Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 144 (9 milliseconds)
English
Persian
the galleys
کارهای سخت
Search result with all words
elegant
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
chore
کارهای عادی و روزمره
chores
کارهای عادی و روزمره
stream
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
streamed
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
streams
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
flexibility
توانایی سخت افزار یا نرم افزار برای تط ابق با موقعیتها یا کارهای مختلف
basic
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
basics
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
utility
تاسیسات ووسایل رفاهی کارهای عمومی یا خدماتی
job
تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
jobs
تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
language
زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
languages
زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
task
ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
tasks
ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
queue
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
queued
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
queueing
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
queues
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
background
سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
backgrounds
سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
audit
توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
audited
توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
auditing
توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
audits
توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
verification
بررسی صحت کارکردن یک سیستم و مناسب بودن آن برای کارهای موردنظر
fieldwork
کارهای صحرایی :زمین پیمایی ومانندان
top
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
parochialism
محدودیت فکری و دلبستگی به انجام کارهای محلی و ناحیهای محدود
self-
سیستمی که خود را با کارهای مختلف تط بیق میدهد
algorithm
قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
algorithms
قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
dramatics
کارهای هنری وخارج ازبرنامه دبیرستان و دانشکده روش نمایش
productive
مدت زمانی که یک کامپیوتر میتواند کارهای بدون خطا را انجام دهد
automaton
ماشینی که کارهای انسان را میکند
automatons
ماشینی که کارهای انسان را میکند
diagram
نموادری که ترتیب کارهای پردازش شده را نشان میدهد
diagrams
نموادری که ترتیب کارهای پردازش شده را نشان میدهد
print
فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
printed
فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
prints
فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
pirate
ایجاد کپی از کارهای دارای حق کپی غیرقانونی
pirated
ایجاد کپی از کارهای دارای حق کپی غیرقانونی
pirates
ایجاد کپی از کارهای دارای حق کپی غیرقانونی
pirating
ایجاد کپی از کارهای دارای حق کپی غیرقانونی
bureau
ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
bureaus
ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
master
کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
mastered
کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
masters
کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
foreground
فضایی در سیستم عامل چند منظوره که کارهای با حق تقدم بالا و برنامه ها اجرا می شوند
scheduling
برنامه ریزی کارهای اجرائی
earthworks
خاک کاری کارهای خاکی
dedicated
کامپیوتری در شبکه که به چاپگر متصل است و وفیفه مدیریت کارهای چاپ و صنعت چاپ کاربران در شبکه را بر عهده دارد
navvies
کارگر کارهای خاکی
navvy
کارگر کارهای خاکی
interlude
تابع ابتدایی کوچک در آغاز برنامه که کارهای تصدیق را انجام میدهد
interludes
تابع ابتدایی کوچک در آغاز برنامه که کارهای تصدیق را انجام میدهد
office
استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
offices
استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
public works
کارهای ساختمانی همگانی
megalomania
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
robot
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robots
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
