Dictiornary-Farsi | کارذوقی که کننده انراچشم داشت پاداش نیست | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (16 milliseconds)

English	Persian
lostlabour	کارذوقی که کننده انراچشم داشت پاداش نیست


Other Matches

annotator	یاد داشت کننده
mum's the word	این سخن فاش کردنی نیست این حرف را باید پنهان داشت
minute book	دفتر یاد داشت یاد داشت نامه
poaching	دسترسی به لیست ها که فایل یا برنامه ها به منظورجستجوی اطلاعاتی که استفاده کننده مستحق دسترسی به انها نیست
integrity	حقیقتی که بیان کننده این است که فایل روی دیسک آسیب ندیده است و خراب نیست
All is not gold that glitters. <proverb>	هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
dependent	غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
winchester disk	دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
step frame	استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
transparent	برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparently	برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
leaving files open	به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
his parentage isunknown	اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
it is past all hope	جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
article had two notes	داشت
conservation	داشت
nonreward	بی پاداش
rewardless	بی پاداش
rewardable	پاداش
allowances	پاداش
allowance	پاداش
unvalued	بی پاداش
premiums	پاداش
rewarding	پر پاداش
premium	پاداش
fee	پاداش
bonuses	پاداش
incentives	پاداش
incentive	پاداش
incentive pay	پاداش
gratuity	پاداش
reinforcement	پاداش
quittance	پاداش
bonus	پاداش
compensation	پاداش
compensations	پاداش
solatium	پاداش
remunerations	پاداش
guerdon	پاداش
reward	پاداش
remuneration	پاداش
recompensing	پاداش
consideration	پاداش
considerations	پاداش
rewarded	پاداش
rewards	پاداش
recompenses	پاداش
mense	پاداش
back	پاداش
backs	پاداش
gratuities	پاداش
recompense	پاداش
recompensed	پاداش
note book	دفتریاد داشت
when will women have the vote?	خواهند داشت
apanage	اختصاص داشت
expectation	چشم داشت
factum	یاد داشت
expectations	چشم داشت
without letted	باز داشت
expectantly	با چشم داشت
dwelt	منزل داشت
durst	زهره داشت
talented	درون داشت
he adored that woman	ان زن رابسیاردوست می داشت
he loved her dear	اوبسیاردوست داشت
talents	درون داشت
talent	درون داشت
testimonial	پاداش جایزه
secondary reward	پاداش ثانوی
testimonials	پاداش جایزه
extrinsic reward	پاداش برونی
requiting	پاداش دادن
requites	پاداش دادن
requited	پاداش دادن
yielder	پاداش دهنده
compensable	قابل پاداش
incentive pay	پاداش کار
premium	پاداش نیکو
smart money	پاداش زیان
come-uppance	پاداش عمل بد
premium	پاداش عوض
compensative	پاداش دهنده
premiums	پاداش عمل
premiums	پاداش نیکو
feoff	پول پاداش
requite	پاداش دادن
premiums	پاداش عوض
negative reward	پاداش منفی
valuable consideration	پاداش پربها
premium	پاداش عمل
reward training	اموزش با پاداش
awarding	پاداش دادن
rewards	پاداش دادن
awarded	پاداش تقدیر
rewardable	پاداش دادن
awarded	پاداش دادن
award	پاداش دادن
award	پاداش تقدیر
bonus	پاداش قرضه
bonuses	پاداش قرضه
awards	پاداش دادن
awards	پاداش تقدیر
rewardable	پاداش دادنی
reward	پاداش دادن
extra premium	پاداش اضافی
rewarded	پاداش دادن
external reward	پاداش برونی
meed	پاداش ارزش
hay	تختخواب پاداش
awarding	پاداش تقدیر
block note paper	دسته کاغذیاد داشت
it had a europeanlook	نمود اروپایی داشت
writing pad	دسته یاد داشت
to take notes of	یاد داشت برداشتن از
to minute down	یاد داشت کردن
He looked well groomed . He had a tidy appearance .	سرووضع مرتبی داشت
marrige of convenience	پیوند با چشم داشت
he complained with reason	داشت که گله میکرد
to make a note of	یاد داشت کردن
to make a minute of	یاد داشت کردن
the dog wasled	سگ بند در گردن داشت
he kept me waiting	مرامنتظریامعطل نگاه داشت
outlook	منظره چشم داشت
prospectiveness	چشم داشت به اینده
He was looking for you.	داشت دنبالت می گشت
ephebe	شهری که از 81 تا 02 سال داشت
to take down	یاد داشت کردن
to set down	یاد داشت کردن
disposure	نمایش عرضه داشت
i will note it down	یاد داشت میکنم
point fund	پاداش پایان فصل
self rewarding	پاداش دهنده بخود
warison	پاداش شیپور حمله
rewarder	جایزه یا پاداش دهنده
