English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (12 milliseconds)
English Persian
direct objects چیز ماده خارجی
indirect objects چیز ماده خارجی
object چیز ماده خارجی
objected چیز ماده خارجی
objecting چیز ماده خارجی
objects چیز ماده خارجی
Search result with all words
impurity جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
Other Matches
positive externalities صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
exterior angle زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
external symbol dictionary فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
foreign exchange پول خارجی ارز خارجی
outwork استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
thermite ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
materialism فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
photoresist ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
coolant ماده سرماساز ماده خنک کننده
coolants ماده سرماساز ماده خنک کننده
gunk ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
female connector دوشاخه ماده متصل کننده ماده
dope معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
dopes معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
wilson پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
external diseconomies عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
pigment ماده رنگی ماده ملونه
fuels ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled ماده انرژی زا ماده کارساز
pigments ماده رنگی ماده ملونه
fueled ماده انرژی زا ماده کارساز
exchanged stabilization fund مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
gynandromorph جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
oogamete سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
back berm سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
oversea خارجی
extras خارجی
external خارجی
extra- خارجی
extra خارجی
aliens خارجی
alien خارجی
extern خارجی
outsiders خارجی
exogenous خارجی
outward خارجی
peripheral خارجی
exosphere خارجی
exoteric خارجی
international line خط خارجی
outside خارجی
outsider خارجی
outboard خارجی
outsides خارجی
exterior خارجی
exteriors خارجی
outer خارجی
foreign خارجی
gringo خارجی
extraneous خارجی
externals خارجی
exotic خارجی
abextra خارجی
gringos خارجی
outboard profile نیمرخ خارجی
loads بار خارجی
foreign currencies پولهای خارجی
load بار خارجی
external memory حافظه خارجی
external menory حافظه خارجی
external operation عملیات خارجی
extrinsic factor عامل خارجی
external pressure فشار خارجی
foreign currency ارز خارجی
outer fix رمپ خارجی
foreign aid کمک خارجی
outside view منظره خارجی
foreign bill برات خارجی
external interrupt وقفه خارجی
outside power جریان خارجی
external label برچسب خارجی
outside diameter قطر خارجی
outside cause علت خارجی
outside caliper کولیس خارجی
outness کیفیت خارجی
external load بار خارجی
outer wall دیوار خارجی
outer planets سیارات خارجی
outside view نمای خارجی
outer connection اتصال خارجی
external reference مرجع خارجی
external reference ارجاع خارجی
foreign trade بازرگانی خارجی
foreign trade تجارت خارجی
inflow of foreign funds ورودسرمایههای خارجی
external store انباره خارجی
facade نمای خارجی
exteroceptive محرک خارجی
facades نمای خارجی
fanades نمای خارجی
externalization خارجی کردن
external symbol علامت خارجی
immission انتشار خارجی
imbody صورت خارجی
external thread دنده خارجی
external transaction معاملات خارجی
externalities پی امدهای خارجی
external variable متغیر خارجی
foreign reserves ذخائر خارجی
foreign deposit سپرده خارجی
external security امنیت خارجی
incarnation صورت خارجی
strange خارجی غریبه
strangest خارجی غریبه
negative externalities زیانهای خارجی
incarnations صورت خارجی
foreign law حقوق خارجی
external sort جورکردن خارجی
load curve خم بار خارجی
foreign loan وام خارجی
foreign particle جسم خارجی
foreign policy سیاست خارجی
external storage انباره خارجی
extrinsic بیرونی خارجی
external storage حافظه خارجی
externalities اثرات خارجی
outward opening دهانه خارجی
concrete object عین خارجی
externalised خارجی کردن
apophysis منحنی خارجی
actine قسمت خارجی
acrotic بیرونی خارجی
external reperence ارجاع خارجی
foreign national تبعه خارجی
externalises خارجی کردن
externalising خارجی کردن
adventitious خارجی الحاقی
arris زاویه خارجی
apophyge منحنی خارجی
externalizing خارجی کردن
angle of emergence زاویه خارجی
externalizes خارجی کردن
externalized خارجی کردن
alien enemy دشمن خارجی
externalize خارجی کردن
foreign national ملیت خارجی
foreign exchange ارز خارجی
foreign exchange پول خارجی
foreign exchange تعویض خارجی
landfall بویه خارجی
landfalls بویه خارجی
foreign exchange مبادله خارجی
faces نمای خارجی
face نمای خارجی
impurity اتم خارجی
ectoparasite انگل خارجی
external cost هزینه خارجی
spillover effects اثرات خارجی
guest انگل خارجی
external control کنترل خارجی
exosphere قسمت خارجی جو
overseas agent نماینده خارجی
spillover costs هزینههای خارجی
spillover benefits منافع خارجی
external command فرمان خارجی
exterior ballistics بالیستیک خارجی
external combustion احتراق خارجی
external circuit مدار خارجی
external delay تاخیر خارجی
overseas trade معاملات خارجی
slough پوسته خارجی
renvoi تبعیدشخص خارجی
external force نیروی خارجی
external armature ارمیچر خارجی
outwork سنگر خارجی
facade نمای خارجی
apothesis منحنی خارجی
superior conjunction مقارنه خارجی
external benefits فواید خارجی
guests انگل خارجی
external docuhentation مستندات خارجی
exterior varnish لاک خارجی
superior planets سیارههای خارجی
exterior varnish جلای خارجی
incarnate صورت خارجی دادن
objectively بطور واقعی یا خارجی
foreign exchange پول کشور خارجی
external gear تاج دندانه خارجی
external economies صرفه جوئیهای خارجی
fellyfelloe طوقه خارجی چرخ
external sort مرتب سازی خارجی
extrinsic دارای مبداء خارجی
exteroceptive وابسته به محرک خارجی
exocrine غدهء مترشحهء خارجی
external storage ثبات خارجی کامپیوتر
ectoclast پوسته خارجی سلول
external sort جور کردن خارجی
alveary سوراخ خارجی گوش
ectoclast بخش خارجی یاخته
dermatome قسمت خارجی یک موجود
balance of foreign trade تراز تجارت خارجی
balanced load بار خارجی متعادل
chorion مشیمه خارجی جنین
adscititious دارای منبع خارجی
adscititious مشتق از عامل خارجی
unadulterated بدون مواد خارجی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com