Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
biochemical catalyst	کاتالیزور زیست شیمیایی
Other Matches
b.o.d	نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
biochemical oxygen demand	نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
biological oxygen demand	نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
chemical survey	بررسی منطقه از نظر شیمیایی تجسس از نظر وجود عوامل شیمیایی
to tip something [British E]	ذخیره کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E]	رسوب کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E]	ته نشین شدن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
accelerating agent	کاتالیزور
accelerant	کاتالیزور
catalyzer	کاتالیزور
catalyst	کاتالیزور
catalysts	کاتالیزور
catforming	تبدیل با کاتالیزور
cocatalyst	کمک کاتالیزور
cat cracking	کراکینگ با کاتالیزور
zigler catalyst	کاتالیزور زیگلر
acid catalyst	کاتالیزور اسیدی
lindlar's catalyst	کاتالیزور لیندلار
pseudocatalysis	شبه کاتالیزور
homogeneous catalyst	کاتالیزور همگن
heterogeneous catalyst	کاتالیزور ناهمگن
eco-branch	شعبه زیست بوم [شاخه اقتصاد مناسب با زیست بوم]
acid catalysis	کاتالیزور در محیط اسیدی
oxidizer	ترکیب کننده کاتالیزور
friedel crafts catalyst	کاتالیزور فریدل- کرافتس
accelerator catalyst	کاتالیزور شتاب دهنده
acid catalyzed reaction	واکنش کاتالیزور شده با اسید
environmental preservation	نگهداشت زیست محیطی حفافت زیست محیطی
cracking	وارد کردن گرما و معمولافشار برای شکستن هیدروکربنهای کمپلکس گاه درحضور کاتالیزور
v , series	سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
chemicals	شیمیایی
chemic	شیمیایی
chemical sense	حس شیمیایی
chemical biological and radiological	شیمیایی
chemical	شیمیایی
chemical injection	تزریق شیمیایی
chemical consolidation	تزریق شیمیایی
chemical grouting	تزریق شیمیایی
chemical analyse	تجزیه شیمیایی
chemical defense	پدافند شیمیایی
decomposition	هوازدگی شیمیایی
chemical deposits	نهشتهای شیمیایی
chemical compound	ترکیب شیمیایی
chemical combination	ترکیب شیمیایی
organic compound	مواد شیمیایی
mulches	ماده شیمیایی
man-made fiber	الیاف شیمیایی
biochemical	زیستی- شیمیایی
chemical agent	ماده شیمیایی
chemical ammunition	مهمات شیمیایی
chemical analysis	تجزیه شیمیایی
chemical agent	عامل شیمیایی
chemical bond	پیوند شیمیایی
compounds	ترکیب شیمیایی
chemoreceptor	گیرنده شیمیایی
chemisorption	جذب شیمیایی
chemism	خاصیت شیمیایی
compounded	ترکیب شیمیایی
chemical weathering	هوازدگی شیمیایی
narcosis	خواب شیمیایی
chemical survey	تجسس شیمیایی
chemical species	گونههای شیمیایی
chemical shift	جابجایی شیمیایی
chemical security	تامین شیمیایی
chemotropism	گرایش شیمیایی
proportioner	مخلوط کن شیمیایی
quasichemical	شبه شیمیایی
homolysis	تجزیه شیمیایی
mulch	ماده شیمیایی
fertilisers	کود شیمیایی
fertilizer	کود شیمیایی
fertilizers	کود شیمیایی
galvanic cell	پیل شیمیایی
electrochemical	برقی- شیمیایی
cloud attack	تک با ابر شیمیایی
chemical research	پژوهش شیمیایی
chemiluminescence	نورتابی شیمیایی
chemical reactor	واکنشگاه شیمیایی
chemical industries	صنایع شیمیایی
precipitates	رسوب شیمیایی
chemical herbicide	علف کش شیمیایی
chemical fuel	سوخت شیمیایی
chemical energy	انرژی شیمیایی
chemical exchange	تبادل شیمیایی
chemical equilibrium	تعادل شیمیایی
precipitate	رسوب شیمیایی
precipitated	رسوب شیمیایی
chemical equivalent	هم ارز شیمیایی
chemical kinetics	سینتیک شیمیایی
precipitating	رسوب شیمیایی
chemical reaction	واکنش شیمیایی
