فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند |
graffito |
حروف یا تصاویری که بردیوار نوشته شده باشد |
hair stroke |
خط نازک بالا یا پایین حروف نوشته یا چاپی |
think nothing of something <idiom> |
فراموش کردن چیزی ،نگران چیزی بودن |
to regard somebody [something] as something |
کسی [چیزی] را بعنوان چیزی بحساب آوردن |
appreciated |
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن |
rates |
ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی |
rate |
ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی |
appreciating |
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن |
appreciate |
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن |
appreciates |
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن |
users |
نرم افزاری کامپیوتری که کاربر و نه تولیدکننده نوشته است |
hudibrastic |
نوشته شده بصورت دوبیتی هشت هجایی ومضحک |
user |
نرم افزاری کامپیوتری که کاربر و نه تولیدکننده نوشته است |
directed |
دستورات برنامه که به صورت کد مطلق نوشته شده اند |
directs |
دستورات برنامه که به صورت کد مطلق نوشته شده اند |
parodist |
کسیکه نوشته ادبی راتقلیدکرده بصورت هزل درمیاورد |
sic |
علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده |
notations |
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند |
rubrics |
عنوانی که باحروف قرمز نوشته یا چاپ شده باشد |
rubric |
عنوانی که باحروف قرمز نوشته یا چاپ شده باشد |
notation |
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند |
direct |
دستورات برنامه که به صورت کد مطلق نوشته شده اند |
personals |
بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود |
rational number |
عددی که به عنوان تقسیم دو عدد کامل نوشته میشود |
extension |
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن |
extensions |
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن |
teleprompter |
اسباب مخصوص چرخاندن خطوط نوشته در جلو ناطق تلویزیون |
round robin (letter) <idiom> |
نامهای که دست جمعی نوشته شود (هرگوشه آن بوسیله شخصی) |
chyron [American E] |
قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه] |
home grown software |
برنامههای نوشته شده توسط استفاده کنندگان سیستم کامپیوتری |
aston [British E] |
قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه] |
Lower third |
قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه] |
pseudepigrapha |
نوشته هاوکتابهای مشکوک الاعتباری که تالیف انهارابنویسندگان نسبت میدهد |
indirect objects |
سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است |
object |
سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است |
head word |
کلمه یاجملهای که در سراغاز فصل یا بخش کتاب نوشته میشود |
sibilline books |
کتابهای فالگیر رومیان باستان که میگفتندزنهای غیبگو نوشته اند |
objected |
سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است |
objecting |
سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است |
sick |
علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن |
objects |
سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است |
sickest |
علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن |