English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
ignition cable کابل احتراق
Other Matches
crossfiring اتصال کوتاه بین دو سیم درسیستم احتراق که باعث احتراق نابهنگام میشود
premature ignition احتراق نابهنگام احتراق بیموقع
drop cable بخشی از کابل که آداپتور یکایستگاه کاری را به کابل شبکه اصلی وصل میکند.
timed آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
times آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
duct لولهای که حاوی کابل هایی است که اطراف یک گروه کابل یک پوشش محافظ قرار دارد
time آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
TDR آزمایش برای یافتن محل خطای کابل , ارسال یک سیگنال روی کابل و بررسی مدت زمان برگشت آن
ethernet شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل looxial ضخیم و گیرنده / فرستنده برای اتصال به شاخههای کابل قابل سرویس دهی در مسافت دور
critical grid current جریان احتراق شبکه ولتاژ احتراق شبکه
T connector اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
BNC connector متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
localtalk استاندارد شبکه سافت Apple که لایه فیزیکی مثل سیستم کابل یا اتصالات را که در شبکه Apple Talk استفاده میشود را ساخته است . شبکه داده را روی کابل unshield pair-tuisted منتقل میکند
cable assembly مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل
arson احتراق
combustion احتراق
ignition احتراق
oxidization احتراق
explosions احتراق
explosion احتراق
seeting on fire احتراق
lighting احتراق
burning احتراق
firing احتراق
deflagration احتراق
inflammation احتراق
combustion efficiency بازده احتراق
combustible احتراق پذیر
combustible قابل احتراق
combustion efficiency راندمان احتراق
combustion chamber محفظه احتراق
magneto ignition احتراق با مگنت
combustion area محفظه احتراق
combustiblity قابلیت احتراق
advanced ignition اوانس احتراق
internal combustion احتراق داخلی
inexplosive غیرقابل احتراق
duplex ignition احتراق دوگانه
heat of combustion گرمای احتراق
dual ignition احتراق دو برقی
misfiring احتراق ناقص
external combustion احتراق خارجی
firing order ترتیب احتراق
firing position موقعیت احتراق
flame out قطع احتراق
flash point نقطه احتراق
combustion اشتعال احتراق
ignition circuit مدار احتراق
combustor محفظه احتراق
base ignition احتراق تحتانی
combustibility قابلت احتراق
ignition condition حالت احتراق
ignitability قابلیت احتراق
ignition choke پیچک احتراق
ignitable قابل احتراق
ignition charge خرج احتراق
igniter switch سوئیچ احتراق
ignition by incandescence احتراق التهابی
igniter switch کلید احتراق
igniting agent عامل احتراق
ignitibility قابلیت احتراق
ignitible قابل احتراق
igniting point نقطه احتراق
ignition by contact احتراق تماسی
ignition control کنترل احتراق
ignition current جریان احتراق
ignition voltage ولتاژ احتراق
heat value گرمای احتراق
heating value گرمای احتراق
ignition switch کلید احتراق
ignition spark جرقه احتراق
ignition pulse ایمپولز احتراق
ignition pulse ضربه احتراق
burning brand نوع احتراق
ignition pulse پالس احتراق
ignition lag تاخیر احتراق
hot bulb ignition احتراق سرسرخ
ignition device وسیله احتراق
igniting spark جرقه احتراق
firing accessories لوازم احتراق
sulfur اصل احتراق
surface burning احتراق سطحی
sulphur اصل احتراق
premature ignition احتراق زودرس
triple ignition احتراق سه برقی
single ignition احتراق تک برقی
two spark ignition احتراق دو جرقهای
ignition اشتعال احتراق
timing زمان احتراق
pre ignition زود احتراق
burning brand علامت احتراق نیمسوزی
combustible جسم قابل احتراق
internal combustion engine موتور احتراق داخلی
internal combustion engines موتور احتراق داخلی
constant pressure combustion احتراق در فشار ثابت
compression ingition احتراق توسط فشار
ignition system سیستم احتراق موتور
ignition voltage فشار الکتریکی احتراق
combustor سیستم احتراق توربین
