Dictiornary-Farsi | کارکرد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 48 (4 milliseconds)

English	Persian
running	کارکرد
earning	کارکرد
function	کارکرد
functioned	کارکرد
functions	کارکرد
emergency operation	کارکرد
functionality	کارکرد
mechanics {pl}	کارکرد
workings {pl}	کارکرد
functioning [manner of functioning]	کارکرد
functional principle [Technology]	کارکرد
manner of functioning	کارکرد
mode of operation [Technology]	کارکرد
way of functioning	کارکرد
operation	کارکرد


Other Matches

secondary function	کارکرد ثانوی
tact function	کارکرد نامیدن
returns	عملکرد کارکرد
functionalism	کارکرد گرایی
optimal performance	کارکرد بهینه
ego function	کارکرد خود
anergasia	زوال کارکرد
adaptive functioning	کارکرد انطباقی
empty running	کارکرد خالی
empty running	کارکرد بی اثر
outputs	کارکرد فرفیت
mand function	کارکرد خواستاری
mental function	کارکرد ذهنی
motor function	کارکرد حرکتی
output	کارکرد فرفیت
returning	عملکرد کارکرد
returned	عملکرد کارکرد
return	عملکرد کارکرد
open shop	با کارکرد ازاد
open shot	با کارکرد ازاد
localization of function	موضع یابی کارکرد
diaschisis	کارکرد پریشی جانبی
operating ratio	نسبت کارکرد موتور یا ناو
duplex operation	کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
tut work	کاری که مزد ان از روی کارکرد داده میشود
admin	تشریفات اداری و وفایف دیگر مربوط به کارکرد یک موسسه
defecting	آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defects	آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defected	آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defect	آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
timing disc	علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
variable area nozzle	نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
functional distribution of income	توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید