Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
hobby-horse
کار مورد علاقهی شدید
hobby-horses
کار مورد علاقهی شدید
Other Matches
tantalus
تانتالوس که مورد شکنجه شدید زاوش قرار گرفت
ex gratia
به خاطر میل یا علاقهی شخصی
fervour
حرارت شدید اشتیاق شدید
fervor
حرارت شدید اشتیاق شدید
cleanest
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
drastic
شدید
two fisted
شدید
intense
شدید
boisterous
شدید
forcible
شدید
high wrought
شدید
hyperpyrexia
تب شدید
grievous
شدید
keen
شدید
keenest
شدید
rigorous
شدید
incontrollable
شدید
extensive
شدید
rugged
شدید
towering
شدید
climacteric
<adj.>
شدید
drastically
شدید
vigorous
شدید
stalwarts
شدید
stalwart
شدید
strenuous
شدید
slashing
شدید
violent
شدید
tougher
شدید
toughest
شدید
vehement
شدید
sweltering
شدید
inclement
شدید
diametric
شدید
draconic
شدید
diametrical
شدید
raging
شدید
tough
شدید
intensive
شدید
severe
شدید
severer
شدید
severest
شدید
acute
شدید
vehemently
شدید
sopping
شدید
rumbustious
سخت شدید
booming
رونق شدید
workouts
تمرین شدید
pash
باران شدید
workouts
کار شدید
salvoes
افهاراحساسات شدید
revulsion
تنفر شدید
hypersensitivity
حساسیت شدید
chronic
شدید گرانرو
workout
ورزش شدید
workout
کار شدید
workout
تمرین شدید
workouts
ورزش شدید
salvo
افهاراحساسات شدید
schwarmerei
احساسات شدید
vehemence
غضب شدید
rain cats and dogs
<idiom>
باران شدید
violent wind
باد شدید
booms
رونق شدید
heavier
شدید پرزور
heavies
شدید پرزور
heaviest
شدید پرزور
heavy
شدید پرزور
sthenic
شدید نیرومند
bedlam
اشتباه شدید
impetuous
تند و شدید
rain shower
باران شدید
slat
ضربه شدید
slats
ضربه شدید
boomed
رونق شدید
boom
رونق شدید
rushing
حرکت شدید
rushed
حرکت شدید
rush
حرکت شدید
high order detonation
انفجار شدید
high rate discharge
تخلیه شدید
galloping inflation
تورم شدید
penchant
میل شدید
hardest
مشکل شدید
high explosive
سوختار شدید
gird
ضربه شدید
harder
مشکل شدید
hard
مشکل شدید
aggravator
شدید کننده
clavus
سردرد شدید
advertising blitz
تبلیغات شدید
actude conditions
شرایط شدید
an intensive particle
ادات شدید
hyperinflation
تورم شدید
passion
تعصب شدید
exquisite
شدید سخت
area of operational interest
منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
violent pain
درد سخت یا شدید
nosediving
نزول شدید یا ناگهانی
escalated
شدید کردن یا شدن
yerk
حرکت سریع و شدید
strong jump
جهش ابی شدید
fanatics
دارای احساسات شدید
nosedives
نزول شدید کردن
escalate
شدید کردن یا شدن
fanatic
دارای احساسات شدید
goings-over
عیب جویی شدید
burst advertising
شروع تبلیغات شدید
nosedives
نزول شدید یا ناگهانی
high explosive
ماده منفجره شدید
nosedived
نزول شدید کردن
sternest
سخت و محکم شدید
hardball
رقابت شدید و بیرحمانه
stern
سخت و محکم شدید
die
پارو زدن شدید
pathetic
دارای احساسات شدید
nosediving
نزول شدید کردن
nosedive
نزول شدید یا ناگهانی
groundswell
طغیان شدید دریا
going-over
عیب جویی شدید
escalating
شدید کردن یا شدن
nosedive
نزول شدید کردن
did you hurt your self a
ایاهیچ اذیت شدید
escalates
شدید کردن یا شدن
sterner
سخت و محکم شدید
nosedived
نزول شدید یا ناگهانی
sterns
سخت و محکم شدید
high explosive shell
گلوله محترقه شدید
impact
اصابت اثر شدید
