Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
incorporator
کارمند اتحادیه
Other Matches
e f t a (european free trade association
اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
western european union
اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
unionism
اصول تشکیلات اتحادیه اتحادیه گرایی
union shop
یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
staffed
با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
staff
با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
staffs
با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
white collar employee
کارمند
member
کارمند
members
کارمند
inquisitionist
کارمند
employee
کارمند
official
کارمند
jobholder
کارمند
member of staff
کارمند
understaffed
کم کارمند
recruit
کارمند تازه
recruits
کارمند تازه
white-collar
کارمند دفتری
office-holders
کارمند دولت
recruited
کارمند تازه
recruiting
کارمند تازه
office-holder
کارمند دولت
staffer
کارمند اداره
staffers
کارمند اداره
white collar
کارمند دفتری
probationer
کارمند استاژ
employe
مستخدم زن کارمند
civil servant
[British E]
کارمند دولت
contact field technician
کارمند فنی
public officer
[American E]
کارمند دولت
officer
کارمند دولت
official
کارمند دولت
probationers
کارمند استاژ
personnel selection
کارمند گزینی
clerk
دفتردار کارمند
insider
کارمند داخلی
insiders
کارمند داخلی
employee
مستخدم زن کارمند
clerks
دفتردار کارمند
rtegistrar
کارمند اداره ثبت
officers
مامور کارمند اداری
understaffed
دچار کمبود کارمند
gasmen
کارمند ادارهی گاز
gasman
کارمند ادارهی گاز
salaried
کارمند حقوق بگیر
town clerk
کارمند شهرداری یافرمانداری
officer
مامور کارمند اداری
probationer
کارمند تحت ازمایش
timekeepers
کارمند ثبت اوقات
timekeeper
کارمند ثبت اوقات
civil servant
مستخدم یا کارمند دولت
probationers
کارمند تحت ازمایش
civil servants
مستخدم یا کارمند دولت
clerk
کارمند دفتری فروشنده مغازه
clerks
کارمند دفتری فروشنده مغازه
registrars
کارمند اداره ثبت مدیر دروس
registrar
کارمند اداره ثبت مدیر دروس
pools
عده کارمند اماده برای انجام امری
pool
عده کارمند اماده برای انجام امری
pooled
عده کارمند اماده برای انجام امری
golden handshakes
پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
golden handshake
پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
federation
اتحادیه
unions
اتحادیه
confederacies
اتحادیه
confederacy
اتحادیه
union
اتحادیه
fraternities
اتحادیه
guild
اتحادیه
federations
اتحادیه
league
اتحادیه
guilds
اتحادیه
leagues
اتحادیه
fraternity
اتحادیه
customs union
اتحادیه گمرکی
association football
اتحادیه فوتبال
industrial union
اتحادیه صنعتی
business union
اتحادیه بازرگانی
citcuit
اتحادیه بازیها
custom union
اتحادیه گمرکی
economic union
اتحادیه اقتصادی
craft union
اتحادیه صنفی
corporativism
صنف اتحادیه
defensive league
اتحادیه دفاعی
company union
اتحادیه شرکت
labor service
اتحادیه کارگران
labour union
اتحادیه کارگران
union
<adj.>
اتحادیه کارگری
European Union
[EU]
اتحادیه اروپا
labourunion
اتحادیه کارگران
lague
مجمع اتحادیه
offensive league
اتحادیه تهاجمی
syndicalism
اتحادیه گرایی
union
<adj.>
اتحادیه بازرگانی
vertical union
اتحادیه صنعتی
union
<adj.>
اتحادیه صنفی
circuit
اتحادیه کنفرانس
unionist
عضو اتحادیه
unionists
عضو اتحادیه
corporatism
صنف اتحادیه
trade union
اتحادیه اصناف
trade union
اتحادیه صنفی
trade union
اتحادیه کارگری
trade union
اتحادیه تجاری
trade union
اتحادیه بازرگانی
trade union
اتحادیه تجارتی
trade unions
اتحادیه اصناف
circuits
اتحادیه کنفرانس
union
اتحاد اتحادیه
unions
اتحاد اتحادیه
syndicate
اتحادیه صنفی
syndicates
اتحادیه صنفی
labor union
اتحادیه کارگری
labor union
اتحادیه کارگران
labor unions
اتحادیه کارگری
labor unions
اتحادیه کارگران
trade unions
اتحادیه صنفی
trade unions
اتحادیه کارگری
trade unions
اتحادیه تجارتی
trades unions
اتحادیه صنفی
trades unions
اتحادیه کارگری
trades unions
اتحادیه تجارتی
trades unions
اتحادیه بازرگانی
wheel
اتحادیه ورزشی
trade unions
اتحادیه تجاری
wheels
اتحادیه ورزشی
trades unions
اتحادیه اصناف
wheeling
اتحادیه ورزشی
trade unions
اتحادیه بازرگانی
trades unions
اتحادیه تجاری
syndicate