dispatch money	پاداش سرعت کار
to merit reward	سزاوار پاداش بودن
primage	پاداش ناخدای کشتی
incentive bonus scheme	طرح پاداش تشویقی
All his belongings were stolen .	هرچه داشت بردند (دزدیدند)
Did you get much ( any ) benefit from your holiday ?	تعطیلات برایت فایده ای داشت ؟
fusilier	سربازی که تفنگ چخماقی داشت
he sold the good ones	هرچه خوب داشت فروخت
fusileer	سربازی که تفنگ چخماقی داشت
He was running like a madman.	عین دیوانه ها داشت می دوید
prospect of success	چشم داشت یا امید کامیابی
he would be sure to like it	یقینا انرادوست خواهد داشت
he was in purpose to do it	در نظر داشت که ان کار رابکند
it weighed kilogrammes	بود سه کیلوگرم وزن داشت
She was talking to (with ) a friend .	داشت با دوستش صحبت می کرد
no song no supper	تانخوانی شام نخواهیم داشت
The girl was penciling her eyebrows .	دخترک داشت ابروهایش را می کشید
durst	جرات داشت جسارت کرد
There will be a delay of 8 minutes.	8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
that point was of p interest	ان نکته جالبیست ویژهای داشت
hand-out <idiom>	پاداش ،معمولا از طرف دولت
underemployed	دارای شغل کم تخصص و کم پاداش
The bus stopped for fuel [ to get gas] .	اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
His request was in the nature of a command.	خواهش اوحالت حکم ودستور را داشت
pistole	سکه زرکه بیشتردراسپانی رواج داشت
he made me wait	مرا منتظر یا معطل نگاه داشت
u.sings[ and+]	با انهایی که من دیده بودم فرق داشت
count palatine	قلمرو خود امتیازات شاهانه داشت
quinquereme	یکجورکرجی که پنج ردیف پاروزن داشت
to preach from notes	از روی یاد داشت وضع کردن
He wanted to incite the people.	قصد داشت مردم راتحریک کند
He tried to conceal the facts.	سعی داشت حقیقت را پنهان کند
on old woman past sixty	پیرزنی بیش از شصت سال داشت
notate	یادداشت برداشتن یاد داشت کردن
marshalsea	دادگاهی که marshal knightبر ان ریاست داشت
life is not worth an hour's p	ساعتی هم نمیتوان به زندگی اطمینان داشت
og	الفبای پیشین و ایرلندی که 02 حرف داشت
despatch money	پاداش جهت بارگیری یاتخلیه سریع
She was crying over her misfortunes.	ازدست بدبختی هایش ناله وفریاد داشت
to serve a notice on some one	اخطار یا یاد داشت برای کسی فرستادن
groschen	سکه سیم المانی که پیشتر رواج داشت
no paternosterŠno p	تادعای ربانی نخوانی پول نخواهی داشت
She married a man old eonugh to be her father.	با مردی که جای پدرش را داشت ازدواج کرد
of livery	ایانوکر جامه ویژه داشت یاجامه ساده
on shall from a quo rum	جلسهای که باحضورنصف اعضابعلاوه یک تن رسمیت خواهد داشت
corrector	جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
complete transaction	معامله قطعی و تمام شده که دنباله نخواهد داشت
kreutzer	نام سکه مس وسیم که پیشتردرالمان واطریش رواج داشت
The judge will have the final say on the matter.	قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت.
He had the air of a frightened(scared)child.	حالت بچه ای را داشت که وحشت زده شده بود
record prices	بهترین نرخ هائی که تاکنون یاد داشت یا ثبت شده
that book will immortalize him	ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
parnassian	نام کوهی در یونان مرکزی که اختصاص داشت به الهه شعر
nestorianism	عقیده نسطوریان اعتقاد باینکه عیسی دو ذات جداگانه داشت
reward is an iduce to toil	چیزیکه ادم را بکار کردن تشویق میکند پاداش است
critical engine	موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
He was killed when his parachute malfunctioned.	بخاطر اینکه چترش کار نکرد [عیب فنی داشت] او [مرد] کشته شد.
paphian	وابسته PAPHOS شهرباستانی جزیره قبرس که اختصاص برب النوع عشق داشت
it is inexpedient to reply	پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
dead	دوره زمانی بین دو رویداد که هیج اتفاقی نمیافتد برای اطمینان از اینکه باهم برخورد نخواهند داشت
she smiled sweetly	لبخند یا تبسم شیرینی داشت شیرین لبخند میزد
it will make against us	برای مازیان خواهد داشت بزیان ما تمام خواهد شد
fasces	[نمادی در روم قدیم یک دسته میله که تبری در میان آن قرار داشت و و پیشاپیش فرمانداران رومی می بردند که نشان قدرت آنها بود.]
it pleased him to go	خوش داشت که برود خوشش می امدکه برود
sans recours	عبارتی که فهرنویس وقتی به نمایندگی ازجانب دیگری فهر نویسی میکند قبل ار امضا می نویسد وبنابراین شخصا" مسئوولیتی در قبال نکول نخواهد داشت