Dictiornary-Farsi | کادر بندی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
dimensioning	کادر بندی


Other Matches

cadre	کادر
cadres	کادر
image shape	کادر تصویر
frame	قاب کادر
active	نظامی کادر
active officer	افسر کادر
active	یکان کادر
commissioned officer	افسر کادر
commissioned officers	افسر کادر
active federal service	قسمت کادر
active federal service	خدمت کادر
regulars	ارتش کادر
regular	ارتش کادر
active duty	ارتش کادر
active army	ارتش کادر
regular officer	افسر کادر
technical personnel	کادر فنی
carreer personnel	پرسنل کادر ثابت
active duty	خدمت کادر ثابت
active officer	افسر کادر ثابت
regulars	پرسنل کادر منظم
key personnels	کادر اداری اصلی
standing army	ارتش کادر ثابت
regular army	ارتش کادر ثابت
regular	پرسنل کادر منظم
cadre	افسر یا درجه دار کادر
cadres	افسر یا درجه دار کادر
information box	قسمت یا کادر حامل اطلاعات مربوط به عکس هوایی
evaluation rating	درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
word warp	فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
ratings	طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification	طبقه بندی [درجه بندی] فرش
rating	طبقه بندی کردن درجه بندی
active army	ارتش پیمانی ارتش کادر ثابت
telescopic	دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging	ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification	طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
wording	جمله بندی کلمه بندی
classification	طبقه بندی رده بندی
lineaments	طرح بندی صورت بندی
classifications	طبقه بندی رده بندی
laggin	اب بندی کردن اب بندی ناوها
lineament	طرح بندی صورت بندی
downgrade	کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded	کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades	کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading	کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade	تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
gift wrap	بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
line astern	صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
declassification	از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
security classification	طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
black designation	علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
cadre strength column	ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
chargeable accessions	استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
transparent	نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently	نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
grade	دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group	دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades	درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades	دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade	درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
groups	دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
insulation testing apparatus	دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
unitized load	بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
approach formation	صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
army class manager activity	سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classifications	طبقه بندی کردن طبقه بندی
classification	طبقه بندی کردن طبقه بندی
phasing	مرحله بندی مرحله بندی عملیات
black concept	علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
phased attack	تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
queuing	صف بندی
striation	خط بندی
vanation	رگ بندی
trimerous	سه بندی
snacks	ته بندی
snack	ته بندی
commissural	بندی
articular	بندی
taping	ته بندی
humidity insulation	نم بندی
commisural	بندی
funicular	بندی
funiculars	بندی
waterproofing	اب بندی
neuration	رگ بندی
laced	بندی
nailed up	سر هم بندی
mud sill	ته بندی
patching	سر هم بندی
lapping	اب بندی
seal	اب بندی
humidity insulation	اب بندی
seals	اب بندی
sealing off	اب بندی
hermetic sealing	اب بندی
alignments	صف بندی
queing	صف بندی
alignment	صف بندی
factorization	عامل بندی
divisions	طبقه بندی
couponing	جیره بندی
formatting	قالب بندی
fenestration	پنجره بندی
arrangement for payment by instalment	قسط بندی
grouping	گروه بندی
form work	قالب بندی
flood control	سیل بندی
fasciate	کمر بندی
tariffication	نرخ بندی
fixing rates	نرخ بندی
electrical insulation	برق بندی
eaves flashing	اب بندی لب بند
calibration	درجه بندی
columniation	ستون بندی
calibration	زینه بندی
classification chart	نموداررده بندی
cingulate	کمر بندی
caulk	اب بندی کردن
botchery	سرهم بندی
snow job	سرهم بندی
earing	خوشه بندی
dunnage	بسته بندی
dentition	دندان بندی
couponing	کوپن بندی
attack timing	زمان بندی تک
batten down	اب بندی کردن
coring	مغزه بندی
bone setting	شکسته بندی
cerebral localization	منطقه بندی مخ
division	طبقه بندی
skeleton	استخوان بندی
scheduling	زمان بندی
dividing	تقسیم بندی
patching	سرهم بندی
leverage	اهرم بندی
juggling	چشم بندی
juggles	چشم بندی
juggled	چشم بندی
juggle	چشم بندی
skeletons	استخوان بندی
ranking	رتبه بندی
factions	دسته بندی
faction	دسته بندی
grading	دسته بندی
grading	طبقه بندی
grading	دانه بندی
grading	درجه بندی
clustering	دسته بندی
tabulates	جدول بندی
tabulated	جدول بندی
packages	عدل بندی
packaged	بسته بندی
packaged	عدل بندی
package	بسته بندی
package	عدل بندی
paging	صفحه بندی
grades	درجه بندی
grade	درجه بندی
gambles	شرط بندی
packages	بسته بندی
rank	رتبه بندی
tabulate	جدول بندی
wagering	شرط بندی
sealing wax	موم اب بندی
formulation	صورت بندی
taxonomy	طبقه بندی
taxonomies	طبقه بندی
ranks	رتبه بندی
ranked	رتبه بندی
gambled	شرط بندی
justification	صفحه بندی
quotas	سهمیه بندی
quota	سهمیه بندی
putty	بتونه اب بندی
linkages	اهرم بندی
linkage	اهرم بندی
piling	ستون بندی
juntas	دسته بندی
junta	دسته بندی
scaffolds	تخته بندی
justifications	صفحه بندی
stockade	حصار بندی
rationing	سهمیه بندی
rationing	جیره بندی
colonnades	ستون بندی
colonnade	ستون بندی
jerry-built	سر هم بندی شده
jerry built	سر هم بندی شده
spacing	فاصله بندی
netting	شبکه بندی
stockades	حصار بندی
scaffold	تخته بندی
bedding	لایه بندی
assortment	طبقه بندی
assortment	دسته بندی
make-up	صفحه بندی
pagination	صفحه بندی
graduation	درجه بندی