English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
calipee کاسه زیرین لاک پشت
Other Matches
There are wheels within wheels . کاسه ای زیر نیم کاسه است
underscore زیرین خط
following on زیرین
undersides زیرین
inferior زیرین
subjecent زیرین
underline خط زیرین
under زیرین
underlines خط زیرین
after mentioned زیرین
under- زیرین
following زیرین
underlined خط زیرین
underscoring زیرین خط
underscores زیرین خط
inferiors زیرین
downstair زیرین
underside زیرین
following <adj.> زیرین
underlip لب زیرین
underlips لب زیرین
underscored زیرین خط
hypolimnion اب سرد زیرین
lower floor اشکوب زیرین
inferior colliculus برجستگی زیرین
bedding لایه زیرین
labium لب زیرین حشره
mandibular ارواره زیرین
underpasses زیرین راه
underneath زیرین پایینی
maxilla ارواره زیرین
bottom line طناب زیرین
named here under نامبرده زیرین
subway مجرای زیرین
subways مجرای زیرین
neath or neath پایین زیرین
underpass زیرین راه
inferior planets سیارات زیرین
hypodermis پوست زیرین
nether millstone اسیاسنگ زیرین
downward پایین زیرین
beneath زیرین پایینی
ulna زند زیرین
nether lip or jaw لب یا ارواره زیرین
undercuts ببرش زیرین
undercut ببرش زیرین
dewatering outlets خروجی زیرین
underpart زیرین بخش
cutis پوست زیرین
culet پخ زیرین برلیان
undercoat پشم زیرین
true pelvis لگن زیرین
troposphere زیرین سپهر
underworld زیرین جهان
limbs اندام زیرین
limb اندام زیرین
base stone سنگ زیرین
bottom slide لغزنده زیرین
sub grade لایه زیرین
tropopause زیرین مرز
the underwritten names نامهای زیرین
the figure below رقم زیرین
the f. words کلمات زیرین
cutis لایه زیرین پوست
underside طرف یا سوی زیرین
nether millstone سنگ زیرین اسیاب
binder course قشر زیرین رویه
infra axillary وابسته به ارواره زیرین
inframaxillary وابسته به ارواره زیرین
top lift طبقه زیرین پاشنه پا
trismus تشنج ارواره زیرین
undersides طرف یا سوی زیرین
undergrowth پشم یارویش زیرین
coarse adjustment knob دکمه تنظیم زیرین
lower branch of meridian نصف النهار زیرین
inframaxillary nerves پیهای ارواره زیرین
press bed بخش زیرین پرس
eupelagic environment محیط زیر لایه زیرین
stag evil تشنج ارواره زیرین اسب
semibasement نیم طبقه زیرین ساختمان
orlop عرشه زیرین کشتی جنگی
jowl ارواره زیرین پرنده گونه
jowls ارواره زیرین پرنده گونه
mandibular اروارهای وابسته به ارواره زیرین
orlop deck عرشه زیرین کشتی جنگی
neck necessity قسمت زیرین تاج ستون
cupule کاسه
mazard کاسه
messmate هم کاسه
drinking cup کاسه
cotyla کاسه
in a lump sum یک کاسه
pappus کاسه گل
socket کاسه
calycle کاسه گل
chalice کاسه
crania کاسه سر
calix کاسه گل
lump sums یک کاسه
lump sum یک کاسه
cranium کاسه سر
skulls کاسه سر
skull کاسه سر
calyx کاسه گل
craniums کاسه سر
chalices کاسه
bowl کاسه
bowls کاسه
sockets کاسه
jibs بادبان سه گوش جلو کشتی لب زیرین
jibbing بادبان سه گوش جلو کشتی لب زیرین
diffusion روش انتقال به سط وح زیرین مدار پیچیده
jibbed بادبان سه گوش جلو کشتی لب زیرین
jib بادبان سه گوش جلو کشتی لب زیرین
martingale طناب یا زنجیر زیرین دگل یابادبان
kneecaps کاسه زانو
oil seal کاسه نمد
scal کاسه نمد
porringer کاسه اش خوری
scutum کاسه زانو
parasitism کاسه لیسی
bowl کاسه رهنما
sealings کاسه نمدها
stuffing box کاسه نمد
kneecap کاسه زانو
turtleback کاسه پشت
puppet کاسه لیس
cat's paw کاسه لیس
doormat کاسه لیس
stooge کاسه لیس
arse-licker کاسه لیس
ass-kisser [American E] کاسه لیس
kiss-ass [American E] کاسه لیس
sockets کاسه بندگاه
socket کاسه بندگاه
minion کاسه لیس
fawner کاسه لیس
toady کاسه لیس
patellae کاسه زانو
patella کاسه زانو
seals کاسه نمد
seal کاسه نمد
lickspittle کاسه لیس
A bowl hotter than the soup it contains. <proverb> کاسه از آش گرمتر.
yes-man کاسه لیس
bootlicker کاسه لیس
suck-up کاسه لیس
brown-noser کاسه لیس
socket کاسه چشم
eyehole کاسه چشم
dipper stick کاسه بیل
bowls کاسه رهنما
loricate کاسه دار
lickspittle کاسه لیس
cup seal بوبند کاسه
ball bearings کاسه ساچمه
eye socket کاسه چشم
ball bearing کاسه ساچمه
kegler کاسه ساز
knee cap کاسه زانو
knee pan کاسه زانو
kneepan کاسه زانو
eye sockets کاسه چشم
corolla جام گل کاسه گل
eager beaver کاسه گرم تر از اش
brainpan کاسه مغز
glene کاسه چشم
craniography شرح کاسه سر
hard shell کاسه دار
husks غلاف یا کاسه گل
husk غلاف یا کاسه گل
glene کاسه مفصل
cranial nerve عصب کاسه سر
flower cup غلاف کاسه گل
premaxilla استخوان جلو ارواره زیرین مهره داران
labrum لب زیرین بند پائیان لبه بیرونی صدف لب
toadyism مداهنه کاسه لیسی
carapace کاسه سنگ پشت
drinking vessel فرف ابخوری کاسه
They put the blane on him . he was the scapegoat. کاسه کوزه ها سر اوشکست
calipash کاسه لاک پشت
housemaid's knee اماس کاسه زانو
patellar مانند کاسه زانو
hardshell کاسه دار سخت
inferior calyx کاسه پایین افتاده
She had three bowls of soup. سه کاسه سوپ خورد
consolidated debt بدهی یک کاسه شده
suborbital زیر کاسه چشمی
sound bow کاسه زنگ اخبار
labyrinth seal کاسه نمد لایبرنت
sockets سرپیچ کاسه چشم
stifle bone کاسه زانوی اسب
porringer کلاه کاسه مانند
patellate مانند کاسه زانو
overshot jaw ارواره زبرین هنگامی که ازارواره زیرین جلوترامده است
rhizome ساقههای زیر زمینی ریشه مانند ساقه زیرین
testudineous مانند کاسه سنگ پشت
To go round hat in hand . کاسه گدایی بدست گرفتن
inferior calyx کاسه پایین تر از تخم دان
on good turn deserves another کاسه جایی رودکه بازاردقدح
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com