English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (38 milliseconds)
English Persian
conform کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
conformed کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
conforming کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
conforms کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
Other Matches
valid درست , طبق مجموعهای قوانین
formulas مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formula مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formulae مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
transferring بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
transfers بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
transfer بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
polynomial code سیستم تشخیص خطا که از مجموعهای از قوانین ریاضی اعمال شده به پیام پیش از ارسال و سپس پس از دریافت یا تولید مجدد پیام اصلی تشکیل شده است
Roman law مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
conflict of lows در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
articles of war قوانین جنگی قوانین داد رسی نظامی
coroutine دستورالعمل اتصال مجموعهای از ورودی ها به مجموعهای از خروجی ها
chains 1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chain 1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
twelve tables الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
fanning 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fans 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanned 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fan 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
enterprise اقدام به اجرای قوانین کردن
enterprises اقدام به اجرای قوانین کردن
standardizing مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardising مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardised مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardize مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardises مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardizes مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
network data management system مجموعهای از برنامههای مرتبط برای بار کردن دستیابی و کنترل یک پایگاه داده
notron utilities مجموعهای از برنامههای کوچک که برای ساده کردن عملیات کامپیوتری طراحی گردیده است
boolean algebra قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
AT command set مجموعهای استاندارد از دستورات برای کنترل کردن یک مودم که توسط Hayes Coprotion ایجاد شده است
declaratory statute هدف ازتصویب این نوع قانون برطرف کردن شک و تردیدی است که در مورد بعضی قوانین بروز میکند
pandect قوانین
regulations قوانین
list 1-محاسبه مجموعهای از موضوعات داده مثل جمع و حذف و مرتب کردن و بهنگام سازی ورودی ها. 2LISP- یا زبان سطح بالا برای پردازش لیست دستورات یا داده و در یک محیط هوش مصنوعی
kepler's laws قوانین کپلر
permissive legislation قوانین مخیره
conflict of laws تعارض قوانین
kepler laws قوانین کپلر
rules committee کمیته قوانین
rules of engagement قوانین درگیری
rules of the roads قوانین دریانوردی
joule's laws قوانین ژول
newton's laws of motion قوانین نیوتون
doctorine قوانین اصلی
hague rules قوانین لاهه
rules of the roads قوانین راه
rules of chess قوانین شطرنج
gunnery قوانین تیراندازی
remedial statutes قوانین اصلاحی
explanation of laws شرح قوانین
succession law قوانین وراثت
interpertation of laws تفسیر قوانین
statute book قوانین موضوعه
inland rules قوانین داخلی
company law قوانین شرکت
infraction of rules نقض قوانین
mendelian laws قوانین مندل
code مجموعه قوانین
murphy's laws قوانین مورفی
competition rules قوانین رقابت
hovering acts قوانین ضد قاچاق
admiralty law قوانین دریایی
administrative law قوانین اداری
promulgation of the laws انتشار قوانین
labor laws قوانین کار
codification وضع قوانین
gas laws قوانین گازها
written laws قوانین مدون
codification تدوین قوانین
conflict of lows تعارض قوانین
statue law قانون یا قوانین
maritime law قوانین دریایی
forest laws قوانین جنگل
codex مجموعه قوانین
radiation laws قوانین تابش
zipf's laws قوانین زیف
korte's laws قوانین کرت
corpuses مجموعهای از نوشتجات
corpus مجموعهای از نوشتجات
circuitry مجموعهای از مدارها
florilegium مجموعهای از گلها
law enforcement اجرای قوانین [حقوقی]
newton's laws of motion قوانین حرکت نیوتون
laws versus tendencies قوانین در مقابل تمایلات
gunnery قوانین تیر توپخانه
under these rules بموجب این قوانین
child labor laws قوانین کار کودکان
rules of football قوانین یا قواعد فوتبال
physical که قوانین نرخ بیت
sanctioned laws قوانین یا مقررات مصوبه
newton's laws of motion قوانین حرکت نیوتن
codification گرد اوری قوانین
military justice قوانین جزایی ارتش
codification جمع وتدوین قوانین
s factor ضریب اس در قوانین تیرتوپخانه
company law قوانین مربوط به شرکتها
punitive article قوانین جزایی ارتش
belly series مجموعهای از روشهای حمله
banks مجموعهای از وسایل مشابه
string اتصال مجموعهای از رشته ها به هم
block مجموعهای از موضوعات در یک گروه
statements به مجموعهای از مابارات دستوری
maximin ماکزیمم مجموعهای ازمینیمم ها
statement به مجموعهای از مابارات دستوری
blocked مجموعهای از موضوعات در یک گروه
blocks مجموعهای از موضوعات در یک گروه
microsequence مجموعهای از ریز دستورات
aggregate مجموعهای از اشیا داده
miscellany مجموعهای از مطالب گوناگون
log ضبط مجموعهای از عملیات
aggregates مجموعهای از اشیا داده
minimax می نیمیم مجموعهای ازماکزیمم ها
sequences مجموعهای از ارقام دودویی
sequence مجموعهای از ارقام دودویی
logs ضبط مجموعهای از عملیات
miscellanies مجموعهای از مطالب گوناگون
bank مجموعهای از وسایل مشابه
coastel low قوانین مربوط به ابهای ساحلی
laws of motion of capitalism قوانین حرکت سرمایه داری
provision قوانین سورسات رساندن مقررداشتن
littoral law قوانین مربوط به ابهای ساحلی
adjective laws قوانین مربوط باصول محاکمات
copyrights محدود شده با قوانین کپی
encode اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
De Morgan's laws قوانین دومورگان [ریاضی] [منطق]
grammar قوانین استفاده صحیح از زمان
messages قوانین از پیش تعریف شده که کد
grammars قوانین استفاده صحیح از زمان
encodes اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
De Morgan's laws قوانین دومورگان [ریاضی] [منطق]
rules of procedure قوانین مربوط به روش جاری
message قوانین از پیش تعریف شده که کد
copyright محدود شده با قوانین کپی
batch costing تعیین هزینه مجموعهای ازکالا
the code of justinian مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
terminal ballistics قوانین حرکت گلوله درنزدیک هدف
draconian قوانین حقوقی سخت وبی رحمانه
leges صورت جمع کلمه lexبمعنی قوانین
the rules of protocol قوانین قرارداد [صورت جلسه کنفرانس]
Talmud مجموعه قوانین شرعی وعرفی یهود
highway dispatch مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
plotted بر پایه اطلاعات به صورت مجموعهای از مختصات
extend مجموعهای از حروف خاص که حاوی تلفظ ها
plots بر پایه اطلاعات به صورت مجموعهای از مختصات
plot بر پایه اطلاعات به صورت مجموعهای از مختصات
organon سبک علمی مجموعهای از عقایدعلمی ومدون
collections 1-جمع آوری با هم 2-مجموعهای از موضوعات در کنار هم
collection 1-جمع آوری با هم 2-مجموعهای از موضوعات در کنار هم
extends مجموعهای از حروف خاص که حاوی تلفظ ها
combination مجموعهای از اعداد که یک قفل را باز می کنند
extending مجموعهای از حروف خاص که حاوی تلفظ ها
chains مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
chain مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
extending قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extend قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
fixed point notation = قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری
representative government حکومتی که وضع قوانین ان بانمایندگان ملت باشد
link قوانین بیان ارسال داده روی کانال
inferences کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص
extends قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
format قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده
LCP قوانین بیان ارسال داده روی کانال
mixed laws قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
formats قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده
rules of road قوانین بین المللی عبور ومرور دریایی
inference کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص
casuistry حل مسائل احلاقی ووجدانی با قوانین مذهبی واجتماعی
suite مجموعهای از برنامه ها که ارتباط بسیار نزدیک با هم دارند
library مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
suites مجموعهای از برنامه ها که ارتباط بسیار نزدیک با هم دارند
libraries مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
column مجموعهای از حروف که یک زیر دیگر چاپ میشود
group مجموعهای از کاربران که با یک نام معرف شده اند
keypad مجموعهای از کلیدهای خاص برای کاربرد مشخص
columns مجموعهای از حروف که یک زیر دیگر چاپ میشود
destinations صفحه مقصد در مجموعهای صفحات متصل بهم
groups مجموعهای از کاربران که با یک نام معرف شده اند
diagnostic کامپیوتری که مجموعهای برنامههای تشخیص را اجرا کند.
compliant وسیلهای که به مجموعهای از استانداردهای مشخص تط بیق میشود
destination صفحه مقصد در مجموعهای صفحات متصل بهم
pattern مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
group مجموعهای از رکوردهای کامپیوری حاوی اطلاعات مربوط به هم
groups مجموعهای از رکوردهای کامپیوری حاوی اطلاعات مربوط به هم
patterns مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
legal عبارت یا دستوری که در قوانین زبان قابل پذیرش است
validated بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
validates بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
validate بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
riparian law قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
validating بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
rigorist کسیکه در قوانین مذهبی زیادسخت گیری ودقت میکند
syntax قوانین گرامری اعمال شده به یک زبان برنامه نویسی
Gun laws need to be revisited. قوانین تفنگ نیاز به بازبینی [تجدید نظر] دارند.
marquis queensberry rules مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
illegal آنچه قانونی نیست یا مخالف قانون و قوانین باشد
runs اجرای مجموعهای دستورات یا برنامه ها یا توابع توسط کامپیوتر
queue لیست دادههای , که منتظر پردازش هستند , مجموعهای ازمتن ها
boot اجرای مجموعهای از دستورالعمل ها برای رسیدن به موقعیت مط لوب
catena 1-تعداد اعضای یک لیست زنجیری 2-مجموعهای از حروف در یک کلمه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com