Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
citriculture
کاشتن مرکبات مانند لیمووپرتقال وغیره
Other Matches
pailett
زینت الات بدلی مانند منجوق وغیره
To bet on something .
روی چیزی شرط بستن (مانند مسابقات وغیره )
hipster
شخص طرفدار امور جدیدوبیسابقه مانند مواد مخدره وغیره
bay
یک بخش برای کار ویژه
[مانند سرویس یا انبار یا هواپیما وغیره]
orangery
مرکبات
citrus
مرکبات
orangeries
مرکبات
citrus
خانواده مرکبات
oranges
مرکبات نارنجی
orange
مرکبات نارنجی
citrous
ازجنس مرکبات
implantation
کاشتن
plantations
کاشتن
plants
کاشتن
grows
کاشتن
inseminate
کاشتن
grow
کاشتن
plant
کاشتن
insemination
کاشتن
embed
کاشتن
inseminating
کاشتن
inseminates
کاشتن
put in
<idiom>
کاشتن
inseminated
کاشتن
plantation
کاشتن
embeds
کاشتن
disseminate
تخم کاشتن
dibble
نشاء کاشتن
disseminated
تخم کاشتن
disseminating
تخم کاشتن
disseminates
تخم کاشتن
farmed
کاشتن زراعت کردن در
farm
کاشتن زراعت کردن در
seeds
تخم ریختن کاشتن
plant out
در فواصل معین کاشتن
implants
فرو کردن کاشتن
repotted
در گلدان بزرگتر کاشتن
husbands
شخم زدن کاشتن
repots
در گلدان بزرگتر کاشتن
repot
در گلدان بزرگتر کاشتن
seed
تخم ریختن کاشتن
farms
کاشتن زراعت کردن در
to plant out
درفاصلههای معین کاشتن
repotting
در گلدان بزرگتر کاشتن
implant
فرو کردن کاشتن
implanted
فرو کردن کاشتن
implanting
فرو کردن کاشتن
husband
شخم زدن کاشتن
dibber
بیل تخم کاری کاشتن
to plant out
از گلدان در اوردن ودرزمین کاشتن
to sow wind and reap whirlwind
تخم بد کاشتن ومیوه بدترگرفتن
overpot
در گلدان زیاد بزرگ کاشتن
tills
زمین را کاشتن دخل پول
signal area
منطقه کاشتن علایم درفرودگاه
To sow the seeds of discrord.
تخم نفاق ودشمنی کاشتن
intertill
در بین ردیفهای محصول کاشتن
tree
شجره النسب درخت کاشتن
till
زمین را کاشتن دخل پول
dan layers
شناوه مخصوص کاشتن بویه راهنما
bushbabies
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbaby
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
line out
قلمه درختان رادراوردن وبصورت خط منظمی کاشتن
interplant
کاشتن درختهای جوان بین درختان دیگر
lay
کاشتن مین نشانه روی جنگ افزار به هدف
lays
کاشتن مین نشانه روی جنگ افزار به هدف
fossiliferous
فسیل مانند سنگواره مانند
lamellate
لایه مانند ورقه مانند
adjustable wheel
چرخ تنظیم پذیر
[مانند بلندی]
[چرخ تطبیق پذیر]
[مانند نوع جاده]
et cetera
وغیره
etcaetera
وغیره
And so on and so forth. Etcetera et cetera .
وغیره وغیره
dales
خلیج وغیره
dale
خلیج وغیره
snapped
قفلکیف وغیره
piled
پرزقالی وغیره
sheeting
ملافه وغیره
snaps
قفلکیف وغیره
snapping
قفلکیف وغیره
snap
قفلکیف وغیره
pile
پرزقالی وغیره
tubes
لوله خمیرریش وغیره
furnace
تون حمام وغیره
dower
لانه خرگوش وغیره
dollop
دسته علف وغیره
dollops
دسته علف وغیره
subsidence
تخفیف درد وغیره
tube
لوله خمیرریش وغیره
curlicue
تزئینات خطاطی وغیره
service charge
سرویس مهمانخانه وغیره
coronal
هاله خورشید وغیره
frontlet
پیشانی اسب وغیره
pillbox
قوطی حب دارو وغیره
pillboxes
قوطی حب دارو وغیره
coronel
هاله خورشید وغیره
furnaces
تون حمام وغیره
coequal
درشان ومقام وغیره
clop
لنگی اسب وغیره
dossel
پشتی صندلی وغیره
trap
زانویی مستراح وغیره
shelling
پوست فندق وغیره
station
ایستگاه اتوبوس وغیره
stationed
ایستگاه اتوبوس وغیره
Dont move . Hold it. Keep stI'll.
بی حرکت ( در عکاسی وغیره )
vase
گلدان نقره وغیره
vases
گلدان نقره وغیره
snout
لوله کتری وغیره
propellor
پروانه هواپیماوکشتی وغیره
propeller
پروانه هواپیماوکشتی وغیره
shells
پوست فندق وغیره
ratoon
نهال موز وغیره
shell
پوست فندق وغیره
To score a goal .
