English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
pilot plant کارگاه نمونه
Other Matches
resident engineer مهندس مقیم در کارگاه ساختمانی یا نماینده مهندس مشاور در کارگاه
modules اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
module اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
acceptance sampling نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
sampled نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sample نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sampling نمونه گیری برداشت نمونه
undisturbed sample نمونه گیری بهم نخورده نمونه دست نخورده
natural dyes رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
shopped کارگاه
sculptoris کارگاه
detective کارگاه
shops کارگاه
industrial unit کارگاه
engineering workshop کارگاه
workshops کارگاه
atelier کارگاه
workhouses کارگاه
workhouse کارگاه
detectives کارگاه
shopboard کارگاه
establishments کارگاه
plant کارگاه
field کارگاه
workshop کارگاه
sculptor کارگاه
sculptors کارگاه
fields کارگاه
fielded کارگاه
plants کارگاه
establishment کارگاه
shop کارگاه
plants تجهیزات کارگاه
looming کارگاه بافندگی
shop کارگاه تعمیرگاه
looms کارگاه بافندگی
building sites کارگاه ساختمانی
building site کارگاه ساختمانی
automatic turning shop کارگاه تراشکاری
studios کارگاه هنری
studios کارگاه کارخانه
studio کارگاه هنری
shops کارگاه تعمیرگاه
plant تجهیزات کارگاه
loom کارگاه بافندگی
loomed کارگاه بافندگی
shopped کارگاه تعمیرگاه
sited کارگاه ساختمانی
sites کارگاه ساختمانی
studio کارگاه کارخانه
site کارگاه ساختمانی
smith's shop کارگاه اهنگری
production فرآورده کارگاه
field shop کارگاه صحرایی
job office دفتر کارگاه
lathe shop کارگاه تراشکاری
cottage industry کارگاه خانگی
manufactory کاردستی کارگاه
milling shop کارگاه فرزکاری
cottage industries کارگاه خانگی
works inspector بازرس کارگاه
welding shop کارگاه جوشکاری
site clearance تخلیه کارگاه
carpet workshop کارگاه قالیبافی
artist's workshop studio کارگاه هنری
assembly shop کارگاه مونتاژ
atelier کارگاه هنری
site manager رئیس کارگاه
engineering workshop کارگاه صنعتی
deadman کارگاه برفی
exhaust fan هواکش کارگاه
storage pile انبار مصالح در کارگاه
sweatshops کارگاه بهره کشی
winding shop کارگاه سیم پیچی
workroom اتاق کار کارگاه
plants محل کارخانه یا کارگاه
shipyards کارگاه کشتی سازی
shipyard کارگاه کشتی سازی
sweatshop کارگاه بهره کشی
pullery کارگاه پوست تراشی
workshops اتاق کار کارگاه
electroplating shop کارگاه عملیات گالوانیزهای
acid recovery plant کارگاه بازیابی اسید
workshop اتاق کار کارگاه
machine shop کارگاه محاسبات ماشینی
pattern shop کارگاه مدل سازی
plant records امار تجهیزات کارگاه
plant محل کارخانه یا کارگاه
acid restoring plant کارگاه بازیابی اسید
molding shop کارگاه قالب گیری
ball joint vise گیره ساچمهای کارگاه
forge ساختن کوره یا کارگاه اهنگری
on site concrete بتن ساخته شده در کارگاه
craftshop کارگاه هنرهای دستی تفریحی
forges ساختن کوره یا کارگاه اهنگری
mix in place تهیه بتن در خود کارگاه
maintenance shop کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
ex works تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
pouring bay کارگاه کوچک ریخته گری
hauling فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
hauled فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
hauls فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
stances طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
stance طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
dockyard کارگاه کشتی سازی shipyard : syn
dockyards کارگاه کشتی سازی shipyard : syn
haul فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
lithography کارگاه تهیه فیلم و زینک کتاب و مجله
haul road راه مخصوص حمل مصالح ساختمانی به کارگاه
fitting shop کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
bench check کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
free haul در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
operating bridge پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
progenitors نمونه
progenitor نمونه
schemata نمونه
specimen نمونه
specimens نمونه
copied نمونه
paragon نمونه
copies نمونه
module نمونه
instance نمونه
precedent نمونه
sampling نمونه
forme نمونه
foretype نمونه
modules نمونه
instances نمونه
precedents نمونه
paragons نمونه
ensample نمونه
copying نمونه
copyslip نمونه
model نمونه
calligraph نمونه
copy نمونه
typicalness نمونه
sample نمونه
sampled نمونه
breadboard نمونه
exemplars نمونه
representatives نمونه
representative نمونه
modeled نمونه
strickle نمونه
example نمونه
modelled نمونه
paradigms نمونه
paradigm نمونه
type نمونه
typed نمونه
types نمونه
pattern نمونه
models نمونه
exemplar نمونه
schema نمونه
formats نمونه
format نمونه
patterns نمونه
examples نمونه
screamer نمونه بسیارخوب
specimen signature نمونه امضاء
breadboard نمونه تابلویی
samplery نمونه گیری
coring نمونه گیری
surveyed نمونه گیری
reference pilot نمونه مرجع
by the square مطابق نمونه
sample distribution توزیع نمونه
sample data داده نمونه
sample size بزرگی نمونه
samplery نمونه برداری
sample cell فرف نمونه
work sample نمونه کار
model نمونه اصلی
surveys نمونه گیری
core sample نمونه استوانهای
vial شیشه نمونه
sample نمونه گرفتن
typal شبیه نمونه
foretype نمونه قبلی
for example برای نمونه
pilot plant کارخانه نمونه
pilot production تولید نمونه
test piece نمونه ازمایش
modelled نمونه اصلی
free sample نمونه مجانی
pilot model نمونه ازمایشی
phony مدل یا نمونه
g نمونه معیار
test specimen نمونه ازمایشی
test specimen نمونه ازمایش
test specimen نمونه ی ازمایش
models نمونه اصلی
test piece نمونه ازمایشی
ladle samble نمونه پاتیل
holotype نمونه شاخص
pattern making نمونه سازی
typical galaxy کهکشان نمونه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com