English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 72 (5 milliseconds)
English Persian
customs agent کارگزار گمرک
Other Matches
import duties حق گمرک اجناس وارداتی گمرک ورودی
custom's appraisor مامور گمرک ارزیاب گمرک
to declare [customs] گمرک دادن [گمرک]
brokers کارگزار
brokering کارگزار
brokered کارگزار
broker کارگزار
factors کارگزار
factor کارگزار
agencies کارگزار دلال
stock broker کارگزار بورس
agency کارگزار دلال
social worker کارگزار اجتماعی
social workers کارگزار اجتماعی
space broker کارگزار امور تبلیغات
shiping agent کارگزار بارگیری کشتی
customs گمرک
To get it through the custome. از گمرک رد کردن
free trader بدون گمرک
duty paid گمرک پرداخته
duty paid گمرک شده
dutiable گمرک بردار
customs officer مامور گمرک
impost گمرک ورودی
inland duty گمرک داخلی
levy duties گمرک بستن
ware room انبار گمرک
customs house اداره گمرک
customs agent واسطه گمرک
customs اداره گمرک
custom assersor مامور گمرک
clearest از گمرک دراوردن
clears از گمرک دراوردن
bonded warehouse انبار گمرک
warehouse انبار گمرک
bonded store انبار گمرک
duty-free معاف از گمرک
customs دفتر گمرک
clearer از گمرک دراوردن
custom house گمرک خانه
clear از گمرک دراوردن
customs appraisor مامور گمرک
customhouse اداره گمرک
customs clearance ترخیص از گمرک
warehouses انبار گمرک
customable گمرک بردار
custom house اداره گمرک
custom حقوق گمرکی گمرک
tidewaiter مامور گمرک لب دریا
the free list صورت کالای بی گمرک
import duties گمرک اجناس وارداتی
free list صورت کالاهای بی گمرک
custom assersor گمرکچی ارزیاب گمرک
levy duties گمرک بستن به جنسی
in bond تحت کنترل اداره گمرک
customs entry افهار یا اعلام ورود به گمرک
clearance inwards اعلامیه ورود کشتی به گمرک
clearance inwards ورود کشتی به محوطه گمرک
bond به انبار گمرک تحویل دادن
bonded goods کالاهایی که در انبار گمرک میباشد
transire اجازه گمرک جهت انتقال محموله
I have nothing to declare. چیزی برای گمرک دادن ندارم.
bonded goods کالاهایی که تحت کنترل گمرک نگهداری میشود
Do you have nothing to declare? آیا چیزی برای اعلام به گمرک دارید؟
out of bond کالاهایی که پس از پرداخت حقوق گمرکی ازمحوطه گمرک خارج شده باشد
clearance in ward گواهی مامورین گمرک نسبت به کالاهایی که مشمول حقوق گمرکی می شوند قبل از تخلیه و بعد از حمل
transire برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
clearest ترخیص کردن از گمرک تسویه کردن
clearer ترخیص کردن از گمرک تسویه کردن
clear ترخیص کردن از گمرک تسویه کردن
clears ترخیص کردن از گمرک تسویه کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com