گل زدن ( درفوتبال وغیره )
stations
ایستگاه اتوبوس وغیره
sashes
حمایل نظامی وغیره
sash
حمایل نظامی وغیره
seance
جلسه احضارارواح وغیره
tamp
سوراخی را با شن وغیره پرکردن
dossal
پشتی صندلی وغیره
snouts
لوله کتری وغیره
tank farm
محوطه مخازن نفت وغیره
skyrocketing
ازدیاد سریع قیمت وغیره
cess
سرازیری کنار رودخانه وغیره
skyrockets
ازدیاد سریع قیمت وغیره
hides
پوست خام گاووگوسفند وغیره
closures
دریچه درب بطری وغیره
choreography
رقص مخصوصا درتئاتر وغیره
loge
جای ویژه در تاتر وغیره
lysis
زوال وفساد سلول وغیره
hide
پوست خام گاووگوسفند وغیره
stancher
بند اور خون وغیره
sick bays
بهداری کشتی ودانشکده وغیره
sick bay
بهداری کشتی ودانشکده وغیره
horologe
ساعت مچی ودیواری وغیره
sick berth
بهداری کشتی ودانشکده وغیره
closure
دریچه درب بطری وغیره
speedup
ازدیاد تولید یا سرعت وغیره
bisk
ماهی وغیره درست میکنند
spinule
خارهای ریز چرخ وغیره
blear
تاری حاصل از اشک وغیره
copartner
سهیم وشریک در تجارت وغیره
skyrocket
ازدیاد سریع قیمت وغیره
skyrocketed
ازدیاد سریع قیمت وغیره
nephews
پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
nephew
پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
hobs
با دندانه ماشین وغیره بریدن
tailpiece
ارایش ته فصل کتاب وغیره
hob
با دندانه ماشین وغیره بریدن
wreckage
لاشه هواپیما یا ماشین وغیره
barn
انبار کاه و جو وکنف وغیره
My hair stood on end .
مو بر بدنم راست شد ( از وحشت وغیره )
barns
انبار کاه و جو وکنف وغیره
floats
بستنی مخلوط با شربت وغیره
floated
بستنی مخلوط با شربت وغیره
float
بستنی مخلوط با شربت وغیره
The kI'lled and the wounded.
کشته وزخمی ( در جنگ وغیره )
eversion
برگرداندن پلک چشم وغیره
downswing
تنزل کارهای تجارتی وغیره
Please pay the bearer .
دروجه حامل بپردازید ( چک وغیره )
To hit a wining streak.
شانس آوردن ( درقمار وغیره )
Known and unknown .
معلوم ومجهول ( درریاضیا ؟ وغیره )
To turn over the pages .
ورق زدن ( کتاب وغیره )
To be decorated .
نشان گرفتن ( مدال وغیره )
In a state of despair(anxiety,etc).
درحالت یأس ونومیدی (تشویش وغیره )
To climb down.
پایین آمدن ( از کوه ،نردبان وغیره )
To dismount from a horse(bicycle).
از اسب ( دوچرخه وغیره ) پایین آمدن
To behead ( decapitate ) someone .
کسی را گردن زدن (با شمشیر وغیره )
fuller's earth
خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
stow away
مسافرت قاچاقی کردن باکشتی وغیره
backboard
تختهء پشت قاب عکس وغیره
A concession
امتیاز بهره برداری ( از معادن وغیره )
stenotype
دستگاه ضبط مکالمات سخنرانی وغیره
ticks
انواع ساس وکنه وغریب گز وغیره
To air the clothes (bed-sheets etc).
آفتابب دادن لباس ،( ملحفه وغیره )
ticked
انواع ساس وکنه وغریب گز وغیره
tick
انواع ساس وکنه وغریب گز وغیره
brakeman
متصدی ترمز ماشین وترن وغیره
No vacancies.
جاموجود نیست ( درهتل ؟رستوران وغیره )
workbench
میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
workbenches
میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
giblet
احشاء خوراکی مرغ خانگی وغیره
mannite
ماده قندی شیر خشت وغیره
mannitol
ماده قندی شیر خشت وغیره
To decay . To go bad .
فاسد شدن ( مواد خوراکی وغیره )
speed limit
حداکثر سرعت مجز در جاده ها وغیره
speed limits
حداکثر سرعت مجز در جاده ها وغیره
suspended animation
وقفه موقت فعالیتهای حیاتی وغیره
To knock someone down.
کسی رازمین زدن ( درکشتی وغیره )
A strong (weak)coffee (tea,etc. )
قهوه ( چای وغیره ) پررنگ (کم رنگ )
lictor
پیشرو حاکم وغیره متصدی مجازات
I have a toothache (headache).
دندانم ( سرم وغیره ) درد می کند
Black and white.
سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
pailette
زینت الات بدلی مانندمنجوق وغیره
taxidermy
پرکردن پوست حیوانات با کاه وغیره
tele communication
مخابرات تلفنی وغیره ازمسافات دور
wreckage piece
تکه ای از لاشه هواپیما یا ماشین وغیره
shortening
روغن ترد کننده شیرینی وغیره
posted
تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
post-
تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
tubes
لامپ لاستیک تویی اتومبیل ودوچرخه وغیره
gauger
کسیکه گنجایش چلیک وغیره رامعین میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com