English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English Persian
burn کارکردن موتور راکت طبق برنامه
burns کارکردن موتور راکت طبق برنامه
Other Matches
ramrocket engine موتور رم راکت
rocket motor موتور راکت
rocket engine موتور راکت
runs کارکردن موتور
run کارکردن موتور
turborocket ترکیبات گوناگونی از توربین گاز و راکت در یک موتور
hot test تست استاتیک موتور راکت که در ان احتراق واقعی صورت میگیرد
boost rocket موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
volumetric loading/density خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
omni axial nozzle نازل موتور راکت که میتوانددر دامنه تعیین شده درراستاهای مختلف تنظیم شود
error خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
errors خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
versions نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
version نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
to work with a will بامیل کارکردن با شوق وذوق کارکردن
api مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود
motoring گرداندن موتور اصلی توسط استارتر بمنظوری جزاستارت موتور
engine موتور بنزینی موتور احتراق داخلی
external combustion engine موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
variable geometry engine موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
engine mounting نصب موتور قرارگاه موتور
automatic programming روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
source برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس
object oriented روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
newer دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new- دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newest دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
landing schedule برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
firing order ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
swapped توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swaps توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopped توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
jobs دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swap توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
job دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swops توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopping توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
slip ring induction motor موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ
dynamic data exchange در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
flat twin engine موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر
double squirrel cage motor موتور قفس سنجابی دوبل موتور با شیار دوبل
gutting زه راکت
gut زه راکت
guts زه راکت
racquet راکت
racket راکت
rocket راکت
rocketed راکت
rocketing راکت
rockets راکت
racquets راکت
modular بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
Send To command دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
breeder rocket راکت زاینده
archers راکت صوتی
fires پرتاب راکت
fired پرتاب راکت
asroc راکت ضد زیردریایی
fire پرتاب راکت
ion rocket راکت یونی
ideal rocket راکت ایده ال
rocket fuel سوخت راکت
hybrid rocket راکت مختلط
racket راکت تنیس
racquets راکت تنیس
racquet راکت تنیس
rocket thrust تراست راکت
rocket sonde راکت هواشناسی
archer راکت صوتی
liquid rocket راکت سوخت مایع
paddling راکت پینگ پنگ
paddles راکت پینگ پنگ
paddled راکت پینگ پنگ
paddle راکت پینگ پنگ
forehands ضربه با روی راکت
backhand ضربه با پشت راکت
presses قاب راکت تنیس
press قاب راکت تنیس
breeder rocket راکت سوخت ساز
backhands ضربه با پشت راکت
forehand ضربه با روی راکت
preemptive multitasking حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
single phase induction motor موتور القائی یک فازه موتور اندوکسیونی یک فازه
wood shot ضربه با قسمت چوبی راکت
sweet spot قسمت مرکزی راکت یا چوب
aeolus نوعی راکت صوتی دریایی
tennis grip طرز گرفتن راکت تنیس
aerobee نوعی راکت تجسسی دریایی
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
worked کارکردن
work کارکردن
goes کارکردن
inactivate بی کارکردن
go کارکردن
acted کارکردن
to pull together با هم کارکردن
act کارکردن
swings ضربه محکم با راکت یا چوب هم گارد
sponge لایه اسفنجی راکت پینگ پنگ
backhands باپشت راکت ضربت وارد کردن
squash rackets یکجو رتوپ بازی که ماننداست به راکت
swing ضربه محکم با راکت یا چوب هم گارد
sponging لایه اسفنجی راکت پینگ پنگ
sponged لایه اسفنجی راکت پینگ پنگ
tetherball نوعی بازی دو نفره با راکت وتوپ
backhand باپشت راکت ضربت وارد کردن
slaved سخت کارکردن
to work cheap بامزدکم کارکردن
to pull a lone oar تنها کارکردن
slaving سخت کارکردن
slave سخت کارکردن
toa for a job or position درخواست کارکردن
upping اجرا یا کارکردن
to paddle one's own canoe مسقلانه کارکردن
upped اجرا یا کارکردن
cooperate باهم کارکردن
up اجرا یا کارکردن
counterwork برخلاف کارکردن
cowork باهم کارکردن
collaborates باهم کارکردن
overworked زیاد کارکردن
to work together باهم کارکردن
overwork زیاد کارکردن
fag سخت کارکردن
to act jointly باهم کارکردن
fags سخت کارکردن
operation کارکردن با یک وسیله
overworking زیاد کارکردن
speed سریع کارکردن
speeding سریع کارکردن
speeds سریع کارکردن
collaborated باهم کارکردن
overlabour زیاد کارکردن
collaborate باهم کارکردن
collaborating باهم کارکردن
overworks زیاد کارکردن
slaves سخت کارکردن
nose cone دماغه مخروطی شکل نوک موشک و راکت
gate فرمان استفاده ازموشک و راکت در جنگ هوایی
backswing تاب اولیه راکت تنیس بسمت عقب
gates فرمان استفاده ازموشک و راکت در جنگ هوایی
assembly 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
applet 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
refit دوباره اماده کارکردن
moonlighted بطور قاچاقی کارکردن
dejecta کارکردن مزاج مریض
refitting دوباره اماده کارکردن
refitted دوباره اماده کارکردن
moonlights بطور قاچاقی کارکردن
refits دوباره اماده کارکردن
do the trick <idiom> خیلی خوب کارکردن
knuckle down <idiom> مشتاقانه شروع به کارکردن
to peg a way at some work پیوسته درسرچیزی کارکردن
automation بطور خودکار کارکردن
fit to work شایسته یاقابل کارکردن
function عمل کردن کارکردن
functioned عمل کردن کارکردن
gear کردن اماده کارکردن
functions عمل کردن کارکردن
geared کردن اماده کارکردن
gears کردن اماده کارکردن
moonlight بطور قاچاقی کارکردن
geologize در زمین شناسی کارکردن
to act independently of others مستقلانه یا جداگانه کارکردن
fit to work اماده برای کارکردن
moonlighting بطور قاچاقی کارکردن
qualified for work شایسته یاقابل کارکردن
passages رویداد کارکردن مزاج
passage رویداد کارکردن مزاج
plug nozzle نازلی در موتورهای راکت بامحفظه احتراق حلقوی وپیچشی
grind اسیاب شدن سخت کارکردن
drudge جان کندن بیمیلانه کارکردن
labourvi رنج بردن سخت کارکردن
grinds اسیاب شدن سخت کارکردن
drudges جان کندن بیمیلانه کارکردن
frob کارکردن با دسته فرمان وماوس
to work it <idiom> روی چیزیی کارکردن و حل کردن
telecommuting عمل کارکردن با کامپیوتر در یک محل
geometrize از روی قواعد هندسی کارکردن
to work at a high pressure با فشار یا فعالیت زیاد کارکردن
To work like a beaver . مشتاقانه وتر وفرز کارکردن
to turn over واژگون کردن کارکردن دراوردن
opened وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
rocketed راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
open وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
rocket راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
opens وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
rockets راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rocketing راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
to do a lesson درسی راروان کردن سردرسی کارکردن
To regain consciousness. to come to. امروز حال وحوصله کارکردن ندارم
crack the whip <idiom> باعث سخت کارکردن شخصی شدن
charactristic lenght نسبت حجم محفظه احتراق به مساحت دهانه ورودی موتوردر راکت
dabble سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
specification کارکردن با مشخصاتی که در یک صفت پذیرفته شده اند
dabbled سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
dabbles سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
dabbling سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
serial کارکردن یک وسیله روی داده به صورت ترتیبی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com