English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
low loss cable کابل با تلفات کم
Other Matches
drop cable بخشی از کابل که آداپتور یکایستگاه کاری را به کابل شبکه اصلی وصل میکند.
duct لولهای که حاوی کابل هایی است که اطراف یک گروه کابل یک پوشش محافظ قرار دارد
time آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
timed آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
times آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
TDR آزمایش برای یافتن محل خطای کابل , ارسال یک سیگنال روی کابل و بررسی مدت زمان برگشت آن
ethernet شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل looxial ضخیم و گیرنده / فرستنده برای اتصال به شاخههای کابل قابل سرویس دهی در مسافت دور
T connector اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
BNC connector متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
localtalk استاندارد شبکه سافت Apple که لایه فیزیکی مثل سیستم کابل یا اتصالات را که در شبکه Apple Talk استفاده میشود را ساخته است . شبکه داده را روی کابل unshield pair-tuisted منتقل میکند
victim تلفات
loss تلفات
total loss تلفات کل
fatalities تلفات
fatality تلفات
losses تلفات
casualties تلفات
casualty تلفات
mortality تلفات
victims تلفات
casualty تلفات و ضایعات
mortality factor ضریب تلفات
lethal area منطقه تلفات
casualties تلفات و ضایعات
suffers تلفات دیدن
low loss coil بوبین با تلفات کم
the losses of the army تلفات ارتش
loss تلفات ضایعات
kill factor ضریب تلفات
corona losses تلفات کورونا
battle casualty تلفات جنگی
mass casualties تلفات زیاد
insulation power factor زاویه ی تلفات
suffer تلفات دیدن
suffered تلفات دیدن
magnetic hystersis loss تلفات هیسترزیس
low loss construction ساختمان کم تلفات
treble our casualties سه برابر تلفات ما
total losses کل تلفات ابی
tip loss تلفات نوک
casualty radius شعاع تلفات
mass casualties تلفات و ضایعات شدید
casualty radius شعاع تولید تلفات
no load loss تلف یا تلفات بی باری
vulnerability در معرض تلفات بودن
loss appraisal قبول تلفات در جنگ
kill probability احتمال واردکردن تلفات
eddy current losses تلفات جریان گردابی
low loss capacitor خازن با تلفات دی الکتریک کم
low loss ceramics سرامیک با تلفات دی الکتریکی کم
interphase transformer loss تلفات پیچک صنعتی
absorption losses تلفات ناشی از جذب
loss replacement جایگزینی تلفات و ضایعات
tolls تعداد تلفات جنگی ضایعه
tolling تعداد تلفات جنگی ضایعه
toll تعداد تلفات جنگی ضایعه
gear friction losses تلفات اصطکاکی جعبه دنده
inflict casualty تلفات وارد کردن بدشمن
to take toll of any one تلفات زیادبرکسی وارد اوردن
the army lost heavily ارتش تلفات سنگین داد
loss تلفات جنگی ضایعات رزمی
escaped water تلفات اب هنگام بهره برداری
casualty agent عامل ایجاد تلفات و ضایعات
kill تلفات منفجر کردن از بین بردن
kills تلفات منفجر کردن از بین بردن
inflicts وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
dielectric loss factor meter دستگاه اندازه گیری ضریب تلفات
inflicting وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
inflict وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
inflicted وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
cable assembly مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل
allowance for anticipated سهمیه مجاز تلفات پیش بینی شده اماد
Vistory was dearly bought . پیروزی بقیمت گرانی بدست آمد ( تلفات جانی فراوان )
decimate از هرده نفر یکی را کشتن تلفات زیاد وارد کردن
decimates از هرده نفر یکی را کشتن تلفات زیاد وارد کردن
decimated از هرده نفر یکی را کشتن تلفات زیاد وارد کردن
