English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
red card کارت قرمز
Other Matches
card کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
cards کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
storm warning پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
carminic acid اسید کارمینیک [عامل اصلی رنگ قرمز حاصل از شیره کشی حشره دانه قرمز]
post card کارت غیررسمی که تمبر روی ان چسبانده بجای کارت پستال است
calibration card کارت خصلت یابی توپخانه کارت تنظیم بی سیم یا وسایل دیگر
card وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
leading edge اولین لبه کارت پانچ که وارد کارت خوان میشود
cards وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
infrared line scan ردیابی خطی با اشعه مادون قرمز ردیابی مستقیم بامادون قرمز
card کارت تبریک کارت عضویت
name tag کارت معرفی کارت اسم
cards کارت تبریک کارت عضویت
infrared imagery عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
natural dyes رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
Turkaman rugs فرش های ترکمن [اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.]
adapter کارت جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. این کارت داده کامپیوتری را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند تا قابل ارسال در کابل شبکه باشد
qualification card کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
infrared ray اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
emergency medical tag کارت معالجه اورژانس کارت مراجعه به اورژانس
raddle گل قرمز
erythrean قرمز
red <adj.> قرمز
erythroid قرمز
cramoisy قرمز
sanguineous قرمز
vermilion قرمز
coralline قرمز
gules قرمز
red line خط قرمز
redhead مو قرمز
aka قرمز
redder قرمز
reddest قرمز
reds قرمز
rubrics خط قرمز
laky a قرمز
bloodshot قرمز
rubric خط قرمز
redheads مو قرمز
vermeil قرمز
ponceau قرمز
vinaceous قرمز
vermillion قرمز
red light چراغ قرمز
first class brick اجر قرمز
caramel مایل به قرمز
caramels مایل به قرمز
red lights چراغ قرمز
gorcock با قرقره قرمز
hot pepper فلفل قرمز
infra-red زیر قرمز
ladyfinger فلفل قرمز
infra red زیر قرمز
kidney bean لوبیا قرمز
infera red مادون قرمز
infrared مادون قرمز
infrared زیر قرمز
gold fish ماهی قرمز
cochineal قرمز شراب کش
cochineal قرمز دانه
angry قرمز شده
angriest قرمز شده
angrier قرمز شده
elms نارون قرمز
elm نارون قرمز
reddens قرمز شدن
reddening قرمز شدن
reddening قرمز کردن
reddened قرمز شدن
reddened قرمز کردن
redden قرمز شدن
crimson قرمز سیر
ruddy قرمز رنگ
goldfish ماهی قرمز
encrimson قرمز کردن
dressed inred قرمز پوش
cresol red قرمز کرزول
congo red قرمز کنگو
chlorophennol red قرمز کلروفنول
Cayenne فلفل قرمز
bright red قرمز روشن
reddens قرمز کردن
body brick اجر قرمز
nacarat قرمز روشن
flush قرمز کردن
flushes قرمز کردن
flushing قرمز کردن
redden قرمز کردن
martagon سوسن قرمز
Red chilli فلفل قرمز
ruffous قرمز کم رنگ
ruby of arsenic زرنیخ قرمز
rubious قرمز یاقوتی
rubescent قرمز شونده
rubefy قرمز کردن
rubefaction قرمز سازی
rubefacient قرمز کننده
roucou قرمز بویا
rosily برنگ قرمز
ripe lips لبهای قرمز
rel pole قطب قرمز
rufous قرمز کم رنگ
safflower carmine قرمز کافیشه
chilli pepper فلفل قرمز
scarlet قرمز جگری
scarlet قرمز لاکی
crimson قرمز روناسی
kidney beans لوبیا قرمز
red peppers فلفل قرمز
red pepper فلفل قرمز
hot lines تلفن قرمز
hot line تلفن قرمز
staring red قرمز زننده
redlining خط قرمز کشیدن
red nucleus هسته قرمز
red lips لبهای قرمز
red lead سرب قرمز
neutral red قرمز خنثی
red letter با حروف قرمز
red brick اجر قرمز
oxide of copper توتیای قرمز
murrey قرمز ارغوانی
minium اکسید قرمز
phenol red قرمز فنول
methyl red قرمز متیل
minium شنجرف قرمز
thermal imagery عکاسی مادون قرمز
sepia رنگ قرمز قهوه ای
zincite اکسید قرمز روی
vermeil لعل قرمز رنگ
ultrared انطرف اشعه قرمز
crimson لاکی قرمز کردن
pharaoh ant مورچه قرمز کوچک
to tinge with red کمی قرمز کردن
clarets نوعی شراب قرمز
strawberry roan اسب قرمز رنگ
ochreish قرمز چون گل اخری
claret نوعی شراب قرمز
carmine نوعی رنگ قرمز
Indianred <adj.> <noun> نوعی رنگ قرمز
light red رنگ قرمز روشن
near infrared زیر قرمز نزدیک
kermes قرمزدانه :کرم قرمز
infrared viewer دوربین مادون قرمز
infrared spectrum طیف زیر قرمز
sanguine قرمز برنگ خون
bay سرخ مایل به قرمز
bayed سرخ مایل به قرمز
dunlin ابیای پشت قرمز
plover page ابیای پشت قرمز
roset رنگ نفاشی قرمز
hemolysis تحلیل گویچههای قرمز
redstart بلبل دم قرمز اروپایی
redshank مرغ پا قرمز کرانه زی
red oxide of zinc اکسید قرمز روی
far infrared زیر قرمز دور
farouche یونجه گل قرمز کمرو
fireback قرقاول پشت قرمز
spatalite اکسید قرمز روی
ruby zinc اکسید قرمز روی
red zinc ore اکسید قرمز روی
hot pepper بوته فلفل قرمز
hubble effect جابجایی به سوی قرمز
baying سرخ مایل به قرمز
bays سرخ مایل به قرمز
infrared absorption جذب زیر قرمز
rudd ماهی گول قرمز
purple red قرمز مایل به ارغوانی
rubricize قرمز نشان دادن
rubricate قرمز نشان دادن
pyrope لعل قرمز سیر
carbuncled مزین به یاقوت قرمز
rubiginous برنگ قرمز اجری
chianti نوعی شراب قرمز
red clause credit اعتبار با ماده قرمز
incarnadine رنگ قرمز گوشتی
red shift جابجایی به سوی قرمز
bloodier خون الود قرمز
bloodiest خون الود قرمز
rubella قرمز کننده پوست
bloody خون الود قرمز
scarlet قرمز مایل به زرد
rubicund رنگ مایل به قرمز
auburn قهوهای مایل به قرمز
red tape نوار باریک قرمز
magenta یکجور رنگ قرمز
paste board کارت
stub card ته کارت
card code کد کارت
cards کارت
card کارت
glow تاب امدن قرمز شدن
infrared وابسته به اشعه مادون قرمز
sangaree باده قرمز ادویه زده
cedars رنگ قرمز مایل به زرد
ruddle گل اخری زدن به قرمز کردن
see red <idiom> ازشدت خشم قرمز شدن
glows تاب امدن قرمز شدن
glowed تاب امدن قرمز شدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com