Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 132 (7 milliseconds)
English
Persian
shop
کارگاه تعمیرگاه
shopped
کارگاه تعمیرگاه
shops
کارگاه تعمیرگاه
Search result with all words
maintenance shop
کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
Other Matches
shop supply
وسایل لازم برای تعمیرگاه تدارک کردن تعمیرگاه
base shop
تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
resident engineer
مهندس مقیم در کارگاه ساختمانی یا نماینده مهندس مشاور در کارگاه
workshop
تعمیرگاه
pooled
تعمیرگاه
repair shop
تعمیرگاه
pool
تعمیرگاه
workshops
تعمیرگاه
pools
تعمیرگاه
dockyards
تعمیرگاه کشتی
docked
تعمیرگاه کشتی
dockyard
تعمیرگاه کشتی
pool equipment
وسایل تعمیرگاه
dock
تعمیرگاه کشتی
docks
تعمیرگاه کشتی
base shop
تعمیرگاه پادگانی
van
اتلیه تعمیرگاه
field shop
تعمیرگاه صحرایی
mobile repair shop
تعمیرگاه سیار
vans
اتلیه تعمیرگاه
Where is the nearest garage
نزدیکترین تعمیرگاه کجاست؟
railway shop
تعمیرگاه راه اهن
workhouses
کارگاه
atelier
کارگاه
industrial unit
کارگاه
workhouse
کارگاه
shops
کارگاه
workshops
کارگاه
detective
کارگاه
detectives
کارگاه
workshop
کارگاه
field
کارگاه
plant
کارگاه
fields
کارگاه
sculptors
کارگاه
sculptor
کارگاه
fielded
کارگاه
plants
کارگاه
sculptoris
کارگاه
shopboard
کارگاه
establishment
کارگاه
engineering workshop
کارگاه
establishments
کارگاه
shopped
کارگاه
shop
کارگاه
milling shop
کارگاه فرزکاری
lathe shop
کارگاه تراشکاری
job office
دفتر کارگاه
field shop
کارگاه صحرایی
engineering workshop
کارگاه صنعتی
welding shop
کارگاه جوشکاری
pilot plant
کارگاه نمونه
works inspector
بازرس کارگاه
cottage industries
کارگاه خانگی
cottage industry
کارگاه خانگی
smith's shop
کارگاه اهنگری
carpet workshop
کارگاه قالیبافی
site manager
رئیس کارگاه
exhaust fan
هواکش کارگاه
production
فرآورده کارگاه
site clearance
تخلیه کارگاه
manufactory
کاردستی کارگاه
site
کارگاه ساختمانی
assembly shop
کارگاه مونتاژ
artist's workshop studio
کارگاه هنری
building sites
کارگاه ساختمانی
plants
تجهیزات کارگاه
loom
کارگاه بافندگی
loomed
کارگاه بافندگی
looming
کارگاه بافندگی
looms
کارگاه بافندگی
building site
کارگاه ساختمانی
atelier
کارگاه هنری
plant
تجهیزات کارگاه
automatic turning shop
کارگاه تراشکاری
deadman
کارگاه برفی
sited
کارگاه ساختمانی
sites
کارگاه ساختمانی
studio
کارگاه کارخانه
studio
کارگاه هنری
studios
کارگاه کارخانه
studios
کارگاه هنری
plants
محل کارخانه یا کارگاه
sweatshop
کارگاه بهره کشی
storage pile
انبار مصالح در کارگاه
winding shop
کارگاه سیم پیچی
workroom
اتاق کار کارگاه
shipyard
کارگاه کشتی سازی
shipyards
کارگاه کشتی سازی
plant
محل کارخانه یا کارگاه
sweatshops
کارگاه بهره کشی
acid restoring plant
کارگاه بازیابی اسید
ball joint vise
گیره ساچمهای کارگاه
machine shop
کارگاه محاسبات ماشینی
molding shop
کارگاه قالب گیری
electroplating shop
کارگاه عملیات گالوانیزهای
pattern shop
کارگاه مدل سازی
acid recovery plant
کارگاه بازیابی اسید
plant records
امار تجهیزات کارگاه
workshops
اتاق کار کارگاه
pullery
کارگاه پوست تراشی
workshop
اتاق کار کارگاه
pouring bay
کارگاه کوچک ریخته گری
mix in place
تهیه بتن در خود کارگاه
craftshop
کارگاه هنرهای دستی تفریحی
forges
ساختن کوره یا کارگاه اهنگری
ex works
تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
forge
ساختن کوره یا کارگاه اهنگری
on site concrete
بتن ساخته شده در کارگاه
dockyards
کارگاه کشتی سازی shipyard : syn
dockyard
کارگاه کشتی سازی shipyard : syn
hauls
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
stances
طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
stance
طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
haul
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
hauled
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
hauling
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
haul road
راه مخصوص حمل مصالح ساختمانی به کارگاه
lithography
کارگاه تهیه فیلم و زینک کتاب و مجله
fitting shop
کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
bench check
کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
free haul
در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
operating bridge
پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
relative humidity
رطوبت نسبی
[مقدار این رطوبت در فضای کارگاه بافت حائز اهمیت بوده و کم یا زیاد بودن آن اثر مستقیم بر کار بافنده می گذارد.]
strikes
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strike
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
balance earth works
یک اندازه بودن حجم خاک برداری با حجم خاک ریزی در یک کارگاه
Safavid period
دوران صفویه
[اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com