English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (10 milliseconds)
English Persian
patella کاسه زانو
patellae کاسه زانو
kneecap کاسه زانو
kneecaps کاسه زانو
knee cap کاسه زانو
knee pan کاسه زانو
kneepan کاسه زانو
scutum کاسه زانو
Search result with all words
housemaid's knee اماس کاسه زانو
patellar مانند کاسه زانو
patellate مانند کاسه زانو
patelliform مانند کاسه زانو بشکل قاب یا دوری یا طشت
Other Matches
There are wheels within wheels . کاسه ای زیر نیم کاسه است
buckles زانو شدن خمیدگی زانو
buckled زانو شدن خمیدگی زانو
buckle زانو شدن خمیدگی زانو
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
alpha herculis الفا- زانو زده الفا- بر زانو نشسته
knee زانو
elbows زانو
elbow زانو
goose neck زانو
pipe bend or knee زانو
knees زانو
elbowed زانو
geniculation زانو
mooreup زانو
trap زانو
gooseneck زانو
knee high تا زانو
knee deep زانو رس
knee-deep زانو رس
marrow bone زانو
marrow bones زانو
knapper زانو
kneeler زانو زن
hiza زانو
overknee از زانو گذرنده
herculis زانو زده
knees زانو دارکردن
knee hole جای زانو
knee joint مفصل زانو
knee joint زانو زانویی
knee زانو دارکردن
hercules زانو زده
kneeling position وضعیت به زانو
knee piece زانو بند
patellae کشکک زانو
genuflexion خم کردن زانو
popliteal artery شریان پس زانو
popliteal tendon پی زیر زانو
popliteus ماهیچه پس زانو
down on your knees زانو بزنید
kneehole جای زانو
cross legged چهار زانو
knee cap گنده زانو
tendimitis ورم زانو
genuflection خم کردن زانو
the water was overknee اب از زانو میگذشت
to bend the knee خم کردن زانو
tendinitis ورم زانو
marrow bones قاب زانو
knee-high بلند تا سر زانو
marrow bone قاب زانو
patella کشکک زانو
hock ختمی پس زانو
kneel زانو زدن
genuflects زانو خم کردن
genuflecting زانو خم کردن
kneels زانو زدن
genuflected زانو خم کردن
weak kneed سست زانو
genuflect زانو خم کردن
weak-kneed سست زانو
kneeled زانو زدن
hercules بر زانو نشسته راقص
patellar reflex بازتاب پرش زانو
popliteal tendon وتر پشت زانو پی
herculis بر زانو نشسته راقص
patellar tendon زردپی کشکک زانو
knee pain زانو درد [پزشکی]
avalement حالت فنری زانو
knee jerk reflex بازتاب پرش زانو
sockets کاسه
chalice کاسه
cranium کاسه سر
craniums کاسه سر
socket کاسه
messmate هم کاسه
pappus کاسه گل
bowls کاسه
lump sum یک کاسه
bowl کاسه
calyx کاسه گل
drinking cup کاسه
calycle کاسه گل
calix کاسه گل
mazard کاسه
chalices کاسه
cotyla کاسه
skull کاسه سر
in a lump sum یک کاسه
skulls کاسه سر
cupule کاسه
crania کاسه سر
lump sums یک کاسه
kneehole جای زانو ویادرزیر میزتحریر
to bow one's knee or back زانو یا کمر کسی خم شدن
to kneel پیش کسی زانو زدن
knee-jerk حرکت غیر ارادی زانو
bermuda shorts شلوار کوتاه تا زیر زانو
turtleback کاسه پشت
scal کاسه نمد
fawner کاسه لیس
arse-licker کاسه لیس
toady کاسه لیس
brown-noser کاسه لیس
suck-up کاسه لیس
bootlicker کاسه لیس
yes-man کاسه لیس
lickspittle کاسه لیس
lickspittle کاسه لیس
loricate کاسه دار
parasitism کاسه لیسی
ass-kisser [American E] کاسه لیس
porringer کاسه اش خوری
kiss-ass [American E] کاسه لیس
stooge کاسه لیس
