Dictiornary-Farsi | کارشکنی وخراب کاری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (3 milliseconds)

English	Persian
sabotage	کارشکنی وخراب کاری
sabotaged	کارشکنی وخراب کاری
sabotages	کارشکنی وخراب کاری
sabotaging	کارشکنی وخراب کاری


Other Matches

squiffy	مست وخراب
squiffed	مست وخراب
solarize	زیاد در افتاب ماندن وخراب شدن
obstruction	کارشکنی
obstructions	کارشکنی
non-cooperation	کارشکنی
obstructed	مانع شدن کارشکنی کردن
obstructs	مانع شدن کارشکنی کردن
obstruct	مانع شدن کارشکنی کردن
obstructing	مانع شدن کارشکنی کردن
to know the ropes	راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torch	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
pence for any thing	میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
stringing	خطوط خاتم کاری و منبت کاری
glid	تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
drilling pattern	نمونه مته کاری الگوی مته کاری
mosaics	موزاییک کاری معرق معرق کاری
plumbery	سرب کاری کارخانه سرب کاری
plasterwork	گچ کاری
malfunctions	کژ کاری
plastering	گچ کاری
slobbery	تف کاری
hypofunction	کم کاری
curry	کاری
impotency	کاری
curries	کاری
intent on doing anything	کاری
parget	گچ کاری
malfunctioned	کژ کاری
malfunction	کژ کاری
electroplating	اب کاری
effective	کاری
curry powders	کاری
flower piece	گل کاری
feckful	کاری
active	کاری
under employment	کم کاری
curry powder	کاری
currie	کاری
impotence	کاری
inaction	بی کاری
afforestation	جنگل کاری
rice field	برنج کاری
roughening by picking	تیشه کاری
trephine	مته کاری
turnery	تراش کاری
scabbing	تیشه کاری
workbenches	محیط کاری
workbench	محیط کاری
turnery	منبت کاری
frustrating	بدل کاری
scrimshaw	هنرمنبت کاری
specialization	ویژه کاری
etch	تیزاب کاری
etched	تیزاب کاری
etches	تیزاب کاری
working set	مجموعه کاری
workgroup	گروه کاری
pomiculture	میوه کاری
work year	سال کاری
probationership	ازمایش کاری
purview of an occupation	حدود کاری
relievo	برجسته کاری
repetition of an act	تکرار کاری
reservedness	احتیاط کاری
reshaping	روانه کاری
work area	ناحیه کاری
wood carving	منبت کاری
trephination	مته کاری
treacherousness	خیانت کاری
frustrates	بدل کاری
stonemasonry	سنگ کاری
steelwork	فولاد کاری
extrudes	چکش کاری
extruded	چکش کاری
extrude	چکش کاری
metalwork	فلز کاری
stannary	قلع کاری
burnishing	پرداخت کاری
illumination	تذهیب کاری
pique	منبت کاری
stalactite work	مقرنس کاری
metallurgy	فلز کاری
latticework	شبکه کاری
illuminations	تذهیب کاری
energetic	جدی کاری
studious of doing a thing	بکردن کاری
studious to do a thing	بکردن کاری
surgical operation	دست کاری
toryism	محافظه کاری
tongue lash	فحش کاری
insulation	عایق کاری
ultraism	افراط کاری
folding press	پرس خم کاری
tinwork	قلع کاری
frustrate	بدل کاری
plating	روکش کاری
hammering	چکش کاری
the needful	اصل کاری
burnishing	صیقل کاری
the manner of doing any thing	طرزانجام کاری
tessellation	موزاییک کاری
extruding	چکش کاری
sinfulness	خطا کاری
plaster background	دورنمای گچ کاری
hydrotreating	هیدروژن کاری
an active remedy	درمان کاری
flagitiousness	تبه کاری
anaplasty	پیوند کاری
finishing touches	دست کاری
figuration	شیرین کاری
fiendishness	تبه کاری
argentation	نقره کاری
fal lal	ریزه کاری
fairing	صیقل کاری
factorage	حق العمل کاری
blindage	صیقل کاری
an active man	مرد کاری
folding machine	دستگاه خم کاری
active cell	خانه کاری
hunkerism	محافظه کاری
hours of business	ساعتهای کاری
decoration	زینت کاری
decorations	زینت کاری
hole punching	منگنه کاری
habitual way of doing anything	کردن کاری
graving	کنده کاری
glyptics	کنده کاری
galvanization	رویینه کاری
misconduct	خلاف کاری
acrography	گچ کاری برجسته
boo boo	اشتباه کاری
dry farm	دیم کاری
discreetnss	احتیاط کاری
discreetness	احتیاط کاری
disguised underemployment	کم کاری پنهان
compulsiveness	مکرر کاری
conservativeness	محافظه کاری
contouring operation	فرم کاری
delicacy of touch	ریزه کاری
contrasuggestibility	وارون کاری
d. touch	نازک کاری
cotton plantation	پنبه کاری
counterattack	بدل کاری
chromium plating	اب کرم کاری
cementation	سیمان کاری
cementation	سمنت کاری
brick work	سفت کاری
brick work	اجر کاری
brickworks	سفت کاری
drilling work	مته کاری
bumping tool	ابزار خم کاری
business hours	ساعت کاری
calk	بتونه کاری
canniness	ملاحظه کاری
cartwhip	شلاق کاری
caulking	بتونه کاری
cautiousness	احتیاط کاری
crypianalysis	پنهان کاری
perfidiousness	خیانت کاری
molding operation	قالب کاری
molding operation	فرم کاری
fretwork	منبت کاری
misprision	خلاف کاری
forging	چکش کاری
smelting	ذوب کاری
forming	فرم کاری
amalgamate	ملغمه کاری
amalgamated	ملغمه کاری
amalgamates	ملغمه کاری
amalgamating	ملغمه کاری
mosaic work	موزائیک کاری
drilling	مته کاری
negativism	منفی کاری
patchery	وصله کاری
parquetry	موزاییک کاری
punching	منگنه کاری
workstation	ایستگاه کاری
workstations	ایستگاه کاری
compounding	امیزه کاری
farming	اجاره کاری
joinery	نازک کاری
welding	جوش کاری
lubrication	روغن کاری
neglectfulness	غفلت کاری
meshwork	شبکه کاری
measure of prevention	احتیاط کاری
knurled tool	ابزار اج کاری
elegance	ریزه کاری
it is a soft snap	کاری ندارد
insagacity	ندانم کاری
extravagantly	با افراط کاری
plumbing	سرب کاری
ingraving	کنده کاری
acting	فعال کاری
squalor	کثافت کاری