English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
intermittent rating کار اسمی متناوب
Other Matches
alternate متناوب کردن متناوب بودن
alternated متناوب کردن متناوب بودن
alternates متناوب کردن متناوب بودن
alternators ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternator ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
periodic stock check کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
rated اسمی
onomastic اسمی
nounal اسمی
nominal اسمی
denominative اسمی
trinomial سه اسمی
substantival اسمی
ostensible شریک اسمی
rating رژیم اسمی
nominal price بهای اسمی
nominal rating کار اسمی
at par به قیمت اسمی
at par بقیمت اسمی
nominal scale مقیاس اسمی
nominal size اندازه اسمی
call price ارزش اسمی
nominal price قیمت اسمی
face value ارزش اسمی
nominal capital سرمایه اسمی
face value بهای اسمی
nominal cost هزینه اسمی
nominal data داده اسمی
nominal diameter قطر اسمی
nominal income درامد اسمی
nominal load بار اسمی
nominal value قیمت اسمی
nominal partner شریک اسمی
nominal pitch گام اسمی
nominal value ارزش اسمی
nominal voltage ولتاژ اسمی
rated voltage ولتاژ اسمی
rated candlepower شمع اسمی
par value ارزش اسمی
rated current جریان اسمی
rated duty کار اسمی
rated quantity مقدار اسمی
nominal wage مزد اسمی
smee battery پیل اسمی
nominal value بهای اسمی
ratings رژیم اسمی
nominal value مقدار اسمی
continuous rating کار پیوسته اسمی
n.h.p. توان اسمی دستگاه
it answers to its name اسمی است بامسمی
above par بالاتر از بهای اسمی
gerunds اسمی که از اضافه کردن
gerund اسمی که از اضافه کردن
nominal value قیمت اسمی سهمی
below par کمتر از ارزش اسمی
below par کمتر از بهای اسمی
at par قیمت اسمی سند
voltage rating of a condenser ولتاژ اسمی خازن
nominal load بار خارجی اسمی
nominal interest rate نرخ بهره اسمی
full load بار خارجی اسمی
at par بقیمت اصلی برابرقیمت اسمی
indicated horsepower توان اسب اسمی دستگاه
abjectival use of a noun استعمال اسمی به طور صفت
nominative indepdent اسمی که درحالت نداواقع شود
asthmatics دچار تنگی نفس اسمی
asthmatic دچار تنگی نفس اسمی
nominal gross national product محصول ناخالص ملی اسمی
nominal horsepower توان اسب اسمی دستگاه
intermissive متناوب
interrupted متناوب
continual متناوب
altern متناوب
intermittent متناوب
periodic متناوب
alternating متناوب
spotty متناوب
intremittent متناوب
write down تنزل دادن بهای اسمی سهام
pentaptote اسمی که دارای پنج حالت باشد
bond discount تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
intermittently بطور متناوب
off and on بطور متناوب
differential compaction تراکم متناوب
work interval کار متناوب
relief interval استراحت متناوب
periodic duty کار متناوب
intermitter متناوب کننده
intermittent reception موجگیری متناوب
intermittent error خطای متناوب
intermittent current جریان متناوب
keying قطع متناوب
gating قطع متناوب
spasmodic efforts کوشش متناوب
interval exercises تمرینهای متناوب
alternating copolymer همبسپار متناوب
interchanged متناوب ساختن
jerky تشنجی متناوب
peal طنین متناوب
pealed طنین متناوب
pealing طنین متناوب
peals طنین متناوب
AC برق متناوب
alternate track شیار متناوب
alternator متناوب ساز
alternating arc قوس متناوب
alternators متناوب ساز
staggers متناوب تردیدداشتن
staggering متناوب تردیدداشتن
interchanges متناوب ساختن
interchanging متناوب ساختن
interchange متناوب ساختن
flows حرکت متناوب
flowed حرکت متناوب
flow حرکت متناوب
alternate تعویض متناوب
alternated تعویض متناوب
alternates تعویض متناوب
stagger متناوب تردیدداشتن
alternating load بار متناوب
alternating quantity کمیت متناوب
alternative current جریان متناوب
alternating field میدان متناوب
alternating perspective نمای متناوب
alternating current جریان متناوب
alternating stress تنش متناوب
fluctuating load بار متناوب
periodic متناوب پریودیک
alternative reinforcement تقویت متناوب