تشکیل اتحادیه دادن
syndicates
تشکیل اتحادیه دادن
carpet exporters union
اتحادیه صادرکنندگان فرش
union
پیوند اتحادیه اتصالی
syndicates
اتحادیه تشکیل دادن
trust
اتحادیه شرکتها ائتلاف
syndicate
اتحادیه تشکیل دادن
trade unionist
عضو اتحادیه صنفی
pan american union
اتحادیه پان امریکن
divisions
اتحادیه باشگاههای حرفهای
trusts
اتحادیه شرکتها ائتلاف
trusted
اتحادیه شرکتها ائتلاف
non union
جدا از اتحادیه صنفی
division
اتحادیه باشگاههای حرفهای
to unionize
[American E]
بشکل اتحادیه درآوردن
hanse
اتحادیه بازرگانی یا سیاسی
to unionise
[British E]
بشکل اتحادیه درآوردن
international union
اتحادیه بین المللی
leaguer
محاصره عضو اتحادیه
trade unionists
عضو اتحادیه صنفی
unions
پیوند اتحادیه اتصالی
syndicator
تشکیل دهنده اتحادیه
Boxing Day
اولین روز کار بعد از عید کریسمس که طی آن به پستچی و کارمند و غیره هدیه میدهند
the miner's f.
اتحادیه یاپیمان کان کنان
cartels
اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
u.f.a cup
جام اتحادیه باشگاههای اروپا
guilds
اتحادیه محل اجتماع اصناف
syndicalism
پیروی از اصول اتحادیه صنفی
cartel
اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
f.a cup
جام اتحادیه باشگاههای انگلستان
guild
اتحادیه محل اجتماع اصناف
unionizes
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionizing
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionize
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionization
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionised
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
afips
اتحادیه امریکایی انجمنهای پردازش اطلاعات
trade unionism
پیروی از اصول وروشهای اتحادیه اصناف
unionising
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionises
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionized
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
ORIA
اتحادیه واردکنندگان فرش های شرقی
a ban from flying in the EU
قدغن پرواز در
[منطقه]
اتحادیه اروپا
federating
متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
federates
متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
federated
متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
federate
متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
nonunion
کسیکه عضو اتحادیه کارگری نیست
stock exchnge
بازار سهام تجارتی اتحادیه سهامداران
Freemason
[استاد کار بنای آزاد در اتحادیه معماران]
ifips
اتحادیه بین المللی انجمنهای پردازش اطلاعات
craft union
اتحادیه متشکل از متخصصین فن یاصنعت یا حرفه خاص
international air transport association
اتحادیه بین المللی حمل و نقل هوایی
grey cup
مسابقه قهرمانی و جایزه اتحادیه فوتبال کانادایی
yellow dog contract
قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
baltic exchange
اتحادیه کشتی داران و تجار وواسطههای ذغال و الوار ودانه
trade unionism
سیستمی که معتقد به بسط و توسعه این گونه اتحادیه هاست
yamen
اداره یا مقام رسمی مندرین یا کارمند دارای رتبه اداره دولتی
cartels
اتحادیه شرکتهایی که سعی دارند بازار کالایی را دراختیار خود داشته باشند
cartel
اتحادیه شرکتهایی که سعی دارند بازار کالایی را دراختیار خود داشته باشند
union shop
مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
benelux
اتحادیه گمرکی بلژیک و هلند و لوکزامبوزگ که کم کم معنی شخصیتهای حقوقی این سه کشور را نیزبه خود گرقته است
rattening
محروم کردن کارگر فنی ازابزار کارش به منظورمجبور کردن او به پیوستن به اتحادیه کارگری
cartels
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartel
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
Being a junior clerk is a far cry from being a manager .
کارمند عادی بودن کجا و رئیس بودن کجا
european atomic energy community
جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
picketings
اعضای اتحادیه کارگری که درحال اعتصاب خارج از محل کار خود جمع می شوند تادیگران را نیز به اعتصاب وادارند و نیز خریداران را ازخرید منصرف کنند
khamseh
خمسه
[در جنوب غرب ایران و از پنج قبیله قدیمی ایران تشکیل شده که در گذشته با قبائل دیگر منطقه اتحادیه ای را در مقابل ایل قشقایی بوجود آورده بودند. امروز نقش خمسه بیشتر با طرح بهارلو شناخته می شود.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com