Dictiornary-Farsi | کاردار سفارت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی


Total search result: 35 (4 milliseconds)
English	Persian
charge d'affaires	کاردار سفارت


Other Matches

embassage	مقام سفارت مقام ایلچی سفارت
charge d'affaires	کاردار
studious <adj.>	پشت کاردار
charge d'affaires of the embassy	کاردار موقت
diplomatic agent	وزیرمختار کاردار
assiduous <adj.>	پشت کاردار
diligent <adj.>	پشت کاردار
hardworking <adj.>	پشت کاردار
industrious <adj.>	پشت کاردار
sedulous <adj.>	پشت کاردار
diligent	پشت کاردار
persevering	پشت کاردار
legations	سفارت
embassy	سفارت
ambassadorship	سفارت
legation	سفارت
embassies	سفارت
the british legation	سفارت انگلیس
embassies	سفارت کبری
ambassadorial	وابسته به سفارت
secretary of embassy	منشی سفارت
secretary of embassy	دبیر سفارت
nunciature	سفارت پاپ
Chancellor	سردبیر سفارت
Chancellors	سردبیر سفارت
embassy	سفارت کبری
charge d'affaires	نایب سفارت
to send upon an e	مامور سفارت کردن
to send upon an e	به سفارت اعزام کردن
internuncio	کفیل سفارت پاپ
embassy	ایلچی گری سفارت خانه
embassies	ایلچی گری سفارت خانه
embassies	سفارت کبری نماینده ویژهای که نزد دولت خارجی فرستاده شود
embassy	سفارت کبری نماینده ویژهای که نزد دولت خارجی فرستاده شود