fanatical
دارای احساسات شدید
impacts
اصابت اثر شدید
maelstrom
طوفان یا گرداب شدید
paroxysmal
طغیانی سخت شدید
zing
جیغ شدید وتند
hunger for data
میل شدید به داده ها
hunger for power
[craving for power]
میل شدید به قدرت
hyperdeflation
انقباض پولی شدید
nymphomania
میل شدید زن بجماع
yen
تمایل رغبت شدید
severely retarded
عقب مانده شدید
hyperirritable
دارای حساسیت شدید
mass casualties
تلفات و ضایعات شدید
torrents
جریان شدید سیل وار
heightens
شدید کردن بسط دادن
earnest
سنگین علاقه شدید به چیزی
big push theory of development
نظریه فشار شدید توسعه
hysteric
دارای هیجان شدید یاهیستری
hyperesthesia
حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
hyperaesthesia
حخساسیت شدید در یک ناحیه بدن
heady
عجول شدید مست کننده
jars
اعمال شوک شدید به یک وسیله
fury
هیجان شدید وتند خشم
jarred
اعمال شوک شدید به یک وسیله
candescent
دارای تشعشع یاگرمای شدید
give someone a good run for her money
<idiom>
رقابت شدید به وجود آوردن
anasarca
ورم تقریبا شدید پشام
ammonal
نوعی ماده منفجره شدید
torrent
جریان شدید سیل وار
jar
اعمال شوک شدید به یک وسیله
basophil
میل ترکیبی شدید با موادقلیایی
heightened
شدید کردن بسط دادن
ground swell
طغیان شدید و وسیع اب اقیانوس
high explosive plastic
گلوله پلاستیکی سوختار شدید
high explosive antitank
گلوله سوختار شدید ضد تانک
upthrow
بطرف بالاانداختن تحول شدید
heighten
شدید کردن بسط دادن
snifter
طوفان شدید وزش سخت
heightening
شدید کردن بسط دادن
surged
تموج سریع برق نوسان شدید
jetted
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jetting
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
surges
تموج سریع برق نوسان شدید
surge
تموج سریع برق نوسان شدید
(the) creeps
<idiom>
احساس تنفر ویا ترس شدید
jet
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jets
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
backlash
عکس العمل سیاسی واکنش شدید
electric
حرکت شدید بار الکتریکی در یک هادی
A sharp note(reply).
نامه (جواب ) تند ( شدید اللحن )
passion
اشتیاق وعلاقه شدید احساسات تند وشدید
fortis
دارای تلفظ شدید همراه بابازدم قوی
I had a very bad headache, a fever, and my whole body was shaking.
من سردرد شدید و تب داشتم و تمام بدنم می لرزید.
thermal shock
تنش مکانیکی شدید ناشی ازافزایش ناگهانی دما
blown out
رانده شدن تخته موج سواری با باد شدید
alley shot
ضربه شدید کم ارتفاع به دیوار مقابل که بعد به دیوارکناری می خورد
stenotherm
موجود غیر مقاون در مقابل تغییرات شدید درجه حرارت
sailing
گردش ناخواسته رتورهای هلیکوپتر یا ملخ هواپیما درباد شدید
small craft warning
پرچم قرمز یا چراغ قرمزبعلامت باد شدید و دریای خطرناک
embattle
حاضر بجنگ شدن تحت فشار شدید قرار دادن
nympholepsy
جنون و علاقه شدید برای دسترسی به چیزهای غیرقابل حصول
paranoia
جنون ایجاد سوء ذن شدید و هذیان گویی و فقدان بصیرت
Hypergraphia
[حالتی رفتاری مشخص شده با اشتیاق شدید برای نوشتن]
fiend
دارای احساسات شدید
[دیوانه وار مشتاق یا علاقه مند]
dualism
مانند فقر شدید ووفور نعمت بخشهای مدرن و سنتی اقتصادی
vortex trail
دنباله مرئی باقیمانده از نوک بال یا ملخ و غیره ناشی ازجریانهای حلقوی شدید
occasioning
مورد
objecting
مورد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com