English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
bone china چینی فراتاب و فریف که از رس سفید و خاکستر استخوان درست شده است
Other Matches
mignonette یکجور توری فریف سبز مایل به سفید
innominate bone استخژان چاربند که از سه استخوان درست شده است
osteoclasis استخوان شکنی برای درست کردن اندان ناقص
hyprostosis رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
thick طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thicker طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thickest طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
translucent فراتاب
translucid فراتاب
ash خاکستر شدن خاکستر
cinders خاکستر خاکستر کردن
cinder خاکستر خاکستر کردن
watermarks علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
watermark علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
sinicism متابعت از اداب ورسوم چینی چینی پرستی
sinicize جنبه چینی دادن چینی کردن
green stick شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
osteotomy برش استخوان و جداکردن و خارج کردن قسمتی از استخوان
Loudon's hollow wall [دیوار آجری با دونوع آجر چینی کله راسته و راسته چینی]
zygoma استخوان قوس وجنه استخوان گونه
astragalus استخوان قوزک یا اشتالنگ استخوان کعب
syynostosis ترکیب دو استخوان وتکمیل استخوان واحدی
ischium استخوان ورک استخوان نشیمنگاهی
condyle مهره استخوان- برامدگی استخوان
periosteum پوشش استخوان ضریع استخوان
leukon عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون
ashes خاکستر
slag خاکستر
sinter خاکستر
ash خاکستر
joins تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
intersection تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
join تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
coincidence function تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
joined تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
and تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
meets تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meet تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
OR function تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
intersections تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
either or operation تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
alternation تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
unions تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
assertion 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
disjunction تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
conjunction تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
conjunctions تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
false 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
union تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
fly ash خاکستر بادی
fly ash خاکستر پرا
ash-pit خاکستر دان
cinderous خاکستر مانند
black ash خاکستر سیاه
pumicite خاکستر اتشفشانی
potash شخار خاکستر
incinerate خاکستر کردن
wood ash خاکستر چوب
incinerated خاکستر کردن
ash tire خاکستر گرم
slag درده خاکستر
incinerating خاکستر کردن
incinerates خاکستر کردن
tuff خاکستر اتشفشانی
potass شخار خاکستر
gleed خاکستر گرم
ash خاکستر کردن
ash volcanic خاکستر انش نشان
ember اخگر خاکستر گرم
ashpit چاله مخصوص خاکستر
ash-chest خاکستر نگه دار
cirerar yurn فرف خاکستر مرده
embers اخگر خاکستر گرم
white with blue stripes سفید با خطهای ابی سفید باراه راه ابی
platina پلاتین یا طلای سفید طبیعی برنگ طلای سفید
flyash خاکستر حاصل از زغال سنگ
to d. down a fire اتش رازیر خاکستر کردن
columbarium جای نگهداری خاکستر مردگان
occiput استخوان قمحدوه استخوان پس سر
tempers درست ساختن درست خمیر کردن
temper درست ساختن درست خمیر کردن
tempered درست ساختن درست خمیر کردن
urns گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
urn گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
vomer استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
ashen شبیه خاکستر مربوط به چوب درخت زبان گنجشک
mignon فریف
fine فریف
precieuse فریف
fined فریف
finest فریف
pindling فریف
elegant فریف
minikin فریف
delicate فریف
svelt فریف
chichi فریف
subtile فریف
precieux فریف
slender فریف
svelte فریف
leukocyte گویچه سفید خون گلبول سفید خون
judiciousness قضاوت درست تشخیص درست
aesthetically فریف طبع
sheer مستقیما فریف
aesthetic فریف طبع
high grade zink زینک فریف
airy-fairy فریف و لطیف
fine boring سوراخکاری فریف
hyperfine فوق فریف
fine adjustment تنظیم فریف
lenis رقیق فریف
quaint خیلی فریف
tinnily بطور فریف
superfine بسیار فریف
fine structure استخوانبندی فریف
fine structure ساختار فریف
fine skill مهارت فریف
wiredrawn طویل و فریف
in miniature بطور فریف
elegant maners اطوار فریف
elegant style انشا فریف
cinerarium [گلدان یا ظرف زیبا شبیه جعبه برای نگهداری خاکستر مردگان]
supersubtle فوق العاده فریف
dainty هر چیز فریف و عالی
edition de luxe چاپ فریف یا تجملی
fine boring machine دستگاه مته فریف
serrulated دارای دندانههای فریف
nobby فریف خیلی شیک
serrulate دارای دندانههای فریف
fine motor skills مهارتهای حرکتی فریف
capillary فریف عروق شعریه
fret saw اره فریف کاری
finely بطورعالی یا فریف یا ریز
commercial light gage sheet ورق فریف تجارتی
capillaries فریف عروق شعریه
sheer پارچه فریف حریری
hyperfine structure ساختار فوق فریف
fimbrillate دارای ریشه فریف
finesse ضربه فریف و ماهرانه
fine miscle movement حرکت فریف عضلانی
davenport یکنوع میزتحریر فریف
fretsaw اره فریف کاری
floc کلالهای ازرشتههای فریف
be the spitting image of someone <idiom> درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
penicillate دارای شبکه توری فریف
wire gauze تور فریف سیم مانند
plumulate دارای پرهای فریف و ریز
reticulated دارای شبکه سه بعدی فریف
rugulose دارای چینهای فریف وکوچک
in petto سری بصورت خیلی ریز و فریف
cambric نوعی پارچه کتانی فریف قمیص
h.f.s structure hyperfine ساختار فوق فریف
wirespun زیاد کشیده ونازک لطیف فریف
curvacious دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
curvaceous دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
close grain دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
mechlin توری فریف مخصوص کلاه وتوری دوزی
close grained دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
diatomite ذرات فریف و ریزسیلیسی که از بقایای گمزادان بدست می اید
xanthochroid شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
iceneedle یکی از ذرات فریف یخ که درهوای سرد و شفاف بطورشناوریافت میشود
fettling شن یاکلوخهای که درته کوره می ریزند تا انرا محافظت کند خاکستر ته کوره
malines تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
alternatives تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
difference تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exjunction تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
differences تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
EXOR تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternative تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exclusive تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
Chinese زن چینی
porcelain چینی
brick bond رج چینی
maying گل چینی
Chinese چینی
sinitic چینی
masonry bond رج چینی
bond رج چینی
china چینی
joss بت چینی
Chinese چینی ها
china rhubard ریوند چینی
chinese architecture معماری چینی
chinese binary دودویی چینی
vitreous china چینی لعابدار
oblique bond رج چینی کلاغ پر
brick work اجر چینی
typesetting حروف چینی
tale bearing سخن چینی
vintage انگور چینی
vintages انگور چینی
china root چوب چینی
quartz سنگ چینی
chinaware فروف چینی
blocking-course هره چینی
bick bond آجر چینی
kaoline خاک چینی
lintel-course هره چینی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com