decimating از هرده نفر یکی را کشتن تلفات زیاد وارد کردن
spray attack پخش مواد شیمیایی وبیولوژیکی از راه هوا برای تولید تلفات
cable clip پل کابل
cable head سر کابل
Kabul کابل
cable assembly کابل
cable کابل
cabling کابل
cabled کابل
own ship's course bus کابل او اس سی
casualty board تابلوی نمودار ضایعات یکان تابلوی تلفات
casualty attack تک غافلگیری که به منظورتولید تلفات انجام میشود تک غافلگیری ش م ر
flat cable کابل تخت
flat cable کابل پهن
greenfield conductor کابل گرینفیلد
flexible cable کابل خم پذیر
four core cable کابل چهاررشتهای
gas cable کابل گازی
gas filled cable کابل گاز
gas impregnated cable کابل گازی
coaxial cable کابل هم محور
gas impregnated cable کابل گازدار
duplex wire کابل دو سیمه
welding lead کابل جوش
coaxial cable کابل هم مرکز
coaxial line کابل هم محور
communication cable کابل ارتباطی
concentric cable کابل هم مرکز
connecting cable کابل رابط
connection cable کابل اتصال
control cable کابل کنترل
underground cable کابل زیرزمینی
twin cable کابل دو قلویی
dead end eye قلاب کابل
microphone cable کابل میکروفن
duplex cable کابل دو سیمه
hoisting cable کابل بالاکش
grid lead کابل شبکه
multi conductor cable کابل افشان
sheating of cable پوشش کابل
sheave ریل و کابل
single conductor cable کابل تک لایی
stranded conductor کابل تک لایی
single core کابل یک رشتهای
single core cable کابل یک سیمه
single core cable کابل یک رشتهای
starter cable کابل استارتر
sheathed cable کابل زرهی
ribbon cable کابل نواری
multicore cable کابل افشان
measuring cable کابل سنجش
outgoing cable کابل خروجی
mains cable کابل شبکه
main cable کابل اصلی
power cable کابل قدرت
quadoed cable کابل چهارسیمه
low capacitance cable کابل با فرفیت کم
stranded wire کابل تک لایی
subscriber's cable کابل مشترک
telephone cable کابل تلفن
three core cable کابل سه رشتهای
trunk cable کابل ترانک
trunk cable کابل ارتباطی
junction cable کابل اتصال
trunk line cable کابل ارتباط
intermediate type submarine cable کابل ساحلی
ignition cable کابل احتراق
telegraph cable buoy بویه کابل
light weight cable کابل سبک
telecommunication cable کابل ارتباطی
subscriber's cable کابل اتصال
supply cable کابل تغذیه
suspension cable کابل اویزان
tag line کابل اتصالی
tape cable کابل نواری
long distance cable کابل ارتباطی
telegraph cable کابل تلگراف
hook cable کابل قلاب
anchor cable کابل لنگر
extension کابل خرطومی
cable accessory قطعات کابل
cable accessory وسایل کابل
cable block مجموعه کابل
cable block قسمت کابل
cable box اتاقک کابل
cable clamp بست کابل
coaxing کابل هم محور
cable cleat بست کابل
coaxes کابل هم محور
extensions کابل خرطومی
bunched cable کابل چندلایی
bowden control cable کابل کنترل
clips مفصل کابل
anti induction cable کابل ضد القا
armored cable کابل مسلح
clippings مفصل کابل
clipped مفصل کابل
clip مفصل کابل
b.x. conductor کابل ب ایکس
anchor line cable کابل لنگر
battery charging cable کابل باتری پر کن
binding screw کلم کابل
cable support بست کابل
cords کابل واکسیل
cable way مسیر کابل
leads کابل هادی
suspension cable کابل معلق
cable shield لوله کابل
cablet کابل کوچک
sockets کفش کابل
lead کابل هادی
cable grip چنگال کابل
cable guard نگهدارنده کابل
cable distribution head مقسم سر کابل
cable core سیم کابل
come along clamp بست کابل
cord کابل واکسیل
caoxial cable کابل کواکسیال
coaxed کابل هم محور
coax کابل هم محور
cable connector دو شاخه کابل
wiring کابل کشی
multi conductor cable کابل چند رشتهای
multiple conductor cable کابل چند رشتهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com