chemical properties	خواص شیمیایی
chemical pollution	الودگی شیمیایی
chemical physics	فیزیک شیمیایی
compound	ترکیب شیمیایی
chemical element	عنصر شیمیایی
chemical munition	سلاح شیمیایی
chemical operations	عملیات شیمیایی
photochemical smog	دود مه فتو شیمیایی
smoke agent	عامل شیمیایی دودانگیز
chemical affinity	میل ترکیبی شیمیایی
immunochemistry	علم ایمنی شیمیایی
nerve agent	عامل شیمیایی عصبی
photochemical smog	دود مه نور شیمیایی
nuclear biological chemical	شیمیایی میکربی هستهای
thermolysis	تجزیه شیمیایی در اثرحرارت
chemical oxygen demand	نیاز شیمیایی اکسیژن
chemical bonding	تشکیل پیوند شیمیایی
chemosynthesis	سنتز باکتری شیمیایی
c.o.d	نیاز شیمیایی به اکسیژن
vesicant agent	عامل شیمیایی تاول زا
urinalysis	تجزیه شیمیایی ادرار
chemical weapon	جنگ افزار شیمیایی
cloud attack	تک شیمیایی با مواد سمی
toxic agent	عامل شیمیایی سمی
oxide	ماده شیمیایی از اکسیژن
chemical alarm	اعلام خطر شیمیایی
chemicals	ماده شیمیایی دارویی
chemical feedstock	مواد اولیه شیمیایی
oxides	ماده شیمیایی از اکسیژن
petrochemicals	مواد شیمیایی نفتی
acid equivalent	معادل شیمیایی اسید
petrolum chemicals	مواد شیمیایی نفتی
chemical	ماده شیمیایی دارویی
symbion	هم زیست
biogen	زیست زا
bio-	زیست -
subsistence	زیست
performance of the dam	زیست سد
neutralizes	بطور شیمیایی خنثی کردن
stabilisers	ماده ثبات دهنده شیمیایی
chemical warfare	جنگ بوسیله گازهای شیمیایی
chemical security	حفافت برعلیه مواد شیمیایی
flavone	ماده شیمیایی بیرنگ ومتبلور
synthetic	مواد شیمیایی و پروسس شده
chemical shift equivalent protons	پروتونهای با جابجایی شیمیایی برابر
absorption compound	ترکیب شیمیایی جذب کننده
corrosion	زنگ خوردگی فرسایش شیمیایی
agents	نماینده عامل شیمیایی خرج
agent	نماینده عامل شیمیایی خرج
chemotrophic treatment	تسویه خوراک ساخت شیمیایی
stabilizer	ماده ثبات دهنده شیمیایی
neutralised	بطور شیمیایی خنثی کردن
neutralising	بطور شیمیایی خنثی کردن
neutralize	بطور شیمیایی خنثی کردن
neutralizing	بطور شیمیایی خنثی کردن
chemical shift non equivalent protons	پروتونهای با جابجایی شیمیایی نابرابر
actinolagy	معرفت بخواص شیمیایی نور
tetrahydrate	ترکیب شیمیایی شامل چهارمولکول اب
immunochemistry	مبحث ایمنی شناسی شیمیایی
goechemical	وابسته به تغییرات شیمیایی زمین
oxime	ماده ضد اثرعامل عصبی شیمیایی
trihydrate	ترکیب شیمیایی دارای سه ملکول اب
galvanic battery	دستگاه تولیدالکتریک با عمل شیمیایی
neutralises	بطور شیمیایی خنثی کردن
boron water	ابی که عنصر شیمیایی بردارد
biosphere	زیست سپهر
biological chemistry	زیست شیمی
viability	زیست پذیری
libidinal	زیست مایهای
life force	زیست نیرو
subsistence	مربوط به زیست
biophysics	زیست- فیزیک
subsistence	وسایل زیست
biosphere	زیست کره
biosphere	فضای زیست
existence	زیست موجودیت
livability	زیست پذیری
liveware	زیست افزار
libido	زیست مایه
libidos	زیست مایه
life space	فضای زیست
homeland	زیست بوم
eco-	زیست بوم
biological clock	زیست گشت
biogases	زیست گاز
existences	زیست موجودیت
biogas	زیست گاز
biologist	زیست شناس
modus vivendi	شیوه زیست
homelands	زیست بوم
joie de vivre	زیست شادی
exvia	برون زیست
colony	زیست گاه
settlements	زیست گاه
settlement	زیست گاه
subsisting	زیست کردن
biogenesis	زیست زاد
biometry	زیست سنجی
biopolymer	زیست بسپار
biospher	زیست کره
biome	زیست بوم
biotype	زیست گروه
biochemistry	زیست- شیمی
biochemistry	زیست شیمی
biologically	زیست شناختی
biometrics	زیست سنجش
biometrics	زیست سنجی
biomechanics	زیست مکانیک
biogenetic	زیست زادی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com