English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
hoist line کابلی که بدنه اسکریپر را بالاو پایین میبرد
Other Matches
slack line اسکریپر کابلی
pitch بالاو پایین رفتن هواپیما یا قایق
pitches بالاو پایین رفتن هواپیما یا قایق
interdental consonant حرف مصمتی که با گذاردن زبان در میان دندانهای بالاو پایین تلفظ میشود
scraper اسکریپر
drag scraper اسکریپر مخزنی
blades scrapers اسکریپر تیغه دار
levelling drag scrapers اسکریپر تیغه دار
pusher tractor تراکتور چرخ زنجیری که اسکریپر را هنگام خاکبرداری به حرکت درمی اورد
mine casemate بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
light come light g میبرد
kabuli کابلی
cable railway ترن کابلی
cable railways ترن کابلی
chebulic myrobalan هلیله کابلی
buoyant mine case بدنه مین شناور بدنه مین غوطه ور
it is a strain on one's energy خیلی زور میبرد
nepenthes دارویی که غم را از بین میبرد
cable control system سیستم کنترل کابلی
halvers کسی که نیم سهم میبرد
purse bearer کسیکه کیف مهربزرگ را میبرد
he leads a miserable life زندگی نحسی بسر میبرد
malapropian کسیکه لغات را غلط بکار میبرد
sadistically کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
sadist کسیکه از زجر دیگران لذت میبرد
sadistic کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
gainer کسیکه سود میبرد استفاده کننده
fanning کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fans کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fan کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fanned کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
branch کابلی که از یک کابل اصلی به گره می رود
branches کابلی که از یک کابل اصلی به گره می رود
Schadenfreude لذتی که شخصی از رنج کشیدن دیگران میبرد
depresses پایین دادن لوله پایین اوردن
downhaul پایین کشیدن رشته پایین کشنده
depress پایین دادن لوله پایین اوردن
rickshaw کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
rickshaws کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
ricksha کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
outside porter باربری که بنه مسافران را ازایستگاه راه اهن بیرون میبرد
ferrybridge کشتی ای که قطار راه اهن راازروی رودخانه یاخلیج میبرد
flexes سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
flexed سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
flex سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
flexing سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
ends روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
sadism نوعی انحراف جنسی که شخص در اثر ان از ازار دادن لذت میبرد
end روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
ended روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
coax کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
null مدار یا کابلی که به دو کامپیوتر امکان ارتباط از طریق پورت سریال میدهد
co axial cable کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
modem مدار یا کابلی که به دو کامپیوتر امکان ارتباط از طریق پورت سریال میدهد
coaxing کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
coaxes کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
coaxed کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
down سوی پایین بطرف پایین
The Pied Piper of Hamelin نی نواز هاملن [با نوازش موشها را تلسم میکرد و به رودخانه میبرد غرق شوند]
The Pied Piper of Hamelin فلوت زن رنگارنگ هاملن [با نوازش موشها را تلسم میکرد و به رودخانه میبرد غرق شوند]
extension کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
extensions کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
vertically از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
cable drum قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دور ان پیچیده شده و مقدار کابلی که با هرچرخش دسته حرکت میکند راافزایش میدهد
bodies بدنه
contour بدنه
compartment بدنه
compartments بدنه
fuselages بدنه
casing بدنه
framework بدنه
housing بدنه
fuselage بدنه
body بدنه
bridge deck بدنه پل
shaft بدنه
frameworks بدنه
trunk بدنه
shafts بدنه
hull بدنه
hulls بدنه
casings بدنه
trunks بدنه
shaft بدنه چوبه
monohull قایق با یک بدنه
revetment پوشش بدنه
shafts بدنه چوبه
white body بدنه سفید
fuselages بدنه هواپیما
motor casing بدنه موتور
buffer body بدنه دافع
magnet case بدنه اهنربا
hulks بدنه کشتی
hulk بدنه کشتی
cartridge shell بدنه پوکه
westwork بدنه غربی
