Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 72 (5 milliseconds)
English
Persian
relation
کارها
relational
کارها
Other Matches
job
فایل حاوی کارها با نام کارها که منتظر پردازش هستند
jobs
فایل حاوی کارها با نام کارها که منتظر پردازش هستند
programme of work
برنامه کارها
programme of work
صورت کارها
hang-up
<idiom>
تاخیر دربعضی از کارها
To gain full control of the affairs . To have a tight grip on things.
کارها را قبضه کردن
Our affairs are shaping well.
کارها داردسروصورت می گیرد
To spoilt things . To mess thing up .
کارها را خراب کردن
Things are very slack (quiet) at the moment.
فعلا" که کارها خوابیده
To put things straight(right).
کارها را درست کردن
artwork
کارها و تصاویر گرافیکی
all aggairs pivot upon him
کارها بدست او می گرد د
job scheduler
زمان بند کارها
To get things moving. To set the wheels in motion.
کارها راراه انداختن
draw up
کارها را تنظیم کردن
To take things easy(lightly)
کارها را آسان گرفتن
pull one's weight
<idiom>
کارها را تقسیم کردن
To get things moving. To set the ball rolling. To set the wheels in motion.
کارها را بجریان انداختن
I am ready to compromise.
کارها روبراه است
She is not concerned with all that .
با این کارها کاری ندارم
dispose
ترتیب کارها رامعین کردن
i. for doing any thing
عدم صلاحیت در همه کارها
push (someone) around
<idiom>
اجبار شخص درانجام کارها
put the cart before the horse
<idiom>
انجام کارها بدون نظم
pull (something) off
<idiom>
باانجام رساندن کامل کارها
We are past that sort of thing .
دیگر این کارها از ماگذشته
batches
قرار دادن داده ها و کارها در یک گروه
to make things hum
کارها را دایر کردن یا درجنبش اوردن
jobs
اهمیت یک کار در مقایسه با دیگر کارها
scheduling
مرتب کردن ترتیب پردازش کارها
Things are coming to a critical juncture .
کارها دارد بجاهای با ریک می کشد
batch
قرار دادن داده ها و کارها در یک گروه
job
اهمیت یک کار در مقایسه با دیگر کارها
set the pace
<idiom>
برای انجام کارها رقابت ایجادکردن
to mend matters
کارها را اصلاح کردن اوضاع را بهبود بخشیدن
activity
کارها یا وفایفی که روی یک کامپیوتر انجام می شوند
activities
کارها یا وفایفی که روی یک کامپیوتر انجام می شوند
resource
تقسیم منابع موجود در سیستم بین کارها
priority
شینالی به کامپیوتر که از سایر کارها پیش می گیرد
priorities
شینالی به کامپیوتر که از سایر کارها پیش می گیرد
It is an absolute chaos.
همه رشته کارها از دست در رفته است
priority
سیستمی که کارها را به ترتیب الویت پردازش مرتب کند.
priorities
سیستمی که کارها را به ترتیب الویت پردازش مرتب کند.
dispatching priority
شماره کارها برای مشخص کردن تقدم انها
generals
برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد
commoners
سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است
common
سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است
commonest
سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است
general
برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد
minor league
دسته یا گروه فرعی ورزشی تیمهای کودکان یا تازه کارها
dry run
اجرای برنامه با داده پیش فرض برای اطمینان از صحت کارها
agendas
لیستی از کارها و قرارهای ملاقات یا فعالیتها که باید در یک روز مشخص انجام شوند
agenda
لیستی از کارها و قرارهای ملاقات یا فعالیتها که باید در یک روز مشخص انجام شوند
hierarchical communications system
روش اختصاص توابع کنترلی و پردازش در شبکهای از کامپیوتر که برای کارها مناسبند
critical path analysis
تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند تابه اهداف خود برسند و نیز PERT
pert
تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند که برای رسیدن به هدف مرتب شده باشند
jobs
زمان برنامه نویسی کامپیوتری که حاوی دستورات خاص مربط به امور کنترل کارها و پردازش است
job
زمان برنامه نویسی کامپیوتری که حاوی دستورات خاص مربط به امور کنترل کارها و پردازش است
piracy
کپی از چیز تازه ایجاد شده یا کپی کردن کارها
schedules
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
scheduled
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedule
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
off load
انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
electronic cottage
مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
cellars
محل ذخیره سازی موقت داده یا ثبات یا کارها که موضوعات برای درج و حذف به صورت Lifo عمل می کنند یعنی اولی که می آید آخر از همه سرویس می گیرد
cellar
محل ذخیره سازی موقت داده یا ثبات یا کارها که موضوعات برای درج و حذف به صورت Lifo عمل می کنند یعنی اولی که می آید آخر از همه سرویس می گیرد
batches
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
batch
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
tasks
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
task
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com