His name is never mentioned anywhere . اسمی ازاو درجایی برده نمی شود
depreciation of currency کاهش قیمت اسمی سکه طلای استاندارد
debt discount تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
at par قیمت ثابت انتقال ارز به بهای اسمی
alternate یک درمیان امدن متناوب
free alternating current جریان متناوب هرز
forced alternating current جریان متناوب فشرده
variations نوسان متناوب پراکندگی
single phase alternating current جریان متناوب یک فازه
power of alternating current توان جریان متناوب
alternating current generator مولد جریان متناوب
alternating stress test ازمایش تنش متناوب
diagonal flow compressor کمپرسور با جریان متناوب
alternates یک درمیان امدن متناوب
alternating current instrument سنجه جریان متناوب
alternators دینام جریان متناوب
alternators مولد جریان متناوب
alternated یک درمیان امدن متناوب
rectification of an alternating current یکسوکنندگی جریان متناوب
magnitude of alternating current دامنه جریان متناوب
load reversal دوره بارگذاری متناوب
intermittent rain بارش متناوب باران
alternating axis of symmerty محور تقارن متناوب
alternating current circuit مدار جریان متناوب
alternating current magnet مغناطیس جریان متناوب
alternating current motor موتور جریان متناوب
implusive discharge تخلیه غیر متناوب
three phase alternating current جریان متناوب سه فازه
industrial alternating current جریان متناوب صنعتی
alternator مولد جریان متناوب
alternator دینام جریان متناوب
reciprocating دارای حرکت متناوب
variation نوسان متناوب پراکندگی
premium مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
premiums مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
write down یادداشت کردن تنزل دادن بهای اسمی سهام
multiphase alternating current جریان متناوب چند فازه
welding altrnator مولد جوش جریان متناوب
impedance مقاومت جریان متناوب امپدانس
cycle بصورت متناوب فاهر شدن
cycled بصورت متناوب فاهر شدن
high frequency alternating current جریان متناوب فرکانس بالا
cycles بصورت متناوب فاهر شدن
magneto bell زنگ اخبار جریان متناوب
symmetrical alternating quantity کمیت متناوب متقارن نامتوازن
synchronous alternator مولد جریان متناوب سنکرون
tolerance بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
cation یونی با بار مثبت که در جهت اسمی جریان حرکت میکند
tolerances بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
nominative appositive اسمی که بعلت بدل شدن حالت فاعلیت پیدا کند
imparisyllabic دردستوریونانی اسمی که حالت اضافه هجاهای بیشتری داردتادرحالت فاعلیت
initial alternating short circuit curren جریان متناوب اتصال کوتاه ضربهای
impedance مقاومت صوری برق در برابرجریان متناوب
torose استوانهای شکل ودارای برجستگیهای متناوب
alternators دستگاه تولید برق متناوب الترناتور
alternator دستگاه تولید برق متناوب الترناتور
systaltic منقبض ومنبسط شونده بصورت متناوب
callable bond نوعی قرضه که صادر کننده حق بازخرید ان را قبل ازموعد اسمی ندارد
interlaminate در بین ورقه ها یا طبقات متناوب قرار دادن
inter laminate [در بین ورقه ها یا طبقات متناوب قرار دادن]
clocks دوره زمانی بین دو باس ساعت متناوب
clock دوره زمانی بین دو باس ساعت متناوب
face value مبلغ اسمی مبلغی که روی سکه اسکناس و یا سهام نوشته شده است
inverter وسیلهای که جریان متناوب را به مستقیم با برعکس تبدیل میکند
invisible مداری که تامین کننده منبع جریان متناوب است از باتری DC
capacitor start induction motor موتور متناوب که رتور ان توسط ولتاژ القاء شده از سیم پیچ میدان تحریک میشود
stroboscope وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب
oblique case حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
satelloid ماهوارهای که مدار گردش ان داخل اتمسفر سیارهای بوده و بنابراین احتیاج به تراست پیوسته یا متناوب دارد
orthoferrite یک ماده که به صورت طبیعی وجود دارد و از نواحی متناوب مارپیچ با پلاریته مغناطیسی متضاد تشکیل یافته است
all mains receiver گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com