Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 52 (6 milliseconds)
English	Persian
deep-set	ژرف بنیاد
Search result with all words
basis	مبنا بنیاد
basis	بنیاد
constitute	تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituted	تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constitutes	تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituting	تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
cornerstone	بنیاد
cornerstones	بنیاد
foundation	بنیاد
inchoate	بنیاد نهادن
root	بنیاد
roots	بنیاد
theorised	فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorises	فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorising	فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorize	فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorized	فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorizes	فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorizing	فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
seed	بنیاد
seeds	بنیاد
bedding	بنیاد و اساس هرکاری
institute	بنیاد نهادن
institute	بنیاد
instituted	بنیاد نهادن
instituted	بنیاد
institutes	بنیاد نهادن
institutes	بنیاد
instituting	بنیاد نهادن
instituting	بنیاد
origin	بنیاد
origins	بنیاد
rationale	بنیاد و پایه
built on sand	سست بنیاد
corner stone	بنیاد اساس
fundament	بنیاد
head stone	سنگ بنیاد
incept	بنیاد نهادن
inchoation	دست زنی بنیاد گذاری
instaurator	بنیاد گذار
institutionalism	بنیاد گرایی
new coined	تازه بنیاد تازه سکه زده
odcist	بنیاد گذارمستعمره
plateform	بلندی قسمتی از کف سالن یا محلی بنیاد یا اساس چیزی
subbase	بنیاد
substratum	بنیاد
to lay the foundations of	بنیاد نهادن
well begun is h lf done	بنیاد کار خوب باشد
Mother Superior	رئیس بنیاد مذهبی
Mother Superiors	رئیس بنیاد مذهبی
house of cards	ساختمان سست بنیاد [اصطلاح مجازی]
Partial phrase not found.

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com