incombustibility عدم امکان احتراق
incombustible غیر قابل احتراق
jump spark ignition احتراق با جرقه جهنده
delay zction firing عمل احتراق با تاخیر
ignition analyzer اسیلوگراف کنترل احتراق
ignition by contact breaking احتراق با قطع کنتاکت
order of fire ترتیب احتراق موتور
dual ignition system سیستم احتراق دوتایی
molar enthalpy of combusion انتالپی مولی احتراق
maximum gate trigger current جریان احتراق حداکثر
maximum gate trigger voltage ولتاژ احتراق حداکثر
preignition احتراق قبل از وقت
ignition temperature درجه حرارت احتراق
molar heat of combusion گرمای مولی احتراق
explosively بطور قابل احتراق
make and break ignition احتراق با قطع و وصل
afterburning عملیات بعد از احتراق سوخت
cannular محفظه احتراق حلقوی شکل
firedamp گاز قابل احتراق معدن
vaporizing combustor سیستم احتراق توربین گاز
timing تنظیم زمان احتراق موتور
burner cans محفظه احتراق موتورهای توربینی
capacitor discharge ignition سیستم احتراق با انرژی زیاد
can annular محفظه احتراق حلقوی شکل
ignition احتراق اتش زدن مشتعل کردن
can هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
canning هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
cans هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
precombustion chamber engine موتور با اطاق احتراق تراکم قبلی
explosive قابل احتراق ماده محترقه یا منفجره
backfire احتراق درموتورهای درونسوز قبل ازتکمیل عمل تراکم
backfiring احتراق درموتورهای درونسوز قبل ازتکمیل عمل تراکم
plug nozzle نازلی در موتورهای راکت بامحفظه احتراق حلقوی وپیچشی
backfired احتراق درموتورهای درونسوز قبل ازتکمیل عمل تراکم
backfires احتراق درموتورهای درونسوز قبل ازتکمیل عمل تراکم
hot test تست استاتیک موتور راکت که در ان احتراق واقعی صورت میگیرد
burner compartment قسمتی از روپوش موتور که روی محفظه احتراق قرارگرفته است
igniter ماده بسیار قابل احتراق که باماده ضعیفتر مخلوط میشود
cabling کابل
cable head سر کابل
cable کابل
cabled کابل
cable clip پل کابل
cable assembly کابل
own ship's course bus کابل او اس سی
Kabul کابل
charactristic lenght نسبت حجم محفظه احتراق به مساحت دهانه ورودی موتوردر راکت
restricted propellant سوخت جامد که تنها قسمتی از سطح ان در معرض احتراق قرار دارد
gas cable کابل گازی
four core cable کابل چهاررشتهای
low capacitance cable کابل با فرفیت کم
flexible cable کابل خم پذیر
measuring cable کابل سنجش
gas filled cable کابل گاز
gas impregnated cable کابل گازی
telecommunication cable کابل ارتباطی
gas impregnated cable کابل گازدار
greenfield conductor کابل گرینفیلد
grid lead کابل شبکه
long distance cable کابل ارتباطی
microphone cable کابل میکروفن
low loss cable کابل با تلفات کم
multi conductor cable کابل افشان
multicore cable کابل افشان
power cable کابل قدرت
quadoed cable کابل چهارسیمه
ribbon cable کابل نواری
sheathed cable کابل زرهی
welding lead کابل جوش
mains cable کابل شبکه
main cable کابل اصلی
flat cable کابل تخت
flat cable کابل پهن
sheating of cable پوشش کابل
sheave ریل و کابل
single conductor cable کابل تک لایی
light weight cable کابل سبک
trunk line cable کابل ارتباط
subscriber's cable کابل مشترک
trunk cable کابل ترانک
subscriber's cable کابل اتصال
three core cable کابل سه رشتهای
supply cable کابل تغذیه
telephone cable کابل تلفن
suspension cable کابل اویزان
telegraph cable buoy بویه کابل
suspension cable کابل معلق
telegraph cable کابل تلگراف
tape cable کابل نواری
stranded wire کابل تک لایی
starter cable کابل استارتر
underground cable کابل زیرزمینی
junction cable کابل اتصال
stranded conductor کابل تک لایی
intermediate type submarine cable کابل ساحلی
single core کابل یک رشتهای
single core cable کابل یک سیمه
outgoing cable کابل خروجی
hoisting cable کابل بالاکش
hook cable کابل قلاب
twin cable کابل دو قلویی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com