head شبکه یا بدنه
shells بدنه ساختمان
hull column پایه بدنه
shelling بدنه ساختمان
shell بدنه ساختمان
tige بدنه ساقه
stock بدنه رنده
to connect to frame اتصال به بدنه
box type van body بدنه صندوق
die stock بدنه رنده
trunk بدنه ستون
hull insurance بیمه بدنه
magnet housing بدنه اهنربا
stocked بدنه رنده
the body of a carriage بدنه یک کالسکه
trunks بدنه ستون
costa تیغه در بدنه
pressure hull بدنه ضد فشار
auto body sheet بدنه اتومبیل
furnace body بدنه کوره
pump casting بدنه پمپ
fuselage refrence line خط مبنای بدنه
gate leaf بدنه دریچه سد
airframe بدنه هواپیما
hulls بدنه قایق
hulls بدنه کشتی
hull بدنه قایق
hull بدنه کشتی
ground اتصال بدنه
automobile body sheet بدنه اتومبیل
turbin casing بدنه توربین
side wall of a lock بدنه سد دریچهای
fuselage بدنه هواپیما
loop body بدنه حلقه
elevator casing بدنه بالابر
easy come, easy go <idiom> باد آورده را باد میبرد
freeboard بدنه فوقانی ناو
cartridge shell بدنه پوکه فشنگ
ideal energy radiator رادیاتور بدنه سیاه
saddletree بدنه چوبی زین
bottom line طناب زیر بدنه
hull down بدنه پشت حفاظ
trunk تلگراف یا تلفن بدنه
thallus ساقه بدنه گیاه
trunks تلگراف یا تلفن بدنه
steering gear housing بدنه جعبه فرمان
trimarans قایق با 3 بدنه موازی
trimaran قایق با 3 بدنه موازی
engine block قالب یا بدنه موتور
hull بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
hull بدنه یک هواپیمای دریایی
selected material لایه بدنه راه
multihull قایق با بیش از یک بدنه
seacock شیرهای بدنه ناو
aviation structural mechanic مکانیک بدنه هواپیما
hulls بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
hulls بدنه یک هواپیمای دریایی
modified stock car اتومبیل با بدنه کهنه و موتورجدید
bonding گیره اتصالی اتصال بدنه
catamarans قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
heel قسمت عقبی بدنه قایق
head بعد بالایی کتاب یا بدنه
heels قسمت عقبی بدنه قایق
underbody قسمت بدنه قایق در زیر اب
belt frame اسکلت محیطی بدنه هواپیما
forebody بدنه قسمت جلوی ناو
catamaran قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
cocooning روکش دادن بدنه هواپیما
displacement hull قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
airframe mechanic تعمیرکار بدنه هواپیما بامجوز اف ا ا
low mid wing بالی که در ارتفاع یک سوم بدنه قرارگرفته
rocked حرکت دورانی بال به دور بدنه
waterline خط روی بدنه قایق که حد اب را نشان میدهد
crotch محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
topsides قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
crotches محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
rocks حرکت دورانی بال به دور بدنه
rock حرکت دورانی بال به دور بدنه
hull بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
wing position وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
hulls بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
gaps فاصله بین نوک قلاب و بدنه
gap فاصله بین نوک قلاب و بدنه
empty weight وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
planing hull بدنه قایق که در سرعت زیاداز اب بیرون می اید
thoroughbrace تسمه چرمی متصل کننده بدنه کالسکه به فنر
air foil سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
maximum junction to case thermal impedan مقاومت حرارتی حداکثر بین محلهای تماس و بدنه
herdic کالسکهای که بدنه کوتاهی دارد واز عقب سوار ان میشوند
streamline body بدنه اتومبیل یاهواپیماکه ....تیزی شکل خودکمترباجریان هوامقاومت کند
heel کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
heels کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
shell بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shells بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shelling بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
volumetric loading/density خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
web جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
webs جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
sponson جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
cantilever wing بال یک هواپیمای یک باله که بدون پایه یا وایرهای خارجی به بدنه هواپیمامتصل شده
break حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
breaks حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
angle drill ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
caban طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com