apery
میمون صفتی کارهای بوزینه وار
apl
زبان برنامه نویسی سطح بالا قابل استفاده در کارهای علمی و ریاضی
auxiliary work
کارهای اضافی
basket weave pattern
طرح شطرنجی که در کارهای بنایی بکارمیرود
cementation
کارهای سیمانی
congregationalism
استقلال هرکلیسا برای اداره کارهای قضایی وانتظامی خود
contingency option program
برنامه راه کارهای احتمالی برنامه عملیات مختلف احتمالی
coordination
سازماندهی کارهای پیچیده همزمان کردن دو یا چند فرآیند
coordinate
سازماندهی کارهای پیچیده تا به طور کارا مناسب شوند
customs agent
واسطه کارهای گمرکی
cycle time
مدت لازم جهت انجام کارهای دوره
daily round
کارهای روزانه
data clerk
فردی که در یک مجموعه کامپیوتری کارهای دفترانجام میدهد
diabolism
کارهای شیطانی
diabolize
کارهای شیطانی کردن
dissave
ذخیره خود را برای کارهای جاری خرج کردن
donkeywork
کارهای عادی وروزمره خرکاری
downswing
تنزل کارهای تجارتی وغیره
e. of pleas
دادگاهی که اصولا برای رسیدگی به کارهای مالی بود
earth work
کارهای خاکی
ego loss programming
تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
emergency works
کارهای اضطراری
erection crane
جراثقال برای کارهای ساختمانی
fancy work
سوزن دوزی ذوقی یاتفننی کارهای ذوقی
final act
سندی است که در پایان کار کنفرانس تنظیم میشود وخلاصه کارهای کنفرانس ونتایج حاصله از آن و تعهدات و موافقتهای ناشیه از آن ونیز مسائلی که جنبه فرعی دارند مانند توصیه ها وارزوهای اعضا کنفرانس را در بردارد
foppery
جلفی کارهای جلف
foregrounding
اجرای کارهای با حق تقدم بالا برای برنامه ها در سیستم عامل چند منظوره
general porpose
کارهای عمومی مصارف عمومی
he has no enterprise
دل ندارد که به کارهای مهم دست بزند
incidental works
کارهای اتفاقی
inhouse work
کارهای داخلی تاسیسات
interior affairs
کارهای درونی
land girl n
دختری که کارهای صحرایی میکرد
light housekeeping
کارهای سبک خانکی
light housekeeping
کارهای خانه داری
Other Matches
preliminary works
کارهای مقدماتی
previous work
کارهای قبلی
Travaux preparatoires
کارهای مقدماتی
wirework
کارهای سیمی
temporary works
کارهای موقت
hatchet man
<idiom>
کارهای سیاسی
lunces
کارهای غریب
meshwork
کارهای مشبک
miscellaneous works
کارهای مختلف
mundane affairs
کارهای این جهان
Arrears of work . Back log of work .
کارهای عقب افتاده
welfare work
کارهای عام المنفعه
logjam
کارهای عقب افتاده
chickens come home to roost
<idiom>
چوب کارهای گذشته را خوردن
I cant figure that girl out .
از کارهای او چیزی نمی فهمم
A series of city improvement works.
یکرشته کارهای عمرانی شهری
pile-ups
انباشتگی کارهای عقب افتاده
pile-up
انباشتگی کارهای عقب افتاده
to pry into a person affairs
در کارهای کسی فضولی کردن
outgeneral
در کارهای جنگی پیش افتادن از
up to one's ears in work
<idiom>
کارهای زیاد برای انجام داشتن
He is most suitable for brain work .
خیلی بدرد کارهای فکری می خورد
peonage
استفاده از غلام برای کارهای بندگی
ship's serviceman
مسئول کارهای دفتری وخدماتی ناو
to finish off
کارهای دست باخر را انجام دادن
to pick on
برای کارهای دشواربرگزیدن بستوه اوردن
supercargo
مباشر کارهای بازرگانی وفروش کالا در کشتی
wright
کسی که به کارهای ماشینی و ساختن ان اشتغال دارد
tine
دندانه ماشینهائی که کارهای خاکی انجام میدهند
I am just a pen – pusher .
قلم صد تا یک غاز می زنم (کارهای دفتری یا نگارشی کم درآمد )
yard man
کسیکه برای اداره کارهای طویله اجیر میشود
Ergonomics
[مطالعه در ارتباطات بین کارهای انسانی، کار پژوهی]
overseer of the poor
ماموری که رسیدگی به بی نوایان و برخی کارهای دیگریک ناحیه میکند
parish clerk
کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
procuratrix
زنی که در خانقاه راهبات کارهای غیر روحانی رااداره میکند
personal assistant
فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
thaumaturge
کسیکه که کارهای خارق العاده ومعجزه نما میکند خرق عادت کن
payola
وام غیر مستقیم ومخفی که برای کارهای تجارتی داده میشود
vacation sittings
جلسات دادگاه که در فاصله دو اجلاس برای کارهای مهم و ضروری تشکیل میشود
pl/
زبان برنامه نویسی سطح بالا در کارهای ارتباطی و علمی روی کامپیوترهای بزرگ
TDS
سیستم کامپیوتری که معمولاگ کارهای دستهای را پردازش میکند تا وقتی که وقفه رخ دهد و سپس منابع را به تراکنش جدید اختصاص میدهد
to fly with the owl
کارهای شبانه کردن شبگردی کردن
paperless
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com