doormat کاسه لیس
sealings کاسه نمدها
stuffing box کاسه نمد
cat's paw کاسه لیس
puppet کاسه لیس
minion کاسه لیس
oil seal کاسه نمد
socket کاسه بندگاه
brainpan کاسه مغز
socket کاسه چشم
corolla جام گل کاسه گل
cranial nerve عصب کاسه سر
craniography شرح کاسه سر
cup seal بوبند کاسه
dipper stick کاسه بیل
eyehole کاسه چشم
flower cup غلاف کاسه گل
ball bearings کاسه ساچمه
ball bearing کاسه ساچمه
sockets کاسه بندگاه
seal کاسه نمد
seals کاسه نمد
bowl کاسه رهنما
bowls کاسه رهنما
husk غلاف یا کاسه گل
husks غلاف یا کاسه گل
eye socket کاسه چشم
eye sockets کاسه چشم
glene کاسه مفصل
glene کاسه چشم
eager beaver کاسه گرم تر از اش
A bowl hotter than the soup it contains. <proverb> کاسه از آش گرمتر.
hard shell کاسه دار
kegler کاسه ساز
hamstrung زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstrings زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstringing زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstring زردپی طرفین حفره پشت زانو
knuckle kneed دارای زانوهای برامده دچاربرامدگی زانو
carapace کاسه سنگ پشت
sockets سرپیچ کاسه چشم
toadyism مداهنه کاسه لیسی
inferior calyx کاسه پایین افتاده
calipash کاسه لاک پشت
They put the blane on him . he was the scapegoat. کاسه کوزه ها سر اوشکست
labyrinth seal کاسه نمد لایبرنت
consolidated debt بدهی یک کاسه شده
She had three bowls of soup. سه کاسه سوپ خورد
suborbital زیر کاسه چشمی
stifle bone کاسه زانوی اسب
sound bow کاسه زنگ اخبار
drinking vessel فرف ابخوری کاسه
hardshell کاسه دار سخت
porringer کلاه کاسه مانند
kill spring فرود با کاستن فشار بلندشدن و خم کردن زانو
kow-tows زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-towing زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-towed زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-tow زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
tinga پشتک به جلو با نیم خم زانو وچرخ فلک
knee paddling پاروزدن تخته موج با دست روی زانو
knock knee کجی زانو به درون دراثرمرض یا نرسیدن موادغذایی
toady کاسه لیس مداهنه کردن
My patience is exhausted ( worn out ) . کاسه صبرم لبریز شده
testudinate مانند کاسه سنگ پشت
testudineous مانند کاسه سنگ پشت
incomplete flower گلی که یکی ازچهارقسمت ان کاسه
To hold out ones begging bowl . To send ( pass ) round the hat . کاسه گدایی دست گرفتن
testudinarious مانند کاسه سنگ پشت
inferior calyx کاسه پایین تر از تخم دان
postorbital واقع در پشت کاسه چشم
inferior ovary تخم دان پایین تر از کاسه
on good turn deserves another کاسه جایی رودکه بازاردقدح
there are wheels within wheels زیرکاسه نیم کاسه است
sycophancy مفت خوری کاسه لیسی
calipee کاسه زیرین لاک پشت
infraorbital واقع در زیر کاسه چشم
supra orbital واقع دربالای کاسه چشم
My patience has run out (is exhausted). کاسه صبرم لبریز است
To go round hat in hand . کاسه گدایی بدست گرفتن
knickers شلوارگشاد کوتاهی که نزدیک زانو جمع شده باشد
goose step رژه روی بابدن راست و بدون خم کردن زانو
mantelletta شنل بلند تا سر زانو مخصوص کاردینال کلیسای کاتولیک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com