Dictiornary-Farsi | کارگر اسکله | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)

English	Persian
longshoreman	کارگر اسکله
longshoremen	کارگر اسکله


Search result with all words

roustabout	کارگر اسکله یا بندر گاه
Other Matches

hard beach	قسمت مستحکم ساحل یا اسکله اسکله روسازی شده
gandey dancer	کارگر فصلی کارگر سیار
wharves	اسکله
berth	اسکله
berthed	اسکله
berthing	اسکله
berths	اسکله
beach	اسکله
beached	اسکله
beaches	اسکله
wharfs	اسکله
landing	اسکله
landings	اسکله
waterfront	اسکله
waterfronts	اسکله
quay	اسکله
dock	اسکله
docked	اسکله
docks	اسکله
wharf	اسکله
quays	اسکله
pier	اسکله
jetty	اسکله
piers	اسکله
jetties	اسکله
beach capacity	فرفیت اسکله
wharves	اسکله ابی
pier	اسکله ستون
wharfs	اسکله ابی
wharf	اسکله ابی
jetty	اسکله کرپی
jetties	اسکله کرپی
charging berth	اسکله بارگیری
charging wharf	اسکله بارگیری
landing place	فرودگاه اسکله
pontoons	اسکله شناور
jetties	اسکله بندر
jetty	اسکله بندر
discharging wharf	اسکله تخلیه
dockage	هزینه اسکله
eolith	اسکله سنگی
pontoon	اسکله شناور
beach patrol	نگهبان اسکله
wharfinger	اسکله دار
wharfmaster	رئیس اسکله
beachy	اسکله دار
discharging berth	اسکله تخلیه
piers	اسکله ستون
berthage	عوارض اسکله
leave the jetty	جدا شدن از اسکله
seafronts	اسکله کنار دریا
landing ship dock	اسکله فرود اب خاکی
beach flag	پرچم شاخص اسکله
beach exit	محل خروجی اسکله
seafront	اسکله کنار دریا
cargo whip	طناب بوم اسکله
beach diagram	طرح نمودار اسکله
clearance capacity	فرفیت تخلیه بار اسکله
alongside	پهلوی اسکله در کنار در طول
save all	توربندی بین ناو و اسکله
sea island terminal	باراندازیا اسکله روی دریا
To dock . To berth.	پهلو گرفتن (کشتی در اسکله )
the p was used as a promenade	ان اسکله گردش گاه مردم است
wharfinger	مامور اسکله یا برانداز رئیس لنگرگاه
beach unit	یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
spur shore	دفرای شناور الواراتصال ناو به اسکله
layig up position	موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
beach master	افسر لجستیک در عملیات اب خاکی رئیس اسکله
beach organization	یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
wharves	لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharfs	لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharf	لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharfage	استفاده ازاسکله وبارانداز و تاسیسات وابسته به اسکله یالنگرگاه
graving dock	اسکله مخصوص تمیز کردن ویا تعمیر نمودن کشتی
navigation head	بارانداز کنار اسکله دریایی محل مبادله بار کشتیها دراسکله
laborers	کارگر
labourer	کارگر
workmen	کارگر
shopman	کارگر
telling	کارگر
employe	کارگر
labourers	کارگر
cooly	کارگر
operatives	کارگر
operative	کارگر
worker	کارگر
workman	کارگر
workpeople	کارگر
workwoman	کارگر زن
craftsman assistant	کارگر
employee	کارگر
labour	کارگر
master workman	سر کارگر
joss	سر کارگر
labors	کارگر
workwoman	زن کارگر
laborer	کارگر
labored	کارگر
effective	کارگر
workingman	کارگر
active	کارگر
road maker	کارگر راه
reacher	کارگر نخ تاب
unskilled worker	کارگر غیرمتخصص
unskilled worker	کارگر ساده
seasonal worker	کارگر فصلی
unskilled labor	کارگر غیرماهر
shovelman	کارگر بیل زن
shoveler	کارگر بیل زن
skilled labour	کارگر ماهر
skilled worker	کارگر ماهر
shovelbill	کارگر بیل زن
daysman	کارگر روزمزد
day labourer	کارگر روزمزد
day laborer	روز کارگر
slave ant	مورچه کارگر
date labourer	کارگر روزمزد
exploitation of labor	استثمار کارگر
coalminer	کارگر معدن
casual labour	کارگر اتفاقی
mealmen	کارگر اسیاب
workingman	ازطبقه کارگر
lay off	تعلیق کارگر
farm hands	کارگر مزرعه
hodcarrier	کارگر ناوه کش
workpeople	طبقه کارگر
farm hand	کارگر مزرعه
dairymaid	کارگر لبنیاتی
laboring class	طبقه کارگر
journey man	کارگر مزدور
labor	کارگر عمله
labor	حزب کارگر
munitioneer	کارگر زرادخانه
outworker	کارگر ازاد
charge hand	کارگر معمولی
farmhand	کارگر مزرعه
furnace man	کارگر کوره
work force	تعداد کارگر
steelworkers	کارگر پولادسازی
workfolk	جماعت کارگر
steelworker	کارگر پولادسازی
stable-boys	کارگر اصطبل
workfolks	جماعت کارگر
working man	کارگر افزارمند
dairymaids	کارگر لبنیاتی
stable-boy	کارگر اصطبل
piler	کارگر شمعکوب
labor party	حزب کارگر
labour	حزب کارگر
labour	کارگر عمله
labors	حزب کارگر
labors	کارگر عمله
labored	حزب کارگر
labored	کارگر عمله
labourparty	حزب کارگر
journeyman	کارگر مزدور
journeyman	کارگر ماهر
proletariat	طبقه کارگر
proletariat	کارگر ورنجبر
journeymen	کارگر متخصص
journeymen	کارگر ماهر
journeymen	کارگر مزدور
journeyman	کارگر متخصص
working classes	طبقه کارگر
docker	کارگر بارانداز
working	کارگر طرزکار
migrant worker	کارگر مهاجر
docker	کارگر لنگرگاه
dockers	کارگر بارانداز
working class	طبقه کارگر
May Day	روز کارگر
Labour Party	حزب کارگر
craftsmen	کارگر ماهر
craftsman	کارگر ماهر
dockers	کارگر لنگرگاه
navvy	کارگر ساده
accommodator	کارگر کمکی
refiner	کارگر پالایشگاه
refiners	کارگر پالایشگاه
labour day	روز کارگر
brain worker	کارگر مغزی
common labour	کارگر عمومی
navvies	کارگر ساده
swotting	کارگر زحمتکش
swotted	کارگر زحمتکش
swots	کارگر زحمتکش
swot	کارگر زحمتکش
leavens	عامل کارگر
leaven	عامل کارگر
workings	کارگر طرزکار
leavening	عامل کارگر
underutilization of labor	کم بهره گیری از کارگر
wright	کارگر سازنده نجار
working paper	ورقهء استخدام کارگر
work people	کارگران طبقه کارگر
workmanly	شایسته کارگر خوب
unskilled worker	کارگر غیر متخصص
unskilled worker	کارگر غیر ماهر
submariner	کارگر زیر دریایی
workmanlike	شایسته کارگر خوب