English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 33 (2 milliseconds)
English Persian
employer کارفرما
employers کارفرما
manager کارفرما
managers کارفرما
taskmaster کارفرما
taskmasters کارفرما
master کارفرما
mastered کارفرما
masters کارفرما
principal کارفرما
principals کارفرما
boss کارفرما
bossed کارفرما
bosses کارفرما
bossing کارفرما
Other Matches
employer's liability تعهدات کارفرما
bossed رئیس کارفرما
bossing رئیس کارفرما
bosses رئیس کارفرما
boss رئیس کارفرما
lockout تعطیل کار از طرف کارفرما
The employer deducts taxes from the salary. کارفرما مالیات را از درآمد کم می کند.
lockouts تعطیل کار از طرف کارفرما
The suggestion didn't go down very well with our boss. کارفرما این پیشنهاد را اصلا نپذیرفت.
collective bargaining مذاکرات دسته جمعی کارمندان با کارفرما
personal service utility کسی که مستقیما" کار خود را دراختیار کارفرما می گذارد
quantum meruit هر قدر کارش واقعا" ارزش داشته باشد در دعوی کارگربر کارفرما
quantum meruit کارفرما کاری را که برای انجام دادن به کارگر می داده و قرار می گذاشته که مزد او را برمبنای قاعده فوق بدهد
cottage contract نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
labor relations روابط کارگر و کارفرما روابط کارگری
strike اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
retention money مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com